گزارشی از کارگاه فرهاد تجویدی؛
«به سوی تئاتر همه چیز» در مدرسه تئاتر شهر
فرهنگسرای شفق این روزها میزبان کارگاه بازیگری تئاتر شهر با تدریس فرهاد تجویدی است؛ کارگاهی که با حضور دو هنرجوی ویژه فضایی متفاوت را تجربه میکند؛ هنرجویی با سندرم دان و دیگری با اختلال بیانی.

همه چیز با آمادهسازی بدن و بیان آغاز میشود و هر تمرین با دقت فراوان به اجرا در میآید. اما تمرین اصلی که مبنای آن بداههسازی در بازیگری است با موضوع زلزله شکل میگیرد.
در جمع هنرجویان این کارگاه، افراد متفاوتی دیده میشوند. کاستیهای جسمی مانع و محدود کننده نیست. آزمون زلزله آغاز میشود. هنرجویی با سندرم دان و دیگری با اختلال بیانی پا به پای دیگر هنرجویان در این آزمون اجرایی هنر خود را به نمایش میگذارند.
چند لحظه بعد با واژه زلزله همه چیز دستخوش اتفاقی میشود که از آشفتگی یک شرایط اضطراری شکل میگیرد و بداههسازی هنرجویان به چیدمانی درست از اجرا میرسد. ارتباط انسانی با رخدادی چون زلزله هدف این تعلیق شده و به بررسی واکنش انسانها باهم میپردازد تا مقصر، علت و دلیل زلزله را بیابد.
گرچه بداههسازی در این کارگاه بحث متفاوتی را بیان نمیکند اما ابزاری است برای آغاز رخدادهایی که بارها در محیط پیرامون تجربه کردهایم. آنچه هدف غایی این بداههسازی است تاکید بر توانایی و خلاقیتهای فردی و هدایت در مسیر نمایشی است.
عشق به تئاتر و تمرین، در به وجود آمدن این موقعیتها تاثیرگذار است، زیرا شاکله مشخصی از هرآنچه که باید ارئه میدهد. تجویدی با خلق موقعیتهای پیش برنده، درک و پاسخ دریافت، کنش و واکنش را به خوبی قابل مشاهده میکند. ازاین رو دغدغههای اجتماعی از دیدگاه هر هنرجو با توجه به موقعیتهای دراماتیک تبدیل به اپیزودهای پی در پی میشود.
تلاش تجویدی در بیان گفتوگو، تعامل و پاساژ دیالکتیک باعث به وجود آمدن رخدادها و خرده داستانهای ملموس میشود. او این کارگاه را «به سوی تئاتر همه چیز» مینامد و میافزاید: بر این باورم که تئاتر چیزی جدا از جریان و اتفاقهای متعدد میان جوامع انسانی نیست بنابراین برنامههای تعلیمی (پداگولوژی) و تئاتر درمانی را برای بهبود شرایط و گذشتن از موانع، ایجاد زبان ملموس برای ارتباط مستقیم با مخاطب و کشف استعداد و خلاقیتهای فردی و گروهی در قالب اجرایی متفاوت به کار میگیرم.
او در بخش تئاتر درمانی از باور دو هنرجویش استفاده میکند و فرصتی برای بروز و ارائه نوین استعدادهایشان میدهد. باور بازیگرش تا این حد است که مدعی بازی در هر نقشی میشوند و صحبت از جسارت، اعتماد و دنیایی شگفت انگیز درام به میان میآورند.
آنچه در این کارگاه به چشم میآید این است که هر روز بدون تمرین برای هنرجویان به منزله کسالت و بیماری است و با حضور و فعالیت مستمر زندگی برایشان در جریان است. اخلاق مداری نقش به سزایی در پیشبرد اهداف گروهی این کارگاه دارد. شناخت هنرجویان و تجویدی به گونهای است که صمیمیت، یکرنگی و رهایی به شکل عجیبی موج میزند.
در گپ کوتاهی که با هنرجویان داریم مشخص میشود که ۹ هنرجو پیش از این در کارگاههای بازیگری متعدد و تجاری شرکت کردهاند و هزینههای هنگفتی را بابت ثبت نام پرداختهاند و بینتیجه آن را رها کردهاند. محیط، نحوه تدریس استادان، برخورد و منش و بیهدفی مهمترین عوامل دلزدگی این هنرجویان از ادامه حضور در کارگاهها بوده است.
تجویدی دنیای فکری بازیگرش را مطابق با دنیای نمایش قرار داده و آنها را به سوی اصل هدف تئاتر هدایت میکند. به طور مثال وقتی از یکی از بازیگرانش که اختلال بیانی دارد سوال میشود که برای چی و چرا به این کارگاه آمده از ضریب هوشی و مدرسه معلولان رفتن تا رسیدن به کارگاه استاد تجویدی صحبت میکند و به اشتیاق از تفاوت و تاثیر کارگاه و استاد برخود و حتی درمان خود را مطرح میکند.
با این همه میتوان این کارگاه را یکی از موفقترین کارگاههای بداههسازی نام برد زیرا هم رهایی و عشق به تئاتر و هم موارد فنی و تکنیکی و هنری با رویکر تمرین و اجرا، زنجیره مستحکم این کارگاه را تشکیل میدهند.
گزارش خطا
پسندها:
۰
برچسبها:
جشنواره تئاتر شهر ارسال نظر