به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، سومین و آخرین شب از اجرای همایش «عطار و موسیقی» جمعه اول مرداد ماه با حضور علاقهمندان به ادبیات عرفانی، موسیقی، استادان و کارشناسان این حوزه در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد.
تکنوازی تار و سه تار با اجرای پویان بیگلر خالق آثاری چون خاک غریب، سوگ بهار، اشک افشان، سفر خاموش و عارف شیدا آغازگر این همایش بود.
دکتر امیر حسین ماحوزی استاد دانشگاه و عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور و یکی از اسطورهشناسان بنام سخنران آخرین شب بود. وی با موضوع مقایسه اشعار عطار با حافظ و تأثیر عطار بر جهانبینی حافظ به سخنرانی پرداخت.
دکتر ماحوزی در ابتدای سخنان خود گفت: تجربه کفر انسان را با سیاهی درون خودش آشنا میکند از سیاهی بیرون میکشد و به سوی یافتن گنج پنهانی میکشاند. خیلیها گمان میکنند که شعر حافظ فقط قسمت اول داستان شیخ صنعان را دیده است. میدانید که زمانی که شیخ صنعان رو به کفر میآورد و غرورش میشکند باز میگردد که این چندان در اشعار حافظ بروز و ظهور ندارد. بخش دیگری از آنچه که عطار میگوید درباره گذر از کفر است. ماندن در کفر هم چندان درست نیست. تو باید کافر بشوی به آن ایمان و باید گذر کنی از کفر.
وی افزود: غزلی در اشعار حافظ هست
«دوش رفتم به در میکده خواب آلوده
خرقه تر دامن و سجاده شراب آلوده»
در این شعر آنچه که جالب است این است که این بار بر خلاف همیشه که به در مسجد میرفت به در میکده رفته است و این خلاف داستان عطار است. به حرف پیر مغان هم عمل کرده
«به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید»
ولی حالا «مغبچه باده فروش» و نه زاهد آمده است و به او اعتراض میکند.
«پاک و صافی شو و از چاه طبیعت به در آی
که صفایی ندهد آب تراب آلوده»
گویی حرف زاهد است که از دهان مغبچه باده فروش زده میشود.
این استاد دانشگاه درباره تأثیر شعر عطار بر جهانبینی حافظ گفت: آنچه میراث عطار است و به حافظ رسیده این است که ما در اشعار آنها با یک پارادوکس ویژه روبه روییم که عشق برتر از جفتهای متضاد قرار میگیرد. کفر و ایمان را باهم در آن میبینید و هیچ کدام تنها نیستند
«باز کن چشم و ببین کز بی نشانی در جهان
نور با آب سیه از یک مکان پیدا شدهاست»
وی افزود: ما میبینیم که ویژگی رند حافظ هم دقیقاً همین است. خاصترین غزلهای حافظ آنجایی است که رند حافظ بالاتر از جفتهای متضاد عشق پرواز میکند و میداند که این جفتها اگر کاملاً از هم جدا شوند، به هم ضربه میزنند و یکدیگر را از بین میبرند. و اگر تو اینها را کاملاً از هم جدا نکنی و بدانی سیاهی در درون سپیدی است، زندگی شکل دیگری میشود که خودت را پاک میکنی
«گر چه ما بندگان پادشهیم
پادشاهان ملک صبحگهیم
گنج در آستین و کیسه تهی
جام گیتی نما و خاک رهیم»
امیرحسین ماحوزی در ادامه گفت: شعر عطار با یک گستاخی عجیبی همراه است. این گستاخی خیلی ملامتی است. هیچ دیوانی در شعر فارسی تا به این حد گستاخانه اعلام و اعتراف به گبر و بت پرستی نکرده است. این را حتی در شور عصیانهای مولانا و حافظ هم نمیبینیم. «عاشق و رند و نظر بازم و میگویم فاش» مقایسه کنید با «منم آن گبر دیرینه که بتخانه بنا کردم».
وی افزود: انگار این داستان در حافظ به یک تعادلی میرسد؛ شورش و لذتگرایی همراه با یک افتخار و آزادی. شاید هم زمانه حافظ اجازه بروز آن را نمیدهد.
این پژوهشگر عنوان کرد: حافظ هم البته ملامتی است، ضد دروغ و ضد ریاست اما عطار خیلی سرکش و تند دروغ میگوید و اعتراف میکند که اهل نفاق است. البته که رند حافظ هیچ وقت ادعای دروغ نمیکند راستی و صفای خالص دارد و هیچ وقت نمیگوید من صوفی نا صافم. آنچه که میگوید لذت بردن با یک طنز پنهان است.
وی در پایان به یکی دیگر از اشتراکات حافظ و عطار پرداخت و گفت: در شعر عطار سفری از طلب به فنا و در راه عشق با راهنمایی پیری چون حلاج صورت میگیرد و در شعر حافظ رند در پی پیر مغان از عشق به حیرت پا میگذارد.
سومین و آخرین شب از همایش «عطار و موسیقی» با اجرای رپرتوآری با ۴ قطعه به پایان رسید. پوریا اخواص آواز، علیاصغر عربشاهی تار، سهیل صادقی کمانچه و زکریا یوسفی نوازنده سازهای کوبهای مقدمه آتش عشق، ساز تنها، ضربی شورِ دست، ساز و آواز و و تصنیف آغاز غمازی را اجرا کردند.