جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳
ساعت : ۰۱:۵۶
کد خبر: ۹۹۵۳۳
|
تاریخ انتشار: ۲۹ مهر ۱۳۹۷ - ۱۰:۱۷
پوریا ذوالفقاری منتقد سینما در نشست نقد و بررسی فیلم «تنگه ابوقریب» در فرهنگ‌سرای ارسباران گفت: فهم من از تنگه ابوقریب این است که این فیلم نمی‌خواهد دست به نوآوری بزند، بلکه می‌خواهد با استفاده از دستاوردهای موفق سینمای ما قصه وقوع یک عملیات را تعریف کند. عملیاتی که از اساس آن قرار نبود عملیات باشد، قرار بود صرفاً خط‌شکنی باشد. واقعه‌ای که مربوط به اتفاقی یکی دو روزه است اما قطعاً اجرای آن در سینما به سادگی روایتش نیست.
به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، نشست نقد و بررسی فیلم سینمایی «تنگه ابوقریب» با حضور پویان عسگری و پوریا ذوالفقاری دو منتقد سینما در فرهنگ‌سرای ارسباران برگزار شد.

در ابتدای این نشست، پوریا ذوالفقاری یکی از مشکلات جریان نقد سینمای دفاع مقدس را مقایسه آثار دفاع مقدسی سینمای ایران با سینمای جنگ در دنیا دانست و گفت: فرهنگ حاکم بر دفاع مقدس باعث می‌شود قیاس بین سینمای جنگ و سینمای دفاع مقدس امری نادرست به شمار آید. چرا که جنس جنگ تحمیلی و روح حاکم بر آن تفاوت‌های معناداری با سایر جنگ‌های دنیا دارد.

ذوالفقاری ادامه داد: بعد از آن که نسل اول کارگردانان دفاع مقدس نظیر مرحوم ملاقلی‌پور، ابراهیم حاتمی‌کیا و... به اشکال مختلف از دنیا رفتند یا محور فعالیت‌های خود را تغییر دادند، با تفکری روبه‌رو شدیم که گمان می‌کرد اگر بخواهیم یک فیلم دفاع مقدسی خوب بسازیم باید نگاهمان را به آثار جنگی هالیوود بدوزیم و اگر شبیه به آنها بسازیم، فیلمساز دفاع مقدسی موفقی هستیم. اما واقعیت این است که پژوهش و تحقیق دقیق در جزئیات دفاع مقدس به فراموشی و محاق رفته بود و در سال‌های اخیر می‌بینیم که پژوهش دوباره جایگاه اصلی خود را در این سینما پیدا کرده که حاصل این نگاه فیلمی مثل ایستاده در غبار می‌شود که فرمش نیز از پژوهش‌های پیرامونی‌اش نشأت گرفته است. یا فیلم تنگه ابوقریب که قصه‌ای مهجور دارد و در گوشه‌ای تاریک از تاریخ جنگ قرار داشته و اساساً کشف این قصه در میان اتفاقات متعدد دفاع مقدس امری است که فقط با پژوهش و تحقیق دقیق به دست می‌آید.

پویان عسگری نیز گفت: تا سال‌های سال در سینمای دفاع مقدس با شخصیت‌های تقریباً معصومی طرف بودیم که جنبه‌های ملکوتی داشتند، اما کم‌کم این نگاه در سینما تغییر پیدا کرد و اوج این تغییر نگاه به شخصیت‌های دفاع مقدس در سه‌گانه اخراجی‌های مسعود ده‌نمکی قابل مشاهده است. شخصیت‌های کاملاً کوچه‌بازاری و معمولی از فرهنگ‌های مختلف اجتماعی شهر که حتی ممکن است بزهکاری‌های اجتماعی را نیز تجربه کرده باشند، اما بعد از حضور در دفاع مقدس به لحاظ شخصیتی تغییرات جدی کردند و جنگ شخصیت آنها را تغییر داده. در تنگه ابوقریب هم با شخصیت‌های زمینی‌ای طرف هستیم که حضورشان در جبهه باعث تغییر شخصیتشان می‌شود.

ذوالفقاری اضافه کرد: یکی از وجوه مهم تنگه ابوقریب این است که ما در فیلم دشمن را نمی‌بینیم و این شخصیت‌های فیلم هستند که قرار است داستان‌های آنها را بشنویم و از طریق آنها قصه تعریف کنیم، قصه‌ای که تغییر شخصیت آنها را نیز در خود دارد.

عسگری در ادامه و در واکنش به نظر پوریا ذوالفقاری گفت: به نظرم جایگزینی دشمن با اشباح به معنای دشمنانی که دیده نمی‌شوند، باعث شده که عملاً میزانسن‌های جنگی فیلم فاقد تنش و خطر لازم برای فیلم‌های جنگی این‌چنینی شود. به نظر می‌رسد که تیپ‌های حاضر در این فیلم دارند با کسانی که شناخته نمی‌شوند و دیده هم نمی‌شوند، مبارزه می‌کنند و این باعث شده که تنش لازم برای میزانسن فیلم جنگی درست در تنگه ابوقریب وجود نداشته باشد، عینیت نیابد و به وجود نیاید.

ذوالفقاری در ادامه گفت: ما شاهد آن بودیم که در ابتدای دهه ۹۰ آثاری به نام سینمای دفاع مقدس تولید شد که هیچ رنگ و بویی از واقعیت‌های جنگ نداشت، چرا که المان‌های فرهنگی، عقیدتی و اجتماعی حاکم بر دفاع مقدس از هیچ فیلم قابل ستایش جنگی هالیوودی قابل استخراج نبوده و نیست و دفاع مقدس به لحاظ اجتماعی، اعتقادی و فرهنگی جزئیات خاصی دارد که مختص به خودش است و از دل تحقیقات و پژوهش‌های جدی در دفاع مقدس به دست می‌آید.

منتقد سینما درباره سینمای بهرام توکلی گفت: بهرام توکلی بعد از ساخت فیلم سینمایی بیگانه به این نتیجه رسید که ناگزیر به تغییر مسیر است و مسیر سینمایی‌اش چنان موفق نیست که بشود آن را ادامه داد. اما در مجموع گمان می‌کنم که تنگه ابوقریب را نیز می‌توان جزو اتفاقات جریان تازه دفاع مقدس که در دو سه سال اخیر شکل گرفته دانست؛ هرچند به عقیده من تنگه ابوقریب فیلم بهرام توکلی نیست، فیلم گروه تولید منسجم تنگه ابوقریب است و این تفاوت فیلم‌های کسانی مانند رسول ملاقلی‌پور که از نزدیک آشنا با جنگ بود با جوانان جنگ‌ندیده‌ای مثل بهرام توکلی است. همانطور که فیلم ایستاده در غبار هم توسط گروهی ساخته شد که هنوز هم با هم کار می‌کنند و این «تیمی ساختن» راهکاری بود که ظاهراً سینمای ایران برای ساخت فیلم‌های دفاع مقدسی بدان دست پیدا کرده است که راه حلی قابل تأمل و قابل دفاع است.

در ادامه پویان عسگری درباره سینمای دفاع مقدس گفت: بعد از تولید چند فیلم در ابتدای سال‌های دفاع مقدس، کم‌کم روح حاکم بر جنگ ایران و عراق به سینمای دفاع مقدس نیز وارد شد و آثار ابتدایی مرحوم ملاقلی‌پور دالان ورود این نگاه به سینمای دفاع مقدس بود. در این ایام ما پرواز در شب به کارگردانی مرحوم ملاقلی‌پور را می‌بینیم که ارجاعات محرزی به واقعه عاشورا دارد و شبیه آثار قبلی نیست که بیشتر شبیه به سینمای جنگی هالیوود بودند.

در ادامه این نشست پوریا ذوالفقاری گفت: در سینمای جنگ عطف توجه به ملودرام و تمرکز بخشی از توجه فیلم به ملودرام امر ناگزیر است فارغ از اینکه این اتفاق به لحاظ تکنیکی در چه ساحتی رخ می‌دهد باید ببینیم به لحاظ کارکردی موفق بوده یا خیر. یعنی اگر خواسته در قسمتی از فیلم اشک مخاطب را درآورد توانسته این کار را بکند یا خیر. این موضوع فارغ از آن است که ما این مدل مواجهه را می‌پسندیم یا نه. یکی از ارکان اصلی سینمای دفاع مقدس ملودرام است. چرا که بخش اعظمی از جنگ ایران و عراق وجه مردمی بودن آن است؛ مردمی که رفتند، جنگیدند، از دست رفتند یا عزیزانشان را از دست دادند. این بن‌مایه جدی برای ملودرام است چرا که تفاوت‌های زیادی بین از دست رفتن نیروهای نظامی با از دست رفتن مردم بی‌گناه عادی وجود دارد و طبعاً مورد دوم اندوهناک‌تر است. با این نگاه به نظر می‌رسد تنگه ابوقریب به هدف‌گذاری خود می‌رسد. چرا که هدف‌گذاری خیلی کلانی نمی‌کند، خود را در مقام مقایسه با آثار تراز اول جنگی چون دانکرک نمی‌بیند اما حرف مورد نظر خود را به طور کامل می‌زند. نمی‌خواهد از الگوی فیلم‌های هالیوودی بهره گیرد اما در اثرگذاری خود موفق عمل می‌کند.

این منتقد سینما ادامه داد: موقعیت ملودرام فیلم تنگه ابوقریب جوانان متفاوتی با فرهنگ‌های مختلف است که وارد نبردی در تنگه ابوقریب می‌شوند؛ نبردی که در ابتدا نمی‌دانند تا چه حد سخت و نفس‌گیر است اما وقتی با حجم بالای مجروحان و شهدای برگشتی از تنگه روبه‌رو می‌شوند متوجه حجم وسیع و نفس‌گیری آن می‌شوند. 

ذوالفقاری ادامه داد: در دهه ۹۰ فیلم‌های جنگی که بتوان درباره آنها گفت‌وگو کرد و تحلیل کرد بسیار کم هستند اما تنگه ابوقریب از آن فیلم‌هایی است که می‌توان درباره آنها حرف زد و تحلیل کرد و از این منظر نحوه تحلیل این فیلم اهمیت ویژه‌ای دارد. فهم من از تنگه ابوقریب این است که این فیلم نمی‌خواهد دست به نوآوری بزند، بلکه می‌خواهد با استفاده از دستاوردهای موفق سینمای ما قصه وقوع یک عملیات را تعریف کند. عملیاتی که از اساس آن قرار نبود عملیات باشد، قرار بود صرفاً خط‌شکنی باشد. واقعه‌ای که مربوط به اتفاقی یکی دو روزه است اما قطعاً اجرای آن در سینما به سادگی روایتش نیست.

پویان عسگری به اشکالات فیلم اشاره کرد و گفت: علاوه بر عدم توفیق بهرام توکلی در خلق شخصیت‌های سینمایی، ایراد دیگر این فیلم ایراد در تصویرپردازی فیلم جنگی است. به زبان ساده اینکه نام فیلم تنگه ابوقریب است، اما در کجای این فیلم می‌توانیم متوجه بشویم که این مکان تنگه ابوقریب است؟ در کجای فیلم تنگه ابوقریب را نشان می‌دهد؟ این یعنی عدم موفقیت کارگردان در نمایش جغرافیای فیلم. در مجموع گمان می‌کنم که تنگه ابوقریب بیش از آن که یک فیلم کلاسیک باشد فیلمی بلاتکلیف است که نمی‌داند قرار است چه مسیر دراماتیکی را پشت سر بگذارد و برای همین است که گروه سازنده علی‌رغم عملکرد فوق‌العاده عوامل فنی به ساختاری فاقد انسجام و هویت رسیده است.

در پایان این نشست پویان عسگری در نقد بهترین فیلم جشنواره فجر گفت: مشکل عمده تنگه ابوقریب همان است که فیلم قبلی تهیه‌کننده این اثر یعنی ویلایی‌ها هم بدان دچار بود. هر دو فیلم روایت‌های بکر و تازه‌ای از جنگ دارند، اما هر دو فیلم بیش از حد مونوتون هستند، به این معنی که هر دو بیش از حد فاقد نقاط عطف احساسی هستند، بدون اینکه در سیر دراماتیک خودشان رو به اوج بروند و تماشاگر را به رشادت و دلاوری در پایان فیلم برسانند.

نظر شما