داود دانشور؛ همواره پویا، همواره پرسشگر
منوچهر اکبرلو

در طول تاریخ نه چندان طولانی تئاتر در ایران، شاهد حضور هنرمندان زیادی بودهایم که کوشیدهاند با نوشتن و تولید نمایش به غنای تئاتر این سرزمین بیافزایند. در این میان هستند کسانی که از آغاز راه، هدفدار و با برنامه پیش رفتهاند. میدانشستهاند برای چه به سراغ تئاتر آمدهاند، میدانستهاند از تئاتر چه میخواهند و میدانستهاند که برای رسیدن به هدف، چه مسیری را بپیمایند.
داود دانشور از همان سالهای آغازین ورود به دانشکده هنرهای دراماتیک، خودش را به عنوان هنرمندی معرفی میکند که متفاوت میاندیشد و «هدفدار» تئاتر کار میکند.
نمایش «جویندگان» دانشور در تالار هنرهای دراماتیک در سال ۱۳۵۶ نشان میدهد که او تئاتر را برای تئاتر نمیخواهد. او تئاتر را به خدمت میگیرد تا سهم خود را به عنوان یک روشنفکر ادا کند.
نمایش «نهضت حروفیه» نوشته شهید حسین قشقایی که در سال ۱۳۵۸ در تئاتر شهر روی صحنه رفت، تعلق خاطر او را به جریانات اصیل مبارز، جریاناتی از دل باورها و اعتقادات تودههای جامعه نشان میدهد. استقبال از این نمایش چنان است که نمایش تلویزیونی آن نیز در همان سال به تلویزیون راه مییابد تا همگان از آن بهره ببرند.
دانشور به تئاتر جهان میپردازد. او میکوشد هدفدار بودن خود از پرداختن به تئاتر را در انتخابهای فرنگی خود نیز نشان دهد. برای رسیدن به هدف خود، راه دشواری را برمیگزیند؛ انتخاب و ترجمه و کارگردانی آثاری که در ایران چندان شناخته شده نیستند اما به خوبی میتوانند در راستای تئاتر متعهد و مسئول باشند؛ و نیز کار بر روی آثار مطرحی که مضمون آنها میتواند برای جامعه ایرانی ِ زمانه او، تاثیر گذار باشند.
با تشکیل گروه آیین، وی و همفکرانش این انتخاب، ترجمه و معرفی آثار را مدون پیش میبرند. آنها میکوشند نیازهای علمی گروه آیین را برطرف سازند و پس از آن تجربیات خود را به صورت تالیف، ترجمه و سرانجام اجرای نمایش به دیگران عرضه کنند.
او و گروهش بر آمریکای لاتین تمرکز میکنند. دلیل این را نیز شرایط خاص سیاسی و جنب و جوش ادبی و هنری آن اعلام میکنند. فرهنگی که امثال گارسیا مارکز را پرورش داده است. دانشور و همفکرانش در مییابند که جامعه تئاتر ایران روی ادبیات نمایشی این فرهنگها کمتر شناخت داشته است. همچنین در مییابد که در این منطقه تئاتر فعالی جریان دارد. در مییابد که شیلی، آرژانتین و مکزیک، نمایشنامه نویسان مطرحی دارند که خود تبعید هستند. در اروپا فعالند و کار میکنند. نمایشنامهنویسانی که با تئاترهای معاصر اروپا تعامل دارند و از برشت، بکت و... تاثیر گرفتهاند. اینگونه است که به آن سمت میرود تا آثاری از آنان را ترجمه و کار کند.
از جمله «روشنایی تیره» نوشته دزلیل السالوادوری را در تالار چهارسو و در سال ۱۳۶۹ روی صحنه میبرد. اجرا بسیار جسورانه است: دو سر بریده که بعد از اعدام دارند با هم حرف میزنند. بافت دراماتیک و سوررئالیستی متن و شیوه اجرا معرف بسیار خوبی است برای تئاتر امریکای لاتین. امری که هدف گروه آیین است.
پس از استقبال از این نمایش، آثار دیگری نیز از آمریکای لاتین در تالار مولوی اجرا میکند. همچون «داستان مردی که سگ شد» نوشته» اوزوالدو دارگون. تجربههای امریکای لاتین برای دانشور و گروهش بسیار ارزشمند است و تاثیراتش را در آثار بعدی گروه شاهدیم.
گشت و گذار گروه آیین در شناخت عرصههای مختلف ادبیات نمایشی جهان، آنان را به لهستان میکشاند. او به سراغ «بازی» میروسلاو مروژک میرود. او همچون متن مروژک را در اجرای نمایش «واتسلاو» در سال ۶۸ موضوعات تخیلی را با واقعیتهای سیاسی و تاریخی ترکیب کرده و نوعی طنز سیاه را به تماشاگر خود عرضه میکند.
در ادامه دانشور و گروهش به سراغ «ووله شوئینکا» نمایشنامه نویس نام آشنای نیجریهای میروند و «دیوانگان و متخصصین» را در سال ۱۳۷۰ در تالار چهارسو روی صحنه میبرند.
تنوع متن و اجرا در گروه ادامه مییابد. گروه نمایشنامه «خر دجال» نوشته منصور براهیمی را به کارگردانی داود دانشور در تالار هنر در سال ۱۳۷۰ روی صحنه میبرد.
پس از آن دانشور و گروهش نمایش «خیرخواهی برای سرخپوست» نوشته مارک مدوف را نمایش میدهند. در تالار شماره ۲ تئاترشهر و در سال ۱۳۷۲ که بعدها در سال ۸۴ اجرای تلویزیونی آن را نیز تولید میکند.
دانشور از کمدی نیز غافل نیست. در اجرای بعدی گروه، او به سراغ بن جانسون میرود و نمایشنامه «کیمیاگر» او را در تالار چهارسو در سال ۱۳۷۴ ارایه میکند.
پس از تولید نمایش تلویزیونی «ماه طلوع میکند» دانشور خود متنی مینویسد. نمایشنامه «گلاب پاش» که آن را در سال ۱۳۷۸ نمایش میدهد. او تجربیات خود را در زمینه نوشتن با نمایشنامه «عیار» اجرا شده در تالار سایه سال ۱۳۷۸ و «آن دُر ناب» اجرا شده در تالار سایه سال ۱۳۷۸ ادامه میدهد.
تجربههای دانشور و گروهش ادامه مییابد. «پای پیاده» را در تالار سایه و سال ۱۳۸۷ «همسایهها» را در تالار چهارسو و سال ۱۳۸۵ «آنو» نوشته آما آیدو را در تالار قشقایی در ۱۳۸۴روی صحنه میبرد.
دانشور و همرانش میکوشند تجربیات علمی گروه را به جامعه تئاتری عرضه کنند. گروه مترجمان شامل داود دانشور، محمود هندیانی، ولیالله دهقانی و منصور براهیمی به صورت مشترک یا انفرادی به ترجمه و انتشار کتابهای آموزشی، نظری و نمایشنامه دست مییازند.
از جمله ترجمه نمایشنامه و ویژگیهای نمایشی نوشته اس دبلیو داوسن، نمایشنامه داستان مردی که سگ شد نوشته اوزوالدو دارگون و دیگر آثاری که پیش از این از اجرایش سخن گفتیم.
داود دانشور را با این آثارش میشناسیم. فرهیختهای همواره پویا، جستجوگر و در عطش آموختن.
از آن جنس مردمانی که تئاتر ما و فرهنگ ما به آنها - بیشتر از آنچه داریم- نیاز دارند.
گزارش خطا
پسندها:
۰
ارسال نظر