به گزارش پایگاه تحلیلی خبری فرهنگ و هنر، محمد معتمدی که این سالها متفاوتتر از همیشه ظاهرشده به نکات متعددی درباره موسیقی کشور اشارهکرده و بخشی از این گفتوگو با مهر به نظرات معتمدی درباره نفوذ موسیقی بیهویت و غیرفرهنگی در گوش شنیداری مخاطبان ایرانی بهویژه نسل نوجوان و جوان، نقش هنرمندان در این حوزههای فرهنگی و مرزبندیهای میان خلاقیت و نوآوری در حوزه موسیقی ایرانی اختصاص داشت.
این خواننده که این روزها حضورش درصحنه کارکردهای اجتماعی هم دارد، ضمن اشاره به اینکه همواره تلاش کرده مواضع تندی نداشته باشد اما گاهی شرایط ایجاب کرده توجه بیشتری بطلبد، توضیح داد: خسارتهای فیزیکی مانند بمباران، سیل، زلزله، آتشسوزی و مسائلی ازایندست داریم که شما بهعنوان یک شهروند آنها با را چشم میبینید. اما قطعا خسارت فرهنگی را با چشم نمیتوان دید و همهکسی هم این قدرت را ندارد که تشخیص بدهد این خسارت فرهنگی یعنی چه و اساسا چه اتفاق بدی در حال افتادن است؟ بههرحال بسیاری از ما متوجه شدیم این خسارت فرهنگی اتفاق افتاده و نمود خود را هم در روابط خانوادگی، روابط فرهنگی، روابط اجتماعی، آدابورسوم و اعتقادات نشان داده است. شرایطی که چه بنده و چه بسیاری از بزرگان عرصه فرهنگ و هنر اینها را بارها گوشزد کردند اما متاسفانه گوش شنوایی نبود.
او این نکته را اضافه کرده که اگر تدبیر جدیتری در این زمینه اتخاذ نشود، قطعا دچار آسیبهای زیادی بهویژه در حوزه موسیقی خواهیم شد، چراکه موسیقی حوزه تأثیرگذاری میتواند باشد. معتمدی گفته، همیشه بر این باور بوده و هستم که آدمها و افراد یک جامعه شبیه موسیقیای میشوند که مشغول گوش دادن فرهنگ آن موسیقی هستند.
معتمدی در پاسخ به این سؤال که مقصر اصلی رویکرد شنیداری مردم و ابتذالی که در فضای مجازی شنیده میشود، چه افراد یا چه مجموعههایی هستند، توضیح داده است: به اعتقاد من در این شرایط سه ضلع هنرمندان، حاکمیت و مردم مقصر هستند. البته ممکن است باوری هم در جامعه ما وجود داشته باشد که همه تقصیرها را به گردن حاکمیت بیندازیم که به اعتقاد من فرار از مسؤولیت است، زیرا منِ محمد معتمدی هم بهعنوان یک فرد در جامعه و هم یک هنرمند در آنچه بهعنوان یک وظیفه فرهنگی و شهروندی بهعهده داشتم، خطا و کوتاهی کردم که میتواند از جهات مختلفی موردبررسی قرار گیرد.
معتقدم کوتاهی نقش حاکمیت در انجام وظایف فرهنگی خود بیشتر از هنرمند و مردم جامعه نمود پیداکرده و تأثیرات بیشتری هم دارد. در این راه اگر ما بهعنوان هنرمند هم بخواهیم نقش سازندهای ایفا کنیم، «زمینبازی» نداریم. وقتی من بهعنوان یک خوانندهای که بیشتر از 20 سال است در حوزه موسیقی فعالیت میکند اما محلی مستقل برای عرضه درست آثارش و تقدیم آن به مردم ندارد، پس چطور میتوانم به شیوهای صحیح و منطقی به اشاعه فرهنگ شنیدن موسیقی خوب به مردمم عمل کنم؟