آیا کارگردان سالاری در تلویزیون پایان می یابد؟
کسی که می خواهد بر هنرمند مدیریت کند یا خود باید چنان صاحب اندیشه و هنر باشد که هنرمند اصیل مدیریت او را بپذیرد یا باید صرفا با اقتدار مدیریت کند و فردیت هنرمند را از او بگیرد!

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فرهنگ و هنر، به بهانه مدیریت جدید صدا و سیما «صادق کرمیار» نویسنده مطلبی در اختیار خبرگزاری فارس قرار داده که متن کامل آن در ادامه می آید:
«من به کارگردان سالاری در تلویزیون پایان می دهم!»
این جمله یکی از مدیران سازمان صدا و سیماست که با قاطعیت گفته بود و در عمل نیز همه امکانات مدیریتی خود را به کار گرفته بود تا فردیت کارگردان را بگیرد و به جای آن سازمان را جایگزین کند.
این مدیر جوان احتمالا تاریخ را مطالعه نکرده و اطلاع ندارد که سال ها پیش از او استالین با آن قدرت مثال زدنی خود تلاش کرد فردیت نویسندگان و هنرمندان شوروی را بگیرد و حزب کمونیست را جایگزین آن کند، اما نتیجه آن فرار بسیاری از نویسندگان و هنرمندان شوروی از کشور و خلق آثار ماندگار ادبی و هنری در مقابله با حزب کمونیست و در نهایت فروپاشی این حزب بود.
نگاهی به سیر تحول صدا و سیمای خودمان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون نیز نشان می دهد، آنجا که مدیران اندیشمند و توانا حضور داشتند و فردیت هنرمند را ارج نهادند و به رسمیت شناختند، آثار ماندگار، تاثیرگذار، پرمخاطب و در جهت اصلاح و آرامش جامعه تولید شد و هر گاه چنین مدیرانی کنار گذاشته شدند و مدیران هیجانی و خام اندیش وارد عرصه شدند، سریال های تلویزیون هم به همان شکل هیجانی و خام اندیشانه و سردستی تولید شد که نه مخاطب داشت و نه تاثیرگذار بود.
ناگفته نماند که همین مدیران هیجانی و خام اندیش و در عین حال قدرتمند، بسیاری از هنرمندان جدی و تاثیرگذار تلویزیون را صرفا به خاطر انتقاد از شیوه مدیریت آنان کنار گذاشتند و به انزوا کشاندند و گاه به لطایف الحیل چنان بدنامشان کردند که تا سال ها نتوانند در این سازمان کار کنند. اینان نمی دانند که مدیریت در صدا و سیما و اساسا مدیریت هنری با مدیریت در شرکت و نفت و پتروشیمی و ایران خودرو متفاوت است. در آنجا با ماده سر و کار دارند، اما در اینجا با انسان سر و کار دارند، انسانی که هنرمند هم هست.
بنابراین، کسی که می خواهد بر هنرمند مدیریت کند یا خود باید چنان صاحب اندیشه و هنر باشد که هنرمند اصیل مدیریت او را بپذیرد یا باید صرفا با اقتدار مدیریت کند و فردیت هنرمند را از او بگیرد و تلاش کند نظریات خام دستانه خود را به عنوان نظریات سازمانی بر هنرمند تحمیل کند تا همگی کنج نشین شوند و در انزوا بمیرند تا راه برای کسانی باز شود که ادای هنرمند را در می آورند.
کاش مرکز پژوهش های صدا و سیما در مورد سریال هایی که در سال های اخیر ساخته شده تحقیقی انجام دهد تا روشن شود آیا این همه بودجه صرف شده و سریال های پی در پی توانسته به رشد جامعه کمک کند؟ که سهل است، آیا توانسته به آرامش خانواده ها کمک کند؟
فراموش نکنیم که فردیت هنرمند برآیند فرهنگ و آداب و رسوم و دین و آیین یک جامعه است، نه هوی و هوس یک نفر و فراموش نکنیم که فردیت هنرمند می تواند نظریات سازمانی را نیز شکل دهد و آن را در جهت رشد جامعه و ارتقاء فرهنگ خانواده به عنوان پایه و اساس اجتماع تبیین کند.
بنابراین حذف هنرمندان اصیل و جدی در برنامه سازی های سال های اخیر صدا و سیما خسران بزرگی است که نه اکنون بلکه سال های بعد اثر آن را در جامعه و در رفتار فردی و اجتماعی و مناسبات خانوادگی جامعه خواهیم دید.
این مختصر را فقط به این دلیل نوشتم که از بسیاری از دوستان هنرمند شنیده ام رییس جدید صدا و سیما شخصیتی صاحب اندیشه و توانا و دلسوز و شجاع است که می تواند در عین حفظ آرامش تحول بنیادی در صدا و سیما ایجاد کند. امید که چنین باشد.
«من به کارگردان سالاری در تلویزیون پایان می دهم!»
این جمله یکی از مدیران سازمان صدا و سیماست که با قاطعیت گفته بود و در عمل نیز همه امکانات مدیریتی خود را به کار گرفته بود تا فردیت کارگردان را بگیرد و به جای آن سازمان را جایگزین کند.
این مدیر جوان احتمالا تاریخ را مطالعه نکرده و اطلاع ندارد که سال ها پیش از او استالین با آن قدرت مثال زدنی خود تلاش کرد فردیت نویسندگان و هنرمندان شوروی را بگیرد و حزب کمونیست را جایگزین آن کند، اما نتیجه آن فرار بسیاری از نویسندگان و هنرمندان شوروی از کشور و خلق آثار ماندگار ادبی و هنری در مقابله با حزب کمونیست و در نهایت فروپاشی این حزب بود.
نگاهی به سیر تحول صدا و سیمای خودمان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون نیز نشان می دهد، آنجا که مدیران اندیشمند و توانا حضور داشتند و فردیت هنرمند را ارج نهادند و به رسمیت شناختند، آثار ماندگار، تاثیرگذار، پرمخاطب و در جهت اصلاح و آرامش جامعه تولید شد و هر گاه چنین مدیرانی کنار گذاشته شدند و مدیران هیجانی و خام اندیش وارد عرصه شدند، سریال های تلویزیون هم به همان شکل هیجانی و خام اندیشانه و سردستی تولید شد که نه مخاطب داشت و نه تاثیرگذار بود.
ناگفته نماند که همین مدیران هیجانی و خام اندیش و در عین حال قدرتمند، بسیاری از هنرمندان جدی و تاثیرگذار تلویزیون را صرفا به خاطر انتقاد از شیوه مدیریت آنان کنار گذاشتند و به انزوا کشاندند و گاه به لطایف الحیل چنان بدنامشان کردند که تا سال ها نتوانند در این سازمان کار کنند. اینان نمی دانند که مدیریت در صدا و سیما و اساسا مدیریت هنری با مدیریت در شرکت و نفت و پتروشیمی و ایران خودرو متفاوت است. در آنجا با ماده سر و کار دارند، اما در اینجا با انسان سر و کار دارند، انسانی که هنرمند هم هست.
بنابراین، کسی که می خواهد بر هنرمند مدیریت کند یا خود باید چنان صاحب اندیشه و هنر باشد که هنرمند اصیل مدیریت او را بپذیرد یا باید صرفا با اقتدار مدیریت کند و فردیت هنرمند را از او بگیرد و تلاش کند نظریات خام دستانه خود را به عنوان نظریات سازمانی بر هنرمند تحمیل کند تا همگی کنج نشین شوند و در انزوا بمیرند تا راه برای کسانی باز شود که ادای هنرمند را در می آورند.
کاش مرکز پژوهش های صدا و سیما در مورد سریال هایی که در سال های اخیر ساخته شده تحقیقی انجام دهد تا روشن شود آیا این همه بودجه صرف شده و سریال های پی در پی توانسته به رشد جامعه کمک کند؟ که سهل است، آیا توانسته به آرامش خانواده ها کمک کند؟
فراموش نکنیم که فردیت هنرمند برآیند فرهنگ و آداب و رسوم و دین و آیین یک جامعه است، نه هوی و هوس یک نفر و فراموش نکنیم که فردیت هنرمند می تواند نظریات سازمانی را نیز شکل دهد و آن را در جهت رشد جامعه و ارتقاء فرهنگ خانواده به عنوان پایه و اساس اجتماع تبیین کند.
بنابراین حذف هنرمندان اصیل و جدی در برنامه سازی های سال های اخیر صدا و سیما خسران بزرگی است که نه اکنون بلکه سال های بعد اثر آن را در جامعه و در رفتار فردی و اجتماعی و مناسبات خانوادگی جامعه خواهیم دید.
این مختصر را فقط به این دلیل نوشتم که از بسیاری از دوستان هنرمند شنیده ام رییس جدید صدا و سیما شخصیتی صاحب اندیشه و توانا و دلسوز و شجاع است که می تواند در عین حفظ آرامش تحول بنیادی در صدا و سیما ایجاد کند. امید که چنین باشد.
گزارش خطا
پسندها:
۰
ارسال نظر
آخرین اخبار
نمایشگاه گروهی عکس «روزهای زندگی ۴» در نگارخانه کلک خیال
نمایش «بزبزقندی» در خانه فرهنگ مهرآباد
کارگاه «سفالگری» در خانه فرهنگ مهرآباد
اجراخوانی نمایشنامه «شب شام» در فرهنگسرای ارسباران
نمایشگاه عکس «آمبرا» در فرهنگسرای ارسباران
«جاده هالو»؛ سفر در جادهای از مسئولیت، گناه و انکار
نمایشگاه نقاشی گروهی «آرامش رنگها» در نگارخانه ابنسینا
جلوهی تذهیب و خط در نمایشگاه «نگارگری و هنر ایرانی» نگارخانه آفرینش نور
شمع شبچراغ نمایش «روز سیاه» روشن شد
نمایشگاه «نمایشها در قاب» در فرهنگسرای اندیشه گشایش یافت
آیین گشایش نمایشگاه نقاشی «زمزمههای مهر» در نگارخانه آفتاب
نمایشگاه نقاشی «درنگ در رنگها» در نگارخانه شفق
اجرای نمایش «قصه زمین» در خانه فرهنگ ابوسعید