به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، ششمین جلسه از سلسله محافل ادبی فصل پاییز با عنوان «با هم بخوانیم»، روز گذشته یکشنبه ۲۲ آذرماه با هدف خوانش، معرفی و بررسی داستان «دکتر و همسر دکتر» نوشته ارنست همینگوی با حضور جمعی از علاقهمندان به ادبیات داستانی برگزار شد.
توزندهجانی در ابتدای این نشست ضمن معرفی همینگوی گفت: از جمله آثار همینگوی میتوان به «وداع با اسحله»، «خورشید همچنان میدمد»، «زنگها برای که به صدا در میآید» و «پیرمرد و دریا» اشاره کرد.
وی با اشاره به انتخاب داستان «دکتر و همسر دکتر» از کتاب «مجموعه داستانهای کوتاه ارنست میلر همینگوی» با ترجمه احمد گلشیری افزود: در این کتاب بهترین داستانهای کوتاه این نویسنده گردآوری شده است.
این نویسنده و منتقد ادبی افزود: این داستان درباره جنگ و صلح است. جنگی که مردان آغاز میکنند و صلحی که زنان آن را به وجود میآورند. اگر به آغاز داستان و تصویری که نویسنده از «دیک» و «ادی» و «سرخپوست» ارائه کرده است، توجه کنیم این مضمون بهتر خودش را نشان میدهد.
توزندهجانی افزود: در شروع داستان ما «دیک بولتون» را میبینم به همراه پسرش ادی و سرخپوست. ادی یک اره به دوش خود گذاشته است. ارهای که هنگام حرکت صدایی خاصی میدهد. این صدا مخصوصا در مکانی که آنها حرکت میکنند یعنی جنگل معنایی خاص دارد. این آهنگ ویرانی است، تصویری که نویسنده ارائه میکند بیشتر گویای تصویر کسانی است که به جنگ میروند و هنگامی که دیک بولتون نیش و کنایهاش را به دیک شروع میکند، بیشتر متوجه این تصویر میشویم و به اهمیت آن در شروع داستان پی میبریم.
وی گفت: درست است که راوی در آغاز داستان تصویری خشن از دیک بولتون و بقیه ارائه میکند اما خود نیک هم دست کمی از آنها ندارد. در داستان گرچه از او با عناوینی چون دکتر و پدر یاد میشود اما هنگامی که جواب دیک را میدهد متوجه میشود که او هم دست کمی از دیک ندارد. هنگامی که نیک نیش و کنایهاش را شروع میکند به همان شدت به او جواب میدهد و در جواب نیک که میگوید الوارها را از کجا دزدیده، با لحن بسیار خشنی میگوید دهنش را ببند و این خشونت زمانی بیشتر مشخص میشود که به خانه میرود و تفنگش را پر میکند.
توزندهجانی ادامه داد: در خانه او پر از خشم و کینه است حتی وقتی که به مجلههای نخوانده نگاه میکند میتوان متوجه خشم او شد. در اینجا باید به توصیف غیرمستقیم و هنرمندانه نویسنده هم اشاره کرد که در یک زمان دو کار را انجام میدهد، هم فضای خانه و زندگی نیک و هم توصیف حالات درونی او. اما این خشم خیلی زود جایش را به آرامش میدهد و نکته اصلی و نهایی داستان آنجایی است که زن نیک به او میگوید: «یادت باشه کسی که بر روح خود حاکم است بزرگتر از کسی است که شهری را تصرف میکند.» همین جمله کافی است تا مرد آرام شود و سراغ فرزندش برود و با هم گشتی در جنگل بزنند. جنگلی که جای سنجابها و دیگر حیوانات کوچک و زیبایی است که نماد زندگی و حیاط هستند.
سلسله برنامههای «با هم بخوانیم» هر دو هفته یکبار در روزهای یکشنبه با حضور جعفر توزندهجانی، کارشناس برنامه و جمعی از علاقهمندان به ادبیات داستانی، به منظور گردهمایی اهالی کتاب و ترغیب به کتابخوانی برگزار میشود.