طعم شیرین زندگی ماجراجویانه با «کیمیاگر»
سارا لطفی در نشست ادبی که در کتابخانه سراج برگزار شد عنوان کرد: شما میتوانید تحصیل کنید، کتاب بخوانید و گوش کنید تا خسته شوید. اما وقتی واقعا تجربه میکنید که عمل کنیدو میتوان گفت که کتاب «کیمیاگر» هم مانند بقیه آثار پائولو کوئیلیو به ما کمک میکند کمی از زندگی عادی فاصله بگیریم و طعم شیرین زندگی ماجراجویانه را بچشیم.

«کیمیاگر» اثر نویسنده نامآشنای برزیلی، پائولوکوئلیو است. در نقدها و بررسیهای این کتاب گفته شده که این اثر اقتباسی از داستانی از دفتر ششم مثنوی معنوی مولوی است. خود پائولو کوئیلیو نیز این موضوع را رد نمیکند. پائولو کوئیلیو در جوانی به تهران سفر کرده و در محضر عارفی ایرانی با اندیشههای مولوی آشنا شده است.
وی درباره داستان کتاب بیان کرد: رویای تکرارشونده در ذهن سانتیاگو، جوان چوپان ماجراجوی اندلسی میگذرد. هروقت سانتیاگو زیر درختی که در کنار کلیسا روییده میخوابد، این رویا را میبیند. در رویایش، بچهای به او میگوید که پای اهرام ثلاثه مصر گنجی را جستوجو کن. سانتیاگو برای تعبیر خوابش پیش زنی کولی میرود و کولی در کمال تعجب به او میگوید که به مصر برود.
این کارشناس ادبی افزود: پیرمردی عجیب و جادویی به اسم ملشیزدک که ادعا میکند پادشاه سالم است، حرف زن کولی را تکرار میکند و به سانتیاگو میگوید که این ماموریت شخصی تست و باید به سمت اهرام حرکت کنی. ملشیزدک سانتیاگو را متقاعد کرد که گلهاش را بفروشد و راهی تانگیر شود. زمانی که سانتیاگو به تانگیر رسید دزدی همه پولهایش را برد. به همین دلیل برای پیدا کردن کار پیش تاجر کریستال رفت. تاجر محافظهکار و مهربان به سانتیاگو درسهای زیادی داد و سانتیاگو را تشویق کرد که وارد ریسک تجارتش شود. ریسکها جبران میشوند و سانتیگو در عرض یک سال ثروتمند میشود.
او ادامه داد: سانتیاگو تصمیم میگیرد ثروتش را به پول نقد تبدیل کند تا برای انجام ماموریت شخصیش به سفرش ادامه دهد. او به کاروانی میپیوندد که از راه صحرا به سمت مصر میرفت و آنجا با مردی انگلیسی آشنا شد که در حال تحصیل در زمینه کیمیاگری بود. در طول سفر از مرد انگلیسی مطالب زیادی یاد میگیرد و در راه این سفر، سانتیاگو به نسخه بهتری از خودش تبدیل میشود.
لطفی با بیان اینکه بنابر آنچه در کتاب کیمیاگر میخوانیم، «حدیث خویش» و یا همان ماموریت شخصی تنها وسیلهای است که فرد به کمک آن میتواند زندگی رضایتبخشی داشته باشد اظهار کرد: در واقع جهان در صورتی میتواند به کمال برسد که همه موجودات در آن در تلاش باشند تا ماموریت شخصی خودشان را انجام دهند و در این راه به موجودی بهتر تبدیل شوند و رشد و پیشرفت کنند و در نهایت هدفی جدید برای خودشان تعریف کنند. البته این ایده انجام ماموریت شخصی به نوعی گذر از مادیات برای دسترسی به یک خواسته معنوی است.
وی اضافه کرد: همانطور که میبینیم، وقتی سانتیاگو میخواهد در این راه قدم بگذارد، مجبور میشود گلهاش را بفروشد و فاطیما را ترک کند. این به معنی رها کردن موفقیتهای مادی و عشق است. چرا که آنها موانعی برای رسیدن سانتیاگو به هدف شخصی خودش هستند. کسانی که ماموریتهای شخصیشان را رها میکنند، مانند تاجر کریستال، پشیمان میشوند و نمیتوانند ثروت و لذتهای افرادی را که دنبال ماموریتهای شخصیشان رفتهاند، تجربه کنند.
این کارشناس ادبی تاکید کرد: این ایده که هر کسی باید در زندگیش رویای شخصی داشته باشد و به دنبال آن برود، اولینبار در کتاب «کیمیاگر» مطرح شد. بر اساس این رمان روح جهان تمایل دارد همه موجودات در جهت ماموریت شخصیشان قدم بردارند. خواه سانتیاگو و خواه یک تکه آهن. برای حرکت در جهت ماموریت شخصی خودتان باید یاد بگیرید از روح جهان در جهت رسیدن به هدفتان و تصفیه آن استفاده کنید. وجه تمایز کتاب «کیمیاگر» با دیگر ایدههایی از این دست، در این است که میگوید برای همه اشیا، از فلزات گرفته تا عناصر طبیعی و انسان، همه و همه ماموریتی شخصی دارند که همگی در جهت یک هدف غایی برای جهانی واحد هستند.
وی درباره سمبل و نشانه کیمیاگری در داستان توضیح داد: کیمیاگری در واقع فرایند تبدیل یک فلز کمارزش به فلزی ارزشمند مانند طلاست. از کیمیاگری به عنوان نشانهای برای تغییر سانتیاگو و حرکت به سمت ماموریت و هدف شخصیش استفاده شده است. این نماد به قدری اهمیت دارد که عنوان کتاب را به خود نسبت داده است.
او تصریح کرد: در کیمیاگری باید فلز پایه همه ناخالصیهای خودش را ازدست بدهد تا به حالت تکاملی برسد. به این ترتیب، سانتیاگو هم باید در این راه همه ناخالصی هایش را رها کند، مانند تمایل به پذیرفته شدن نزد خانواده، تمایل به زندگی به عنوان چوپان ثروتمد. او خودش را از این تمایلات خلاص کرد تا بتواند ماموریت شخصیش را انجام دهد و به مرحله بالاتری برسد.
سارا لطفی با اشاره به اهمیت جمله «فقط یک راه برای یادگیری وجود دارد، عمل کردن!» در کتاب «کیمیاگر» عنوان کرد: شما میتوانید تحصیل کنید، کتاب بخوانید و گوش کنید تا خسته شوید. اما وقتی واقعا تجربه میکنید که عمل کنید. در نهایت میتوان گفت که کتاب «کیمیاگر» هم مانند بقیه اثار پائولو کوئیلیو به ما کمک میکند کمی از زندگی عادی فاصله بگیریم و طعم شیرین زندگی ماجراجویانه را بچشیم.
وی درباره داستان کتاب بیان کرد: رویای تکرارشونده در ذهن سانتیاگو، جوان چوپان ماجراجوی اندلسی میگذرد. هروقت سانتیاگو زیر درختی که در کنار کلیسا روییده میخوابد، این رویا را میبیند. در رویایش، بچهای به او میگوید که پای اهرام ثلاثه مصر گنجی را جستوجو کن. سانتیاگو برای تعبیر خوابش پیش زنی کولی میرود و کولی در کمال تعجب به او میگوید که به مصر برود.
این کارشناس ادبی افزود: پیرمردی عجیب و جادویی به اسم ملشیزدک که ادعا میکند پادشاه سالم است، حرف زن کولی را تکرار میکند و به سانتیاگو میگوید که این ماموریت شخصی تست و باید به سمت اهرام حرکت کنی. ملشیزدک سانتیاگو را متقاعد کرد که گلهاش را بفروشد و راهی تانگیر شود. زمانی که سانتیاگو به تانگیر رسید دزدی همه پولهایش را برد. به همین دلیل برای پیدا کردن کار پیش تاجر کریستال رفت. تاجر محافظهکار و مهربان به سانتیاگو درسهای زیادی داد و سانتیاگو را تشویق کرد که وارد ریسک تجارتش شود. ریسکها جبران میشوند و سانتیگو در عرض یک سال ثروتمند میشود.
او ادامه داد: سانتیاگو تصمیم میگیرد ثروتش را به پول نقد تبدیل کند تا برای انجام ماموریت شخصیش به سفرش ادامه دهد. او به کاروانی میپیوندد که از راه صحرا به سمت مصر میرفت و آنجا با مردی انگلیسی آشنا شد که در حال تحصیل در زمینه کیمیاگری بود. در طول سفر از مرد انگلیسی مطالب زیادی یاد میگیرد و در راه این سفر، سانتیاگو به نسخه بهتری از خودش تبدیل میشود.
لطفی با بیان اینکه بنابر آنچه در کتاب کیمیاگر میخوانیم، «حدیث خویش» و یا همان ماموریت شخصی تنها وسیلهای است که فرد به کمک آن میتواند زندگی رضایتبخشی داشته باشد اظهار کرد: در واقع جهان در صورتی میتواند به کمال برسد که همه موجودات در آن در تلاش باشند تا ماموریت شخصی خودشان را انجام دهند و در این راه به موجودی بهتر تبدیل شوند و رشد و پیشرفت کنند و در نهایت هدفی جدید برای خودشان تعریف کنند. البته این ایده انجام ماموریت شخصی به نوعی گذر از مادیات برای دسترسی به یک خواسته معنوی است.
وی اضافه کرد: همانطور که میبینیم، وقتی سانتیاگو میخواهد در این راه قدم بگذارد، مجبور میشود گلهاش را بفروشد و فاطیما را ترک کند. این به معنی رها کردن موفقیتهای مادی و عشق است. چرا که آنها موانعی برای رسیدن سانتیاگو به هدف شخصی خودش هستند. کسانی که ماموریتهای شخصیشان را رها میکنند، مانند تاجر کریستال، پشیمان میشوند و نمیتوانند ثروت و لذتهای افرادی را که دنبال ماموریتهای شخصیشان رفتهاند، تجربه کنند.
این کارشناس ادبی تاکید کرد: این ایده که هر کسی باید در زندگیش رویای شخصی داشته باشد و به دنبال آن برود، اولینبار در کتاب «کیمیاگر» مطرح شد. بر اساس این رمان روح جهان تمایل دارد همه موجودات در جهت ماموریت شخصیشان قدم بردارند. خواه سانتیاگو و خواه یک تکه آهن. برای حرکت در جهت ماموریت شخصی خودتان باید یاد بگیرید از روح جهان در جهت رسیدن به هدفتان و تصفیه آن استفاده کنید. وجه تمایز کتاب «کیمیاگر» با دیگر ایدههایی از این دست، در این است که میگوید برای همه اشیا، از فلزات گرفته تا عناصر طبیعی و انسان، همه و همه ماموریتی شخصی دارند که همگی در جهت یک هدف غایی برای جهانی واحد هستند.
وی درباره سمبل و نشانه کیمیاگری در داستان توضیح داد: کیمیاگری در واقع فرایند تبدیل یک فلز کمارزش به فلزی ارزشمند مانند طلاست. از کیمیاگری به عنوان نشانهای برای تغییر سانتیاگو و حرکت به سمت ماموریت و هدف شخصیش استفاده شده است. این نماد به قدری اهمیت دارد که عنوان کتاب را به خود نسبت داده است.
او تصریح کرد: در کیمیاگری باید فلز پایه همه ناخالصیهای خودش را ازدست بدهد تا به حالت تکاملی برسد. به این ترتیب، سانتیاگو هم باید در این راه همه ناخالصی هایش را رها کند، مانند تمایل به پذیرفته شدن نزد خانواده، تمایل به زندگی به عنوان چوپان ثروتمد. او خودش را از این تمایلات خلاص کرد تا بتواند ماموریت شخصیش را انجام دهد و به مرحله بالاتری برسد.
سارا لطفی با اشاره به اهمیت جمله «فقط یک راه برای یادگیری وجود دارد، عمل کردن!» در کتاب «کیمیاگر» عنوان کرد: شما میتوانید تحصیل کنید، کتاب بخوانید و گوش کنید تا خسته شوید. اما وقتی واقعا تجربه میکنید که عمل کنید. در نهایت میتوان گفت که کتاب «کیمیاگر» هم مانند بقیه اثار پائولو کوئیلیو به ما کمک میکند کمی از زندگی عادی فاصله بگیریم و طعم شیرین زندگی ماجراجویانه را بچشیم.
گزارش خطا
پسندها:
۰
ارسال نظر