در نقد و بررسی مستند «هجده هزار پا» مطرح شد:
شهید سلیمانی تبیینی کار میکرد نه تبلیغی/ رسانه در بازتاب اخبار سوریه و عراق موفق نبوده است/ فیلم مستند در تلویزیون جدی گرفته نمیشود
مراسم نقد و بررسی مستند هجده هزار پا پس از اکران آن همراه با بررسی ابعاد رسانهای شهید سپهبد سلیمانی در فرهنگسرای رسانه برگزار شد. در این مراسم کارگردان مستندمستند هجده هزار پا گفت: برای مدیران تلویزیون برنامه تاک شو و مستند فرقی ندارد و به همه آن مستند میگویند در حالی که کارکردهای آنها متفاوت است فیلم مستند یک سند است که در آینده می توان به آن رجوع کرد و بهره گرفت اما این موضوع جدی گرفته نمیشود.

در ابتدای این نشست و پس از اکران مستند هجده هزار پا مهدی شامحمدی کارگردان مستند درباره انتخاب این سوژه گفت: سالها بود که میخواستم به سوریه بروم و حضور در فضای بحران را تجربه کنم اما شرایطش مهیا نمیشد تا سال ۹۶ که این اتفاق رخ داد و در منطقه حاضر شدم. قبل از اینکه سوریه بروم قصه شهرهای محاصره شده را شنیده بودم وقتی این قصه ها را میشنیدم احساس میکردم اتفاق بسیار عجیبی است.
.وی اضافه کرد: در مورد فیلم مستند هجده هزار پا باید بگویم که تصاویر بسیار عجیب و غریبی میدیدم. بچهای که پنج سالش بود و از یک سالگی در محاصره بود. بسیاری از خوراکیها را ندیده بود، شکلات یا موز تاکنون نخورده بودند و تمام خوراکی هایی که تاکنون خورده بود نان و سوپ بود و همه شان پوکی استخوان داشتند به نظرم مظلومیت این آدمها موضوعی بود که خیلی زودتر باید مورد توجه قرار میگرفت.

وی در مورد تصاویر آرشیوی که در این فیلم مستند استفاده شده است گفت: برخی از آرشیو ها را از طریق نهادهای مختلف گرفتیم اما بخش بسیار زیادی از تصاویر آرشیوی را از موبایل های مردم دریافت کردیم تصاویری که خودشان قبلاً ضبط کرده بودند. علاوه بر این در داخل شهر محاصره شده یک تصویربردار پیدا کردیم؛ او اتفاقات داخل شهر را ضبط می کرد و البته با فاصله زمانی بسیار طولانی برایمان میفرستاد. آرشیو مسلحین را نیز از طریق شبکه ها و خبرگزاری های خودشان دریافت کردیم که از قضا بسیار هم حرفهای بودند؛ آنقدر آرشیو و تصاویر از حملاتی که کرده بودند داشتند که دستمان باز بود. آرشیو چگونه زندگی کردن مردم فوعه در ابتدای محاصره را هم از موبایل های مردم جمع کردیم. حدود 6-7 ماه زمان گذاشتیم تا این آرشیو ۹۰ ساعته را ترجمه کردیم و در کنار آن هم خودمان ۱۸ ساعت تصویربرداری داشتیم که ترجمه آن زمان زیادی برد.

حسین سلطان محمدی، منتقد این جلسه درباره ساخت مستند و اهمیت جمع آوری تصاویر از جبهه مقاومت گفت: در هشت سال دفاع مقدس، علاوه بر روایت فتح ساختار منسجم تری را نیز داشتیم که به تصویربرداری از جبهه ها می پرداخت هر کس هم از این گروه شهید میشد، آدم دیگری جایگزینش شد تا محصولاتی برای ساخت مستندها و بیان خاطرات و غیره را آماده کند. یکی از عجایبی که با آن روبرو هستیم این است که در عین اینکه بر ضرورت بیان مظلومیت مردم سوریه واقفیم، در بحث رسانه و ثبت تصاویر این مظلومیت حتی عقب تر از تجربهای هستیم که در هشت سال دفاع مقدس داشتیم. متاسفانه در موضوع مدافعان حرم و محور مقاومت تصاویر بسیار کمی داریم.

سلطان محمدی بیان داشت: متاسفانه نتوانستیم برانگیختگی ذهن مخاطب بیرونی را به دست بیاوریم خیلی از کسانی که خارج از این مرزها زندگی می کنند ذهنشان با این تصاویر روشن می شود و حتی می توانیم در بینشان نفوذ فرهنگی کنیم و باور دفاع از منطقه را در بین شان تقویت کنیم اما متاسفانه کار ها پراکنده است. ساختار شکل دادن نیروهای نظامی مان خوب است اما ساختار شکل دادن نیروهای فرهنگی مان خوب نبوده است.

مهدی شامحمدی در بخش دوم صحبت های خود در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه چرا مستند بینالمللی تاکنون نساخته ایم گفت: برای مثال در بوسنی حضور ایران آن قدر بزرگ بود که خیلی از مردم بوسنی اکنون نگاه بسیار مثبتی به ایرانیان دارند اما حرفشان این است که میگویند کجا رفتید؟ این کار بزرگ را انجام دادید اما سعودیها بهره اش را بردند. به نظر من مشکل ما در ساخت مستند مشکلی است که در مدیریت فرهنگی داریم سیاستگذاری غلط وجود دارد و کار رسانهای این چنینی برایشان اولویت ندارد البته این جمله عمومیت ندارد و مدیران خوب فرهنگی هم داریم. دقت داشته باشید که من و شما می دانیم که حاج قاسم چه تاثیری در سوریه، یمن، لبنان و غیره داشته است اما نسل بعد چگونه می خواهد آنها را بفهمد؟ با مقاله و روزنامه یا برنامههای تاک شو؟ چیزهایی که وجود دارد سندیت دقیقی ندارد و به راحتی می توان آن را رد کرد. اکنون و مخاطب به راحتی نمی پذیرد و باید به سند بدهید که حتی نوع ارائه صنعت هم برایش مهم است.

کارگردان مستند هجده هزار پا در مورد پخش مستند از تلویزیون گفت: در تلویزیون پخش فیلم مستند اینقدر ضعیف و غیر اصولی است که مستندساز رغبت نمی کند کاری بسازد در حالی که در زمان جنگ شبهای جمعه که قرار بود مستند روایت فتح پخش شود به همان اندازه خیابانها خلوت میشد که یکشنبهها سریال اوشین روی آنتن می رفت. برای مدیران تلویزیون برنامه تاک شو و مستند فرقی ندارد و به همه آن مستند میگویند در حالی که کارکردهای آنها متفاوت است فیلم مستند یک سند است که در آینده می توان به آن رجوع کرد و بهره گرفت اما این موضوع جدی گرفته نمیشود.

سلطان محمدی با اشاره به نقاط ضعف و قوت این فیلم گفت: اگر بخواهیم فراتر از نگاه سینمایی به این فیلم نگاه کنیم می توانیم اطلاعات زیادی از آن کسب کنیم بچه هایی که در محاصره درس میخوانند نحوه حمل و نقل شان توزیع غذای عمومی سازماندهی نیروهای مقاومت وجود اینترنت خطوط مخابراتی و غیره از جمله مسائلی است که میتوان از این فیلم کسب اطلاعات کرد. شخصیت اصلی یک پزشک است اما نمیدانیم چرا دیگر کار پزشکی نمیکند میتوانستیم نقشه اطلاعات را داشته باشیم و بدانیم که فوعه و کفریا چه نسبتی با شهر دارد و تا می توانست نقطه رخ داد انفجار را بر روی نقشه نشان بدهیم و رویش بحث کنیم به نظرم با رعایت این نکات فیلم می توانست کاملتر شود.

وی با مثالی صحبتهای خود را ادامه داد و گفت: یک عمر احساس مردم دنیا این بود که آمریکا قدرت بی بدیل است اما در یک بحران اجتماعی مثل کرونا دیدید که بیشترین تلفات را داد. آنان این قرائت را به همه القا کرده بودند که شکست ناپذیری، قدرت، توانمندی و ... یعنی آمریکا.
خدادی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه چرا جریان رسانهای ما نسبت به بازتاب اخبار سوریه و عراق موفق عمل نکرده است گفت: برای جریان رسانهای ما 3 اتفاق رخ داده است: اولاً کار رسانه ای به جای مهارت تبدیل به شغل شده است. در حقیقت شاغل رسانه داریم نه ماهر. دوماً فضا کمی شده است فکر میکنند اگر یک روزنامه یا خبرگزاری تعداد خبرش بیشتر باشد قدرتش بیشتر است مشکل سوم هم زندگی در گذشته رسانه در دنیای انحصار است ما هنوز نیوز منتشر میکنیم و حتی کار به گفتوگوی تلفنی نیز رسیده است. دقت کنید که نزدیک به ۳۲۰ روزنامه داریم.

خدادی در بخش دیگری از صحبتهای خود با اشاره به ویژگیهای رسانهای شهید سلیمانی گفت: شهید سلیمانی تبیینی کار میکرد و تبلیغی نبود. این موضوع در درون او نهادینه شده بود. مهمترین ویژگی او این بود که چند بعدی فعالیت میکرد؛ از روی مدل تبلیغی سر به خانواده شهدا نمیزد بلکه اعتقاد داشت و برای مدل تبیینی این کار را می کرد. بیشتر از آن که اسمش مطرح شود اثرش مطرح میشد. پس گمانه ها در مورد ایشان تبدیل به یقین شد و شبهاتی که برای او مطرح میکردند تبدیل به باور اما در نقطه مقابل شد.

دقت داشته باشید که ما یک گزارش تلویزیونی از حاج قاسم نداریم یا حتی گزارشی که روزنامه ها و خبرگزاری ها از او رفته باشند نداریم و تمام تصاویر، تصاویر موبایلی است که دیگران گرفته اند. البته بخشی از آن به دلیل ماهیت شغلی اش است اما ماهیت خود او هم چنین بود. یکی از ویژگیهای او این بود که در چهره او لبخند را میدیدی؛ به خاطر داشته باشید در جایی که صداقت باشد و این صداقت الهی باشد، رفتار شما بر دلها مینشیند. حاجقاسم بر دل این مردم نشست و باعث شد جریان انقلاب اسلامی در جمهوری اسلامی بار دیگر به روز شود.
گزارش خطا
پسندها:
۰
ارسال نظر
آخرین اخبار