کد خبر: ۱۳۷۳۵۱

سلین مختار زاده :

کتاب «سفر میرا» داستانی سرشار از عشق و مهر و دیگردوستی است

سلین مختار زاده در نشست معرفی و نقد کتاب «سفر میرا» گفت: کتاب روایتی ساده و منسجم و در عین حال فراگیری دارد که با خواندن صفحات آغازین آن درگیر روایت و داستان می‌شوید.این داستان در عین کوتاهی برای نوجوانان بسیار جذاب است و مطمئنا داستان آن در ذهن همه شما خواهد ماند.

«سفر میرا» داستانی سرشار از عشق و مهر و دیگردوستی است / روایتی منسجم و فراگیر
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فرهنگ و هنر، سلین مختار زاده  در نشست معرفی و نقد کتاب «سفر میرا» نوشته پت دیبو و ترجمه عسل لاهوری که در کتابخانه امید برگزار شده بود درباره کتاب گفت: کتاب ۲۴ صفحه‌ای «سفر میرا» نوشته پت دیبو با ترجم عسل لاهوری و بازنویسی علیرضا رحیمی و ویرایش سیما آبی در انتشارات سروش به چاپ رسیده است. این کتاب مصور، در دسته داستان‌های نوجوان فرانسه قرار داد. باغبان پیری به نام بالانوس پیش از مرگ دانه‌ای اسرارآمیز به دخترش میرا می‌دهد تا آن را در سرزمینی مناسب بکارد. میرا برای پیدا کردن زمین مناسب این دانه باید سفری را آغاز کند.

وی با بیان اینکه کتاب «سفر میرا»، داستانی سرشار از عشق و مهر، روزی و برکت، بخشش و ازخودگذشتگی، دیگر دوستی و فداکاری است درباره داستان کتاب عنوان کرد: باغبان پیری به نام بالانوس، در دقایق پایانی عمرش، فرزندانش را فراخواند تا دارایی‌هایش را میان آن‌ها تقسیم کند. به پسر بزرگش باغی بزرگ و زیبا داد. باغی که سالیان طولانی با عشق روی آن کار کرده بود. به پسر دومش خانه‌ای بزرگ و چشم‌نواز داد. تنها دختر باغبان، میرا نام داشت. او به میرا یک کیف پارچه‌ای ساده داد. کیفی که سال‌ها آن را مخفی کرده بود. این کیف هیچ نداشت جز یک سوراخ روی آن. این کار بالانوس تعجب‌آور بود؛ زیرا دخترش میرا را بسیار دوست داشت.
 
این کارشناس ادبی ادامه داد: بالانوس راز آن کیف عجیب را توضیح داد. او همچون پدر و پدربزرگش رؤیایی داشت. رویایی که جرئت نکرده بود برای تحققش قدم بردارد. رؤیای آن‌ها کشف زمینی مناسب بود که حاصلخیز و مناسب برای کشت آن بذز اسرارآمیز باشد. میرا باید آن بذر را می‌گرفت و به سفر می‌رفت. پدر گفت که این بذر از زمان تولد خورشید برای زمینی خاص در نظر گرفته شده است.
وی افزود: میرا باید این زمین را پیدا می‌کرد. زمینی سرسبز و حاصلخیز که رودخانه‌های خروشان در آن جاریست. با درختانی سربه‌فلک کشیده در دو سوی آن. بالانوس به میرا گفت هر زمان که طی سفر در رؤیایت مرا دیدی، بذر اسرارآمیز را همان‌جا بکار. به‌زودی آن زمین تبدیل به باغی می‌شود. همان‌جا خانه‌ات را بساز و برای مهمان‌نوازی مسافران آماده کن.بالانوس مرد و سفر میرا برای یافتن آنچه بهشت می‌توان خواند آغاز شد.

سلین مختار زاده  پیرامون روایت و ترجمه کتاب بیان کرد: کتاب روایتی ساده و منسجم و در عین حال فراگیری دارد که با خواندن صفحات آغازین آن درگیر روایت و داستان می‌شوید. مترجم به خوبی این روانی و سادگی متن اصلی را در ترجمه خود رعایت کرده و قطعا بازنویسی دوباره آن توسط علیرضا رحیمی بر بالاتر رفتن کیفیت متن اثر مستقیمی گذاشته است. این داستان در عین کوتاهی برای نوجوانان بسیار جذاب است و مطمئنا داستان آن در ذهن همه شما خواهد ماند.

گزارش خطا
ارسال نظر