ايرانيان با شعر و اوزان آن، موسيقي و نمايش آشنا بوده و به پيروي از دراويش شيعه كه چاوش خواني، شمايل خواني و پرده خواني ميكرده اند، گروههاي بسياري را به وجود آورده و با مردم از وقايع كربلايي گفتهاند.
«هوشنگ جاويد» پژوهشگر موسيقيهاي آييني،در گفتوگو با خبرنگار شهر با بيان اين مطلب گفت: همواره موسيقي جايگاه مهمي در شبيه خواني داشته است.امامخوانها، آوازهاي خود را بيشتر در مايههاي متين مثل پنجگاه، رهاوي و نوا ميخواندند. فقط مخالفخوانها، شعرهاي خود را با صداي بلند و بدون تحرير و با آهنگ اشتلم و پرخاش ادا مي كردند.
وي با اشاره به وجود دو نوع موسيقي ملموس و ناملموس در تعزيه افزود: موسيقي ملموس آن است كه در قالب آواز يا نواختن سازهاي بادي و كوبه يي اجرا ميشود، البته تماشاچي انتظار ندارد شبيه خوان همچون شجريان بخواند،بلكه همين كه بازيگر بتواند مخاطبش را تحت تاثير قرار دهد، كافي است.موسيقي ناملموس آن چيزي است كه در متن نسخهها وجود دارد و بر زبان نسخه خوان جاري ميشود. براي نمونه عود، تنبك، كمانچه، تار و... ادواتي است كه در شبيه خواني از آن استفاده نميشود اما مخالف خوانها نام هر كدام از اين سازها را بر زبان ميآورند، مثلاً مي گويند: اگر حسين كشته شود، چنگ ميزنيم و عود مينوازيم و اينجاست كه موسيقي مذهبي ما به گونهيي تعريف ميشود.
جاويد تركيب بندي سازها در شبيه خواني را به اركسترهاي جنگي بدوي تشبيه و بيان كرد: به جز تكيه دولت، هيچ گاه در مراسم شبيه خواني از اركستر استفاده نميشده است، هنوز هم اركستري وجود ندارد، اما مردم هر منطقه از موسيقي خاص خود بهره ميبرند، مثلاً مازندراني ها از مقامهاي هجراني و غريبي كه ويژه آن ديار است، استفاده مي كنند.