به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، ششمین اجرا از نشست ادبی «بشنو از نی» ویژه شرح و تفسیر اشعار مثنوی در فصل پاییز روز دوشنبه ۲۲ آبان ماه در سالن آمفیتئاتر فرهنگسرای گلستان با حضور کارشناس برنامه عبدالحمید ضیایی و جمعی از علاقهمندان به ادبیات و شعر فارسی با هدف آشنا کردن علاقهمندان با مباحث کاربردی کتاب ارزشمند مثنوی معنوی مولانا برگزار شد.
در ابتدای نشست کارشناس برنامه درباره عرفان اسلامی مباحثی را مطرح کرد و گفت: عرفان اسلامی-ایرانی حاوی برکات و نقاط قوت فراوانی است که برای نیل به یک حیات ارزشمند میتوان از آنها بهره جست، البته بعضی سویههای تاریک و منفی نیز تدریجاً در دل فرهنگ عرفانی پدید آمد. نخستین امتیاز این نوع عرفان، تأکید آن بر فردیت است و نه عضویت. نگریستن به فردیت و نه عضویت انسان. طبق این اصل، اصلاح جامعه در گرو اصلاح یکان یکان افرادش بوده و تغییرات نهادینه به این معنی که بیاییم یک سلسله احکام و قواعد و مقررات و تأسیسات و تنظیمات بیرونی را عوض کنیم، به اصلاح جامعه منجر نخواهد شد.
وی اضافه کرد: همه فسادها از درون فرد انسانی بر میخیزد و طبعاً همه صلاحها هم از درون فرد انسانی بر میخیزد. به تعبیر قرآن کریم «ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ»(روم: ۴۱) و یا «إِنَّ اللَّـهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ»(رعد: ۱۱). تا ما در درون تغییر نکنیم، امیدی به تغییر در بیرون نیست. دگرگونی مثبت آبجکتیو و آفاقی داشته مشروط و وابسته به تغییر سابجکتیو و انفسی است. البته ما باید در پی تغییر بیرونی هم باشیم، به شرطی که باور کنیم دگرگونی اساسی دگرگونیای است که نخست در درون رخ میدهد و بعد متناسب با آن دگرگونیهایی هم در بیرون رخ میدهد. پیام مهم عرفان این است که ما باید در درون عوض شویم.
ضیایی درباره دومین امتیاز عرفان گفت: دومین امتیاز عرفان این است که در این نظام آتوریته وجود ندارد. یعنی شما تعبّد کورکورانه نسبت به کس یا کسانی نباید داشته باشید. مثلاً مولانا در عین شیفتگیای که به شمس تبریزی دارد، از بایزید بسطامی به نیکی یاد میکند، در حالی که شمس، بایزید بسطامی را تخطئه میکند. و این به معنای اظهار مخالفت در عین شیفتگی است. عارفان میگفتند باید ترازویمان درون خود ما باشد و نه در دیگران. تا وقتی که از تلقینپذیری و القاپذیری رهایی پیدا نکنیم به بلوغ نمیرسیم. نه فرد ما به بلوغ فردی میرسد و نه جامعه ما به بلوغ جمعی و اجتماعی میرسد. عارفان برای رسیدن به درمان ابتدا علت شناسی میکردند و بر علت مشکل درونی ما که انانیت است، انگشت گذاشتند. انانیت یا به تعبیر روانشناختیاش: ایگو. البته منظور ایگو (Ego) ی فرویدی نیست که در برابر اید (Id) و سوپر ایگو (Superego) مطرح است، بلکه در معنای غیر روانکاوانهاش یعنی خود تجربی مد نظر است.
وی افزود: مولانا میگفت که مادر بتها بُت نفس شماست و حافظ میگفت: خود را مبین که رستی! دشمن اصلی همین الگوی ما و انانیت و نفسانیت ماست. که به معنای خودشیفتگی و خودپسندی باید ترجمهاش کنیم، اینکه تو خودت را اولاً متمایز و ثانیاً ممتاز از سایر موجودات بدانی. به همین خاطر بود که شمس تبریزی میگفت حتی اگر معشوقی نیافتید چوبی بتراشید و آن را معشوق خود کنید! وجه امتیاز دیگر عرفان ارائه راهبرد درمانی است، برای از بین بُردن این انانیت مهمترین راه، عاشقی است.
ضیایی تصریح کرد: به قول حافظ: عاشق شو، ار نه روزی کار جهان سر آید/ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی
راه رفع و محو انانیت این است که محور جهان هستی را از خود پرتاب کنیم به دیگری. به هر میزان که عاشق شویم، به همان میزان خودشیفتگی خود را رفع خواهیم کرد.
در ادامه نشست، تفسیر ابیات مثنوی از بیت ۳۴۲۶ تا ۳۴۷۰ به طور مفصل بیان شد. پرسش و پاسخ از کارشناس برنامه بخش پایانی این برنامه بود.