به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، نخستین نشست «بشنو از نی» در فصل زمستان همراه با جلسه مثنویخوانی، با حضور علاقهمندان به مولانا در فرهنگ سرای گلستان برگزار شد. سپیده موسوی کارشناس این نشست ضمن خواندن اشعار مثنوی مولانا، به شرح و تفسیر آن پرداخت.
سپیده موسوی در ابتدای صحبتهای خود ضمن اشاره به موضوع این جلسه گفت: در این جلسه میخواهیم راجع به یک مدل خاص از برقراری ارتباط با خداوند صحبت کنیم و آن هم مسئله دعا کردن است. باید بدانیم که دعا کردن چیست و وجود آن چه لزومی دارد؟ باید آداب دعا کردن و زمان آن را بشناسیم تا بفهمیم چرا بعضی اوقات دعاهای ما قبول نمیشود. این سؤالات از جمله موضوعاتی است که در جلسات پرسیده میشود.
وی به بیان مفهوم دعا کردن پرداخت و گفت: معادل عبارت دعا در زبان فارسی، نیایش است. دعا کردن ما را به یاد دعوت کردن میاندازد. این واژه زمانی استفاده میشود که ما میخواهیم یک نفر را صدا بزنیم که به نزد ما بیاید. در حقیقت، دعا کردن به معنای فرا خواندن دیگری به سمت خود است. یک مدل از ارتباط ما با خداوند، از طریق دعا کردن است. بهترین نوع روابط، رابطههایی است که مستقیماً و بدون هیچگونه دلال و واسطهای انجام میشود. اتفاقاً خداوند این امتیاز را به انسان میدهد که بدون هیچ واسطه و دلالی او را صدا بزند و با او ارتباط برقرار کند. به همین دلیل است که عدهای میگویند دعا کردن یک فرصت الهی و موهبتی از سمت او است. خداوند در قرآن میفرماید من را بخوانید تا دعای شما را استجابت کنم. خداوند از هر چیزی به ما نزدیکتر است و این ما هستیم که از او دور شدهایم. ما نسبت به پروردگار خود سرکشی میکنیم و یاد او را فراموش میکنیم، در حالی که او همیشه به یاد ماست. انسان سرکش است و به همین دلیل روانشناسان میگویند انسان تنها موجودی است که نیاز به فرهنگ دارد تا سرکشی نکند. بنابراین ما برای اینکه بتوانیم راه پر پیچ و خم دنیا را به سلامت طی کنیم و آن را پشت سر بگذاریم، نیاز به ابزارهایی داریم که یکی از آن ابزارها، دعا کردن است. در حقیقت، دعا کردن گونهای خاص از ارتباط است که بین ما و خداوند بدون هیچ واسطهای میتواند رخ دهد.
موسوی به آداب دعا کردن اشاره کرد و گفت: دعا کردن آدابی دارد که رعایت آن بسیار مهم است. نخستین آداب دعا کردن، داشتن قلب پاک است. از آنجا که دعا یک ارتباط قلبی است، قلب انسان باید پاک باشد تا بتواند ارتباط درستی با پروردگار داشته باشد. ما در ادبیات خود نمونه بسیار زیبایی از دعا کردن و ارتباط با خداوند را داریم. ماجرای آن شبان و صحبت کردن او با خداوند را به یاد آورید تا متوجه شوید که در ادبیات ما، آن سخنی که از قلب بربیاید، بر قلب نیز مینشیند. آن شبان از منظر دل پاک خود با خداوند صحبت کرد و به همین دلیل بود که خداوند آن دل پاک را بر پیامبرش ترجیح داد.
او به دیدگاه عارفان و زاهدان در مسئله دعا کردن اشاره کرد و گفت: حال باید به دعا کردن در مقوله عرفان نگاه کنیم. در نگاه اول به نظر میرسد دعا برای زاهدان است، اما باید گفت هم عارفان و هم زاهدان دعا میکنند اما کیفیت دعا کردن آن دو با هم فرق دارد. دعا کردن زاهدان فقط ظاهری است و لفظ را بر زبان میآورند. آنان اصل دعا که همان دل پاک است را به جا نمیآورند و فقط ظاهر آن را رعایت میکنند. حافظ در این زمینه بیت زیبایی دارد و میگوید «رشته تسبیح اگر بگسست معذورم بدار/ دستم اندر دامن ساقی سیمین ساق بود». حافظ در این بیت میگوید من به ظاهر کاری ندارم و وقتی ارتباط دلم با خداوند برقرار شد، دیگر به ظاهر توجه ندارم. در مقابل زاهدان، عارفان قرار دارند. عارفان برای دعا کردن چهار دیدگاه دارند که ابوالقاسم عشیری در رساله عشیری آن را بیان کرده است. عدهای میگویند دعا کردن خوب است و وجود آن بهتر از نبودن آن است. به اعتقاد آنان، بهتر است هر روز کمی دعا کنیم تا خداوند به ما نظر کند. نا امیدی از رحمت خداوند یک گناه است و باید با امید به لطف و مهربانی خداوند، دعا کنیم تا بالاخره به آرزوهایمان برسیم. دسته دوم، کسانی هستند که میگویند بهتر است دعا کردن وجود نداشته باشد، چرا که ما در مواقعی دعا میکنیم که نیاز داشته باشیم. در حقیقت، وقتی دعا میکنیم که از دادههای خداوند راضی نیستیم و از این منظر، دعا کردن بهگونهای مفهوم ناسپاسی و نارضایتی را به همراه دارد. در این دیدگاه، دعا کردن فقط زمانی جایز است که از خداوند فقط خود او را بخواهیم. در دیدگاه سوم، عارفان اعتقاد دارند که دعا کردن بستگی به حال آن لحظه عارف دارد. عارف در جاهایی باید درخواستهایی از خداوند داشته باشد و در جاهای دیگر باید سکوت کند و چیزی نخواهد.
این کارشناس ادبی به دیدگاه مولانا نسبت به مقوله دعا کردن اشاره کرد و گفت: در ابتدای جلسه گفتیم که چرا در بعضی مواقع، دعاهای ما قبول نمیشود؟ مولانا برای این مسئله چندین دلیل میآورد. یکی از دلایلی که مولانا برای عدم پذیرش دعاهای ما میآورد این است که به اعتقاد او خداوند تعمداً آرزوی بنده خود را برآورده نمیکند. شاید این مسئله به دلیل حقالناسی است که به گردن آن بنده است یا بد زبان است و... به عبارت دیگر ممکن است یک سری از مسائل وجود داشته باشد که باعث شود درخواستها و دعاهای ما به تعویق بیفتد، اما در مقابل، مسئله دیگری نیز وجود دارد و آن هم این است که دلیل به تعویق انداختن دعاهای ما به دلیل دوست داشتن ما توسط خداوند است. در حقیقت، خداوند خواستههای ما را دیرتر میدهد، به این دلیل که میخواهد ما را در کنار خود نگه دارد. مولانا میگوید فکر کنید دو نفر میخواهند با هم بروند و نان بخرند. یک نفرشان یک پیرزن است و دیگری یک زن زیباست. شاطر نانوا، نان آن پیرزن را میدهد تا سریع برود و مزاحم نشود، اما در مقابل، نان آن زن زیبا را دیرتر میدهد تا لحظاتی او را در کنار خود نگه دارد. در حقیقت، خداوند در مواردی و به بهانههای مختلف ما را در کنار خود نگه میدارد و بنابراین دلیل عدم پذیرش دعا توسط او به دلیل دوست داشتن ماست.
در بخش پایانی این نشست، بخشهایی از ابیات مولانا با همین موضوع خوانده شد.