نشست نقد و بررسي نمايش «مكبث»در فرهنگسراي انقلاب؛
رضا ثروتي:«مكبث» ما با ديگر مكبثها فرق دارد
هجدهمين نشست نقد و بررسي كانون تئاتر رنگين كمان به نقد و بررسي نمايش «مكبث»با حضور ر«ضا ثروتي»(كارگردان)«اسماعيل كاشي»(بازيگر) و دكتر «بهرام جلايري پور»(منتقد) و «بهزاد صديقي»(نمايشنامه نويس و منتقد) در فرهنگسراي انقلاب برگزار شد.

هجدهمين نشست نقد و بررسي كانون تئاتر رنگين كمان به نقد و بررسي نمايش «مكبث»با حضور رضا ثروتي،كارگردان، اسماعيل كاشي بازيگر و دكتر بهرام جلايري پور منتقد و بهزاد صديقي نمايشنامه نويس و منتقد در فرهنگسراي انقلاب برگزار شد.
به گزارش خبرنگار شهر،در آغاز نشست «بهزاد صديقي» كليتي درباره نمايشنامه «مكبث» اثر قدرتمند شكسپير گفت:«مكبث» از آثار بسيار اجرا شده در جهان است كه تا به حال كارگردانهاي بسياري از اين اثر بازخواني كردند و پيش از اين هم در چند سال گذشته تاجبخش فناييان و مهندس پور اجراهايي از اين متن در ايران داشتهاند؛ اما اجراي «مكبث» ثروتي ويژگيهاي خاصي داشت و نگاه و تحليل تازهاي را دنبال ميكرد.
رضا ثروتي درباره متن اين نمايش گفت: آنچه باعث شد به سراغ متن مورد اشاره بروم،اين بود كه مدتها بر روي افسانه سيزيف كار ميكردم،موجودي كه تخته سنگي را بايد بالا ميبرد،ناگهان اين ايده به سرم زد كه بعضي از نمايشنامهنويسان بعضي از شخصيتها را خلق ميكند كه به تباهي دست ميزند و بعدميميرند. آنها كارشان تمام نميشود و دوباره به اين جهان بر ميگردند و زندگيشان را تكرار ميكنند. اين ايده مرا به سوي سه پرده اول نمايشنامه «مكبث»برد.
جلايري پور درباره متن دراماتورژي شده «مكبث» در اين كار با طرح اين سوال كه تغييرات در پرسوناژ اصلي به چه دليل روي داده؟،توضيح داد: دراماتورژي كار به خوبي صورت گرفته، درون مايه اثر تغيير يافته و نمايشنامه از پنج پرده به يكسري تابلو تقليل يافته است.ازنظر زماني طول زمان داستان كوتاه و تعداد پرسوناژها كم شده و داستان از نظر شكل از كنشي بيروني به دروني تغيير يافته است. اما درخصوص تغيير شخصيت،پرسوناژ اصلي به مكبثي كه از روي تقدير يا جاه طلبي دست به قتل ميزند اتفاق افتاده است. داستان روايت مكبثي است كه با وجدانش درگير شده و از اين پس روي آرامش را نخواهد ديد.
ثروتي نيز در پاسخ به پرسش مطرح شده نيز گفت:قتي كه در يك اجبار، شخصيت اصلي روي صحنه قرار گرفته و ناخواسته وارد صحنه شده،اين تلاش براي شخصيتهاي نمايش عبث است .
وي ادامه داد:رويكرد ما به اين اجرا يك رويكرد كاملا كابوس گونه بوده و تمام اجراي آن بر اين نكته متمركز است كه روايت غير خطي از نمايشي درباره مكافات و مرگ و تكرار اين مكافات نشان دهند و فضاي كابوس گونه و كاملا اكسپرسيونيستي را ايجاد كند.عمل آن شخصيتها عمل عبثي بود و اگر كل نمايش بيهوده بود كه ما بر صحنه نميبرديمش! اين سيكل بايد ديده شود تا جنايتكاران در مقابل تماشاگران حضور يابند.
جلايري پور درباره پايان بندي نمايش كه با پشيماني مكبث تمام ميشود ، پرسيد و ثروتي گفت: آغاز و پايان نمايش به هم شبيه است و اين شباهت ميخواهد اين پروسهاي كه به آن اشاره كردم را نشان دهد.
جلايري پور:بازي مردان به جاي زنان راه رفتن روي لبه تيغ است
بهزاد صديقي منتقد و نمايشنامه نويس درباره بازي بازيگر مرد كه درنقش ليدي مكبث ظاهر ميشود،گفت:بازي« اسماعيل كاشي» كه به جاي ليدي مكبث ظاهر ميشود خيلي جذاب بود و توانسته بود اجراي شايسته تقديري را با توانايي وجسارت نشان دهد.
«اسماعيل كاشي» نيز در تحليل خود از اين نقش نيز گفت: يك نقطه مثبت بين من و كارگردان اين است كه چند سال است با هم كار ميكنيم و به خاطر فضاهاي مشتركي كه با هم تجربه ميكنيم،خيلي زود به نتيجه ميرسيم.
وي افزود:به نظر من ليدي مكبث خودش يك نمايشنامه مجزا ميتواند باشد و شكسپير ميتوانست آن را جداگانه بنويسد.اما درباره نقش «ليدي مكبث»؛ در اين نمايش قرار بود نقش زني را بازي كنم كه كاملا خصلتهاي مردانه دارد و بعد هم اين شخصيت شخصيتي است كه در تحليلها نيمهاي از مكبث است.
صديقي با اشاره به صحبتهاي كاشي تصديق كرد:كارگردان تلاش كرده بود كه وجوه بخش مردانه مكبث را در ليدي مكبث به تصوير بكشد كه با بازي شما اين اتفاق افتاد.
ثروتي گفت: در خوانشي كه از نسخه اصلي مكبث داشتم، متوجه شدم كه ليدي مكبث از كمبود فرزند رنج ميبرد.ليدي مكبث به دور از خوي زنانه است و او ميتواند يك مرد باشد و بر همين اساس در نوع پوشش، لباس و گريم او هيچ جنسيت خاصي برايش قائل نشدهايم. انگار كه او نيمي ازقدرت مردانه در درونش است و نيمي از قدرت زنانه.اما مكبث ما به دور از مكبثهاي ديگر است او خيلي ترسو است.
جلايري پورگفت: نكته ظريف بازي اسماعيل كاشي كه بايد به او تبريك گفت، اين است كه معمولا بازي كردن پرسوناژهاي زن توسط مرد يا برعكس، راه رفتن روي لبه تيغ است و ممكن است به لودگي بيفتد اما بازي ظريف او دچار اين خطر نشده است.
ثروتي در ادامه نشست درباره راوي اين نمايش نيز توضيح داد: راوي همان نويسنده است،در اين كار خواستم اداي ديني به شكسپير داشته باشم و كدهايي در روايت راوي وجود دارد كه براي تماشاگر ارتباط را راحتتر ميكند.راوي ما كسي است در زمان حال كه مكبث و همسرش را از مرگ به اين دنيا فرا ميخواند. وجود راوي نماينده خالق اثر و نويسنده است.
ثروتي ادامه داد:به اعتقاد من جنايتكاران دراين اثر مقصر نيستند،بلكه آنهايي كه آنها را ترغيب به جنايت ميكنند ،مقصرند. سر آخر آن كساني كه اين دستورات را دادهاند هيچ نامي از آنها شنيده نميشود و آنها همان راويان هستند كه آن پوچي را منتقل ميكنند.
مكبث ناخواسته دست به گناه ميزند او كاملا ذات گرم وانساني دارد و در يك دوگانگي پادشاه را ميكشد و پس از آن به اين نتيجه ميرسد كه تمام اين تلاشها پوچ بوده است.
ثروتي:در فضاي مردانه اي كه بوي قدرت ميدهد،كمدي لازم است
در بحث اجرا جلايري پور با اشاره به اينكه اين نمايش يك اكثر اكسپرسيونيستي است،گفت: در اين نمايش از طريق دراماتورژي كه ثروتي انجام داده كنش بيروني به دروني منتقل شده و به طور موازي با اين اصل از شدت نقش پيرنگ كاسته شده است و اين عمل ،اجرا را به سمت ايجاد تابلوهاي بعدي پيش ميبرد.
جلايري پور درباره طراحي صحنه و لباس هم اشاره كرد:از نظر طراحي صحنه و لباس اين دو شخصيت بسيار به هم نزديكند؛ لباسهاي اين دو شبيه هم است و استفاده از نورهاي تند و ايجاد فضاي اكسپرسيونيستي كمك كرده است. استفاده خلاقانه از صدا به خصوص در جايي كه صداي ضربه در ميايد به تنش نمايش دامن زده است.
در ادامه صديقي نيز با اشاره به اين نكته كه كنشهاي كار بيشتر در گوشهها و عمق صحنه اتفاق ميافتد،پرسيد و ثروتي گفت:80 درصد كار در محيط آوانسن اتفاق ميافتد و فضاي پشت آوانسن براي من دنياي مردگان بوده است،انگار آنها از دل صحنه كه دنياي مرگ است ميآيند و وقتي در آن محيط هستند با نوك پا حركت ميكنند،انگار به زور به اين دنيا وصل هستند.
ثروتي درباره تالار سايه و عمق كمش گفت: تالار سايه عمق لازم را نداشت ما با لتهها،خطاي ديدي را در تماشاگر ايجاد كرديم و با حفرههايي كه در كف قرار داديم فضاي اكسپرسيونيستي را كامل كرديم.
جلايري پوردرباره ژانر مكبث و سردرگمي مخاطب در انتخاب اين ژانر گفت: به نظر من يك جور سردرگمي در انتخاب ژانر وجود دارد و عليرغم اينكه ما ازچيزي كه ميبينيم ، لذت ميبريم اما دچار سردرگمي هم ميشويم. از سويي وفاداري به متن اصلي در بخش حضور دربان نكته قابل ملاحظه اي است.
ثروتي گفت: شكسپير در نسخه اصلي مكبث در سه پرده اول با ريتمي تند وفضاي ثبت كه فقط حرف قتل وجنايت است آغاز ميكند و بعد با حضور دربان، فضايي كمدي را ميبينيم.انگار قصر يك جهنم است و اين دربان خسته شده از اينكه بايد مدام در را باز كند و از قتل و جنايت بشنود.
وي درباره فضاهاي گروتسك كار گفت:عناصر كميك و تراژي در كنار هم اثر را به سمت گروتسك ميبرد و تماشاگران هم اين دو گانگي را در بعضي صحنهها حس ميكنند. در فضاي مردانهاي كه تنها بوي جنگ و قدرت ميدهد اگر از صحنههاي كميك استفاده كنيم براي تماشاگر خوب است تا استراحت كند و كمي بينديشد.
بهزاد صديقي گفت:فكر ميكنم سعي شده كه ژستهايي كه هر بازيگر براي نقشش دارد،هارموني خوبي داشته باشد. چقدر اين ضرورت را در تمرينهايتان حس كرديد؟
ثروتي نيز پاسخ داد: ما رويكرد ميني ماليستي در اجرا و بازي داشتيم. اينكه از اطوارهاي اضافه بگذريم و اين رويكرد ميني ماليستي حتي تا حركت چشم بازيگر ادامه داشت.
در پايان با حضور علاقمندان و حاضران نشست پرسش و پاسخي برگزار شد.