به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فرهنگ و هنر، گرچه مدیریت یکپارچه در حوزه موسیقی به دلیل تعدد نهادهای فرهنگی هنری با کارکردها و اولویتهای متفاوت تقریباً امری محال و ناممکن در کشور است، اما مدیریت تفکیک شده همین مجموعهها و نهادها نیز با توجه به خاستگاه و سرفصلهای مهم هر سازمان امری سخت و دشوار است که میبایست متناسب با جامعه هدف و مخاطب آن مجموعه مورد بررسی و قضاوت قرار گیرد، شرایطی که آن هم به دلیل وضعیت سیاسی کشور دائم دچار نوسان است و ماجرای مدیریت این گونه نهادها را پیچیدهتر از هر زمان دیگری میکند.
در این شرایط آنچه میتواند مورد توجه یک مدیر میانی در سازمانهای مرتبط با حوزه فرهنگ و هنر قرار گیرد، اولاً توجه به مبانی مدیریتی عرصه فرهنگ و هنر در این عرصه بر اساس الگوهای مدیریتی نظام جمهوری اسلامی و دوماً توجه به جامعه هدف و مخاطبی است که میبایست با خلاقیتهای فردی یک مدیر در عرصه مدیریت فرهنگی برایش برنامهریزی شود؛ چارچوبی به شدت استراتژیک و مهم که ایکاش روزی روزگاری شرایط علمی و پژوهشی ارزیابی و قضاوت آن بابت عملکرد مدیرانش و ارائه گزارشهای مبتنی بر رضایتمندی یا عدم رضایتمندی مخاطبان و فعالانش بتواند دورنمای درستی از آنچه تاکنون در مجموعههای فرهنگی هنری مرتبط با نهادهای دولتی صورت گرفته، ترسیم کند.
امور موسیقی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران نیز یکی از همین نهادهاست که طی سالهای گذشته که مدیریت آن با تغییر و تحولات عجیب و غریبی مواجه شده و روی منحنی بالا و پایینی از نوع عملکرد حرکت کرده که هر دیدگاه کارشناسانهای چه در جناح اصولگرا و چه در جناح اصلاح طلب نظرات متفاوتی روی آن دارند. نظراتی که بعضاً در بخشهای بالا دستی حوزه مدیریت فرهنگی کشور نیز تعمیم پیدا کرده و موجب ظهور و بروز شرایطی شده که مدیریت در این مجموعه را با نوسانات زیادی مواجه ساخته است.
امیرحسین سمیعی مدیر امور موسیقی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران که در ب
خش اول گفتگوی خود با خبرگزاری مهر به بیان برخی از فعالیتهای صورت گرفته در مجموعه تحت مدیریت خود طی ماههای گذشته پرداخت و در بخشهای مختلف گفتگو به برخی از شبهات و حاشیههای این نهاد درباره برگزاری کنسرتهای آنلاین و موارد مشابه پاسخ داد.
آنچه میخوانید بخش پایانی گفتگوی خبرگزاری مهر با امیرحسین سمیعی مدیر امور موسیقی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران است که در آن به نکاتی از جمله موضوع آموزش موسیقی و کیفیت آن در فرهنگسراها و دیگر مطالب مرتبط با این مجموعه پرداخته است.
* آقای سمیعی یکی از نکات مهم که از دیرباز درباره سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران مطرح میشود، موضوع «آموزش موسیقی» است که اگر بخواهیم از حاشیههای عجیب و غریبش در دوران مدیریت حجتالاسلام مرادی عبور کنیم، موضوع مهم مرتبط با «کیفیت آموزش» است. بر همین مبنا که بنده در تحقیقات میدانی متوجه آن شدم، به نظر میرسد امور موسیقی سازمان نتوانسته در تعامل با مدیران فرهنگی مناطق به نقطه روشنی در زمینه ارتقای کیفیت آموزش برسد. جنابعالی و مدیریت عالی سازمان قرار نیست برنامهریزی برای رسیدن به شرایطی بهتر از وضعیت موجود داشته باشند؟
زمانی که بنده به عنوان مدیر امور موسیقی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران منصوب شدم، با پاندمی کرونا مواجه شدیم. شرایطی که در فواصل مختلف وجود داشته و همچنان نیز ادامه دارد. فضایی که موجب شده مشکلات مربوط به برگزاری کلاسها و کارگاههای آموزشی فرهنگسراها به دلیل پیشگیری بیماری همچنان پابرجا باشد. یعنی در همین چند مدت هر وقت شرایط برای برگزاری کارگاهها مهیا شد مجدداً پیک بیماری موجب شد که دوباره شاهد تعطیلی برنامهها باشیم. پس آنچه در این میان مورد توجه ماست برنامهریزی آموزشی برای دوران بعد از کرونا است که بتوانیم بر اساس این فرآیند برنامهریزی دقیقی برای نظامهای آموزشی مرتبط با موسیقی فرهنگسراها و مجموعههای تحت نظر سازمان باشیم.
در این راستا و برای اینکه بتوانم به پرسش شما پاسخ لازم را بدهم، میتوانم به این نکته اشاره کنم که ما مشغول طراحی یک برنامه بسیار دقیق آموزش موسیقی هستیم که در چارچوب آن قرار است به منظور ارتقای سطح آموزشی کارگاهها از مدرسان موسیقی که با سازمان همکاری میکنند، آزمونهای اساسی گرفته شود. پس شما مطمئن باشید که برنامه اصلی ما این است که مبحث آموزش را کاملاً زیر نظر داشته و اختلاف کیفیت آموزشی که در مناطق مختلف را به صفر برسانیم تا همه هنرجویان در هر منطقهای از تهران که حضور دارند با یک کیفیت آموزشی قابل قبول در حوزه مورد نظر خود مشغول فراگیری شوند.
به اعتقاد من اگر چه این روزها شرایط موسیقی به دلیل کرونا اصلاً در وضعیت خوبی قرار ندارد، اما همین تعطیلیها و شرایط میتواند فرصت خوبی برای بازیابی و برنامهریزی دوباره در جهت ارتقا فعالیتها باشد. من در رابطه با بحث آموزش این وعده را میدهم که اگر شرایط پاندمی کرونا اجازه بدهد طی ماههای آینده با یک برنامه اساسی، مشکلات آموزشی را برطرف خواهیم کرد.
* در همین ماجرای حضور موسیقی در فرهنگسراها یک بخش مغفول مانده دیگر وجود دارد و آن برگزاری کنسرت هاست که با توجه به ظرفیت فرهنگی هر فرهنگسرا میتواند در طول هفته میزبان اجرای برنامههای مختلف حوزه موسیقی در همه گونهها با بلیتهای ارزان قیمت باشد، کما اینکه حتی میتوان برای هر فرهنگسرا هویت مستقل موسیقایی را تعریف کرد که به تناسب این هویت موسیقایی در آن اجرای برنامه داشته باشند. تا هم فضای مطلوبی برای شنیدن موسیقی خوب به وجود بیاید و هم گروهها و هنرمندان بیشتری داشته باشند تا به واسطه همین اجرا بخشی از درآمدهای اقصادی خود از طریق موسیقی را با حمایت سازمان پوشش دهند.
در این زمینه صددرصد برنامهریزی داریم. چرا که پیش از این درباره موضوعی که به آن اشاره کردید و دغدغه بنده و همکارانم هم در سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران است، به صورت جدی پرداخته نشده بود. این در حالی است که پس از پیک دوم کرونا و در زمان ورود بنده به مدیریت موسیقی سازمان، درصدد ایجاد شرایطی بودیم که بتوانیم به تفکیک انشعاباتی که در فرهنگسراها داریم گروهها و هنرمندانی را بهصورت تخصصی برای اجرای برنامه انتخاب و آنها را به مدیریت فرهنگسراها متصل کنیم.
هم اکنون بسیاری از گروهها و هنرمندان شناخته شده و متخصص در حوزه موسیقی حضور دارند که به دلیل اجاره بهای بسیار بالای تالارهای تخصصی حوزه موسیقی نمیتوانند از پس برگزاری یک کنسرت برآیند. بنابراین ایجاد یک شرایط منسجم و مبتنی بر امکانات ساختاری و اقتصادی گروههای مختلف موسیقی میتواند یکی از اهداف مهمی باشد که ما برای به حرکت درآوردن ظرفیتهای بالقوه فرهنگسراها با همراهی مدیریت فرهنگی هنری مناطق میتوانیم انجام دهیم.
ما باید بتوانیم شرایطی را به وجود آوریم که با توجه به سالنهای موجود، با شرایط ویژهتری از گروهها برای اجرای کنسرت حمایت کنیم و این کنسرتها را به مناطق مختلف ببریم. چرا که حمایت از گروههای تخصصی حوزه موسیقی و آن دسته از مجموعههایی که در صدد تولید موسیقیهای خوب و پرمحتوا هستند میتواند در آینده ثمرات زیادی را برای ما داشته باشد و شهروندان نیز از شنیدن موسیقیهای معتبر بهره مند شوند.
* آقای سمیعی اقدام دیگری که سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران در حوزه موسیقی انجام داد، برگزاری جشنوارههای موضوعی بود که آنچنان باید به غیر از مواردی انگشت شمار مورد توجه شهروندان قرار نگرفت آیا سیاست سازمان بعد از سپری کردن دوران کرونا همچنان ادامه برگزاری این جشنوارههاست؟
من بر این باورم اگر از دوران کرونا عبور کنیم، در این زمینه هم برنامه قابل اجرا خواهیم داشت. اتفاقاً یکی از افسوسهای من این است که در حوزه میدانی آنچنان که باید نتوانستیم کاری کنیم. موضوعی که متاسفانه به دلیل همهگیری کرونا در تمام حوزههای موسیقی وجود داشت و ما به غیر از برگزاری چند کنسرت محدود در جزیره کیش شاهد اجرای زنده یا جشنواره پویایی به آن شکل نبودیم.
ما در حوزه میدانی تلاش کردیم که ارکستر شهر را دوباره راه اندازی کنیم، اما متاسفانه به دلیل شیوع کرونا طبیعتاً در کنار هم جمع شدن نوازندگان چندان امکان پذیر نیست. ولی من ایمان دارم که در صورت پایان این شرایط بد افق روشنی پیش روی فعالیتهای امور موسیقی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران است که قطعاً تلاش میکنیم قبل از هر چیزی مخاطبان بتوانند از برنامههایی که برنامهریزی کردیم استفاده موثری داشته باشند.
* سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران دو پروژه شکست خورده «ارکستر شهر» و «مکتب خانه مسیقی ایران» را در کارنامه کاری خود دارد که اگرچه در دوران مدیریتی شما نبود، اما در دوره شما نیز پیگیری در این رابطه اتفاق نیفتاد؟ آیا بعد از دوران کرونا میتوانیم به احیای این پروژههای شکست خورده امیدوار بود؟
همان طور که قبلاً هم اشاره کردم، احیای ارکستر شهر از جمله برنامههای اصلی من در امور موسیقی سازمان بود، این حساسیت و نگاه من به موضوع ارکسترها هم مربوط به این دوران نمیشود، چرا که قبل از حضور در این سمت در موسسه شهرستان ادب هم ارکستر «حافظ» را راه اندازی کردم و توانستم با همکاری تعدادی از رفقا این ارکستر را با شرایط سخت حفظ کنم. کما اینکه تمرینهای ارکستر همچنان در موسسه پیگیری میشود، فرآیندی که موجب شده خودم هم در حوزه مدیریت ارکسترها به تجربههای خوبی برسم. به همین جهت چنین نگاهی پس از حضورم در سازمان نیز به شدت مورد توجهم بود و مایلم که ارکستر «شهر» دوباره فعالیتهای خود را آغاز کند. اما بدون تردید راه اندازی ارکستر مستلزم عبور از شرایطی بود که به مشکلاتی نظیر «سالن» و دیگر پشتیبانیها ارتباطی نداشت، بلکه مشکل اصلی ما کنار هم قرار دادن نوازندهها بود که در این دوره محقق نشد. ما حتی تصمیم داشتیم بر اساس همین تجربیاتی که در عرصه ارکستر داری به دست آورده بودیم، شرایطی را فراهم سازیم که در اولین فرصت پس از طی پیک کرونا نوازندهها را دور هم جمع کنیم تا ارکستر شهر راه اندازی شود. کما اینکه فرهنگسرای بهمن و تالار شهید آوینی این مجموعه را برای تکمیل کارهای خود انتخاب کرده بودیم، اما متاسفانه با شروع پیک سوم کرونا این امکان هم از ما گرفته شد.
به طور حتم یکی از وظایف شهرداریها در تمامی دنیا هماهنگ شدن با نهادهای فیلارمونیک است، در همه جای دنیا هم چنین است که شهرداریها به کمک نهادهای فیلارمونیک میآیند و شرایطی را به وجود میآورند که آثار این مجموعهها اجرا و در خدمت مردم شهر قرار گیرد. شرایطی که در برگیرنده وظایف ارکستر شهر هم هست و ما امیدواریم پس از طی دوران کرونا شاهد گشایش دوباره فعالیتهای این مجموعه باشیم. البته ما در برنامهریزی هایمان نهایت تلاشمان را میکنیم که با دانشگاه هنر ارتباط داشته باشیم و از آهنگسازان این مجموعههای دانشگاهی برای رپرتوارهایمان کمک بگیریم. شرایطی که موجب میشود نیروهای تازه نفس و جوانِ فارغالتحصیل این مراکز در ارکسترهای مهم حضور پیدا کنند و کارهایی را خلق کنند که در حوزههای شهری نیز میتواند دربرگیرنده مفاهیم مهمی باشند.
درباره مکتب خانه موسیقی ایران و حواشی که در این حوزه صورت گرفته ترجیح میدهم حرفی نزنم، چون واقعاً از دوره مدیریتی بنده دور بوده و فعلاً هم برنامهای برای آن نداریم.
* یکی دیگر از مباحث مهمی که در حوزه فعالیتهای جنابعالی میتواند محل پرسش باشد، موضوع «تولید آلبوم» است، که به نظر میآید برخی از کارها و تولیدات این عرصه آن طور که باید مخاطب سنجی نشده و با اهداف دیگری غیر از مخاطب تهیه میشوند. اگرچه از آن سوی ماجرا هم آلبومی چون پوئم سمفونی «سرباز» تولید میشود و دربرگیرنده ارزشمندیهای فراوانی است، اما پرسش اصلی این است که چرا سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران همچنان بر تولید یکسری از آلبومهایی که مخاطبی ندارند، اصرار دارد؟
پیش از هر چیز باید عرض کنم هیچ زمان هیچ عزیزی نمیتواند عنوان کند آثاری که تولید کرده صد در صد مورد قبول مخاطب قرار گرفته یا خیر و طبیعتاً ما هم تصمیم نمیگیریم موسیقی تولید کنیم که شنیده نشود. این امر قطعاً امری نسبی است. نکته اولی که در پاسخ به سئوال شما میتوانم توضیح دهم، بحث سیاستهای سازمان است، به عبارتی ما سیاستی را دنبال میکنیم که بر اساس آن باید محتوا بسازیم. بنابراین نمیتوان این مساله را انکار کرد. پس وقتی سیاست کاری ما وارد جریانی میشود، طبیعی است که بخشی از مخاطبان شنونده آثار ما نخواهند بود. اگرچه تمام تلاشمان این است آثارمان به شکلی تولید شوند که محتوای آن بر دل همه مخاطبان بنشیند در این زمینه هم نهایت سعیمان را انجام میدهیم که کارهایمان مخاطب حداکثری داشته باشند.
این را با قاطعیت میگویم در یکسری از تولیداتمان به جامعه مخاطبی که باید، دست پیدا کردهایم. ما در این راستا برای تولید کارهایمان موقعیت سنجی میکنیم و تلاشمان را میکنیم که این موقعیت سنجی بر اساس جذب حداکثری مخاطب صورت پذیرد. این را هم بگویم که در مرحله تولید اثر هنری و بازخوردهای آتی آن، نه ما بلکه همه نهادهایی که موسیقی و محصول هنری تولید میکنند، نمیتوانند بگویند صد در صد آثاری که تولید کردهاند، موفق بوده است. چرا که چنین شرایطی به زمان نیاز دارد تا بتواند دربرگیرنده میزان جذب مخاطب باشند.
البته من به آثاری چون پوئم سمفونی «سرباز» و «راه روشن» خیلی خوشبین هستم. آلبومهای «آواز مرثیه ناتمام» و «مناجات» هم که اخیراً منتشر شده نیز از آن دسته آثاری هستند که زمان نیاز دارد تا مخاطب خودش را پیدا کند. بنابراین نمیتوان در عرض یک سال به آن رسید. از سوی دیگر در این زمینه ما درخواستهایی داشتیم که این آثار در ارکسترهای سمفونیک کشورهای سوریه و لبنان اجرا شوند که اجرایی شدن این پروژهها میتواند دستاورد بسیار ارزشمندی برای ما به حساب آید. ضمن اینکه باید به این نکته هم واقف باشیم که علی القاعده پروژههایی در قالب «پوئم سمفونی» مخاطب خاص خود را دارد که نمیتوانیم از آن انتظار داشتن میزان مخاطب موسیقی پاپ داشته باشیم. اما بنده همچنان معتقدم درصد موفقیتها را باید با زمان بیشتری بررسی کرد.
* در راستای همین ماجرای جذب مخاطب، چرا ارادهای در سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران وجود ندارد که در کنار توجه به هنرمندان مستعد اما کمتر شناخته شده، با یکسری از هنرمندان که هم از درجه شهرت بالاتری برخوردارند و هم وجه هنری، رفتاری و اجتماعی مناسبی دارند، پروژههای مشترکی داشته باشند؟ گو اینکه هم اکنون تمام توجه و تمرکز سازمان مبتنی بر همکاری با خوانندهها و آهنگسازان جوان و تازه کاری بوده و هنرمندان حرفهای تر کمتر در این چارچوب حضور داشتند. این رویه حتی در سازمان صدا و سیما هم اتفاق افتاده و شرایطی را فراهم آورده که به دلایل مختلف خوانندههای معروف برای همکاری با سازمان فرهنگی هنری شهرداری اقبالی نشان نمیدهند. کاری که در همین شهرداری تهران توسط معاونت اجتماعی فرهنگی با وجود تمام حاشیههایش در حال انجام است.
ببینید این موضوع را میتوان از دو جهت بررسی کرد. اول آنکه بودجه اجازه این را نمیدهد که ما خوانندههای سلبریتی را دعوت کنیم چون واقعاً در سازمان به دلیل بودجه انقباضی این شرایط فعلاً وجود ندارد. اگر بودجه هم داشتیم من به صورت کامل پول و بودجه صرف دعوت از حضور خوانندگان مشهور نمیکردم. زیرا باور دارم ما به دلیل همین نگاه سلبریتی محور، یکسری از جوانان هنرمند و مستعد را از خودمان رانده و آنها را نسبت به خودمان بدبین کردیم. رویکردی که موجب شد طیف زیادی از استعدادهای ناب موسیقی را از دست بدهیم.
ما زمانی که تولید پوئم سمفونی «سرباز» را استارت زدیم، از چند جا با من تماس گرفتند که: «چرا این کار را نمیدهید به فلان آهنگساز بسازد؟». جواب من این بود که: «آن ها چهار دهه ساختند و چهار دهه به حساب اینکه آنها ساختند، فرصتی به جوانان ندادیم. شرایطی که موجب شد خیلیها را به این چارچوب موسیقایی بدبین کنیم.» در حالی که میتوانستیم خیلی زودتر از اینها هنرمندانی چون آرمان مهربان و وهاب ابراهیمی را به جامعه هنری کشور معرفی کنیم، ولی این کار را نکردیم. من این را به عینه مشاهده کردم که برخی مدیران پروژه فرصت داشتند که از ۱۰ پروژهای که بودجه و امکاناتش را در اختیار داشتند، حداقل پنج پروژه را به جوانان مستعد بدهند که در کنار چهرهها استعدادیابی شوند. اما همین مدیران هر ۱۰ پروژه را به چهرهها دادند تا بیلان کاری خود را بالا بکشند.
اتفاقاً برای من هم بهتر است که یک کار با آقای قربانی، یک کار با آقای معتمدی، یک کار با آقای عقیلی انجام دهم و بیلان کاری خودم را بالا ببرم تا عدهای هم بگویند: «به به چه آثار برجستهای تولید شده است» اما من بر این باورم اگر بودجهای در اختیارم بود قطعاً از پنجاه درصد ظرفیت چهرههای موسیقی استفاده میکردم و ۵۰ درصد باقیمانده را به جوانانی میدادم که مستعد ورود به میدان هستند. پس چه زمانی قرار است جوانان به میدان بیایند؟ ما چهار دهه جوانان را نسبت به حاکمیت بدبین و به آنها فرصت ندادیم. آنها هم طبیعتاً میگویند: «وقتی حاکمیت به ما فرصت نمیدهد پس چرا ما خودمان را بسوزانیم؟». متاسفانه ما دائماً به تمامی این استعدادها گفتیم: «شما نیایید، چون میخواهیم کار را به چهره بسپاریم، چون به آنها اعتماد داریم اما به شما (جوانان) نداریم». پس ماجرا همین میشود که این هنرمندان مستعد به راحتی وارد فضاهایی میشوند که مهاجرت و همکاری با خارجی یکی از همین فرصت هاست. فرصتهایی که در برخی موارد منجر به موفقیت و در برخی موارد هم منجر به شکستشان میشود.
* انگار هم قرار نیست روزی این هنرمندان مستعد که تعدادشان هم کم نیست، جدی بگیریم.
بله متاسفانه ما بسیاری از این هنرمندان را جدی نگرفتیم. اتفاقاً به همین خاطر است که بر این باورم اگر من بودجهای در اختیار داشتم، بخشی را به چهرهها اختصاص میدادم که کار محکم و ارزشمند تولید کنند و بخشی را هم به هنرمندان مستعد میدادم تا هم اثر ارزشمندی تولید کنند و استعدادهای خود را به منصه ظهور برسانند. ما هم فارغالتحصیل آهنگساز زیاد داریم و هم نوازنده خوب. به همین خاطر قصد دارم در یک فرصت مغتنم از این استعداد و ظرفیت استفاده کنم و همان گونه که گفتم در این زمینه با برخی از مجموعههای آموزشی و دانشگاهی هم مذاکرات اولیه را انجام دادم.
من باز هم میگویم که ما تا دلتان بخواهد استعداد داریم. ما استعدادهای خوانندگی بسیاری داریم که میتوانیم با قرار نهادن آنها کنار یک آهنگساز با تجربه و معتبر کاری کنیم کارستان. ما آهنگسازان جوان مستعدی داریم که قرار گرفتن آثارشان در کنار نام خوانندگان مشهور میتواند بالانسی را ایجاد کند که بتوانیم از فرصتها بهترین استفاده ممکن را ببریم. ما نباید نگاه صفر و صدی داشته باشیم و همه آثار بدهیم فلان آهنگساز یا خواننده بسازد و بخواند. آخر تا چه زمانی باید این فرصتها به جوانان را از دست داد؟ من به شما این وعده را میدهم ما اکنون به حجمی از استعدادهای آهنگسازی و خوانندگی رسیدهایم که از اینجا به بعد مردم آن را خواهند شنید.
* یکی دیگر از نکاتی که پیرو فعالیتهای امور موسیقی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران مطرح میشود، بحث موازی کاری برخی فعالیتهاست. گو اینکه تعدادی از کارها و آثار تولید شده در زمره وظایف نهادهایی چون حوزه هنری و صدا و سیماست که سازمان مطبوع شما لزومی برای ورود به آن ندارد.
برخی از دوستان در این مدت بر ما خرده گرفتند کاری که من در سازمان انجام میدهم، مربوط به حوزه هنری است. که من در پاسخ به این عزیزان میگویم، همان گونه که دوستان مجموعههای دیگر در تلاشند تا آثار موضوعی تولید کنند، ما هم به فراخور سیاستها و دغدغهمندی هایمان مشغول تولید کار هستیم. زیرا برخی از جریانات و رویدادها از جمله محرم و صفر، شهادت حاج قاسم سلیمانی و موارد مشابه دیگر اتفاقاتی نیستند که یک مجموعه فرهنگی مرتبط با شهر تهران از آن بتواند ساده عبور کند. ما چطور میتوانیم نسبت به این مسائل بی تفاوت باشیم؟ آیا اگر در وزارت ارشاد ارکستر سمفونیک تهران مشغول به فعالیت است، ارکستر شهر یا ارکستر صدا و سیما نباید وجود داشته باشد؟ آیا چون حوزه هنری در مقوله هنر انقلاب فعالیت میکند، ما نباید کاری انجام دهیم؟
بنده واقعاً چنین رویکردی ندارم و معتقدم سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران هم در کنار مجموعههای دیگر تلاش میکند تا آثاری را در حوزه انقلاب تولید کند که میتواند نسبت به دیگر آثار تولیدی با نگاه متفاوتتری تولید شود. کما اینکه توجه به موضوعات مرتبط با شهر هم در اولویتهای کاری ماست. اما آیا نهادهای دیگر چون حوزه هنری و صدا و سیما نباید به این موضوعات توجه کنند؟
* و نکته پایانی....
من امیدوارم شرایط پاندمی کرونا مقداری ما را راحت بگذارد که بتوانیم در حوزه هنر میدانی و آموزش دوباره قوت خود را به دست بیاوریم. کار ما فقط هم تولید نیست. نکته دیگر آنکه ما این شرایط را باز گذاشتیم برای هر کسی که در این حوزه تخصصی دارد، بتواند به ما کمک کند.
در حال حاضر در فصلی هستیم که سعی میکنیم استعدادها را جذب کنیم. ما میخواهیم کاتالیزوری بین هنرمند جوان و تحصیلکرده و بازار کار موسیقی باشیم. در این راستا از نظرات و فعالیت هنرمندی که تجربهای کسب کرده و فکر میکند میتواند در چارچوبهای مستحکم هنری به ما کمک کند با اشتیاق استقبال میکنیم. ما تلاش میکنیم در شرایط فعلی، فرآیندهای اداری را تسریع کنیم که هم هنرمندان بتوانند این ظرفیت ما را قدرتمند کنند و هم ما فرصتی داشته باشیم.