به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فرهنگ وهنر، در زمانه و عصر حاضر، كودك انسان از همان ماههای ابتدایی تولدش به تلویزیون،تلفنهمراه و دیگر دستگاههای دیجیتال پررنگ و لعاب علاقه نشان میدهد و بعضا ما نیز به دلیل حجم كارهای روزمره و تعارض نقشهای مختلفمان (مثل همسری، كارمندی، والدی و...)، فرصت استفاده كودكمان از این فضا را بیشتر هم میكنیم.
اگر از والدین سوال شود كه ترجیح میدهید كودكتان بیشتر سرش در گوشی تلفنهمراه، لپتاپ، تبلت و... باشد یا در كتاب؟ كمتر خانوادهای جواب خواهدداد تمایلش این است كودكش ساعتها پای برنامههای تلویزیونی و بازیهای كامپیوتری باشد، در حالی که اثرات مخرب استفاده بیش از حد از صفحات دیجیتال امروزه بر كسی پوشیده نیست. اما چه میشود كه كودك هیچ علاقهای به خواندن كتاب ندارد؟ و اصلا چطور میشود این علاقه را در كودك ایجاد كرد؟
كودك به عنوان موجودی عینی
فهم كودكان از جهان تا ۱۲ سالگی به صورت عینی است، یعنی برای آنها فهم آنچه دیده میشود، بسیار ملموستر است از آن چیزی است كه قابل دیدن نیست و یك مفهوم ذهنی محسوب میشود.
پس قطعا خواندن یك كتاب قصه عكسدار یا یك قصه همراه با نمایش عروسكی، بسیار دلچسبتر از خواندن یك قصه بدون این فاكتورهاست! و اتفاقا تاثیر قصه و نمایش در رفتار كودكان تا ۱۲سالگی بسیار مشهود است. زیرا اساسا زبان فهم كودك از دنیا كودكانه است و هرقدر ما به این زبان در داستانها نزدیكتر شویم، جذابیت آن برای كودكان بیشتر خواهدشد.
تغییر صدا در حین خواندن قصه
یك قصه دارای شخصیتهای مختلف و اوج و فرودهاییست كه میتوان متناسب با فضای داستان صدا را بلند، كوتاه، پرهیجان، نگران و ناراحت كرد. این كار علاوهبر افزایش هوش هیجانی در كودكان و آشنایی آنها با حواس گوناگون، براساس خوانش ما، ارتباطگیری كودك با شخصیتهای گوناگون قصه را نیز بیشتر میكند. استفاده از صداهای گوناگون و تغییر صدا برای هر شخصیت داستان میتواند علاوهبر افزایش تمركز او روی داستان، جاذبههای شنیداری زیادی را برای كودك به وجود بیاورد و او را متمایل به شنیدن ادامه داستان كند.
تبعیت از تئوری انتخاب
یكی از اصلیترین مباحث تئوری انتخاب این است كه نیاز به آزادی و انتخابگری انسان از كودكی مهم شمرده شود و به نیاز او بهدرستی پاسخ دادهشود. یعنی پیشنهادهای پیاپی و گاه تحمیل دیدگاه و نظر خود به كودك، چه هنگام خرید یك كتاب و چه در زمان خواندن یك كتاب، میتواند نتیجه عكس ایجاد كند. یعنی اشتیاق ما به عنوان والدین برای اینكه كودكمان كتاب خاصی را بخواند، نباید مانع نیاز به آزادی كودك شود و حق آزادی در انتخاب او را زیر سوال ببرد. هرچیزی كه طعم اجبار بدهد، یك حركت رو به عقب خواهد بود. به جای اینكه تلاش كنیم كتاب خاصی را برای كودك بخوانیم و درخصوص كتابخوانی پیشنهادهای گوناگون به او دهیم، نقاط مثبتی را كه در انتخاب او وجود دارد، خوب ببینیم تا علاقه و انگیزه او برای كتاب خواندن افزایش یابد.
به علاقههای او بر خرید یا خواندن كتابهایی با موضوعات خاص، احترام بگذاریم و حتی از این شخصیتهای داستانی، داستانهای تازهای بسازیم و به صورت نمایش عروسكی با فرزندمان اجرا كنیم.
از گفتن جملاتی مثل این هم شد كتاب؟! چقدر دنبال این كتابی؟! موضوعات خیلی بهتری هم هست؟ و هر جمله مشابهی كه قدرت انتخاب و احترام به حق آزادی او را به خطر میاندازد، پرهیز كنید.
مدت زمان مناسب برای خواندن قصه
نمیتوان زمان خاصی از شبانهروز را مختص این موضوع دانست و در این موضوع نیز مهارت انتخاب كودك حرف اول را میزند.
اما بیشترین مدتزمانی كه كودك میتواند به یك داستان گوش دهد یا بخواند، براساس سنش به طور حدودی ۱۰ الی ۲۰دقیقه است. پس از خواندن داستانهای خیلی طولانی پرهیز كنید یا آن را قسمتبندی كنید و قبل از خستهشدن كودك داستان را تمام كنید.
ایجاد بستری برای مطالعه
میتوانید از همان یكسالگی كه كودك راه رفتن را میآموزد، فضای كوچكی را در گوشهای از اتاقش مخصوص مطالعه ایجاد كنید و كتابهایی كه تهیه شده است را در آن بچینید. برای كودكان كوچكتر كتابهای پارچهای شاید گزینه بهتری باشد. كتابها باید در دسترس بچهها باشد تا هر زمان كه خواستند از جای مخصوص كتابها، آن را خودشان بردارند و باید فضایی برای نشستن و كتاب خواندن در اتاقشان ایجاد كرد.
همچنین با توجه به عینی بودن كودكان، جا داشتن خرید كتاب در سبد خرید هفتگی شما و داشتن زمان مطالعه در خانه، در روحیه كتابخوانی كودك میتواند بسیار موثر باشد. زمانی كه كودك شاهد خرید كتاب توسط والدینش باشد و ببیند آنها زمانهایی را طی روز به مطالعه میپردازند، او نیز به كتابهایش علاقهمند خواهدشد. البته در این موضوع هم افراط و تفریط والدین امری مهم تلقی میشود. كودكی كه وقتی به والدینش نیاز دارد و آنها به درخواستش به بهانه وقت نداشتن و مطالعه كردن جواب منفی میدهند، بعید نیست علاقهای به كتابخوانی نداشته باشد.
چالشی پرتكرار در زمان خرید كتاب
اگر كودكمان كتابی را انتخاب كرد كه مناسب نبود، چه كنیم؟
برای كودكان كوچكتر سعی كنید بین چند نمونه كه خودتان گزینش كردهاید، حق انتخاب بگذارید. اما حتی اگر آنها انتخابی غیر از آن چند گزینه داشتند، دلایلتان را برای نخریدن آن كتاب توضیح دهید. مثلا این كتاب مناسب رده سنی بزرگتر از شماست و ممكن است برای شما سخت باشد؛ اما اگر باز هم اصرار داشت، میتوانید كتاب را برای او بخرید و اجازه دهید با عواقب انتخابش روبهرو شود. البته شما در نقش سرزنشگر حاضر نشوید.
یعنی جملاتی مثل نگفتم پشیمان میشوی، گفتم كه این كتاب را نخر و... را به كار نبرید و اگر گفت این كتاب را دوست ندارد، با لحن غیرسرزنشگر با او صحبت كنید. مثلا بگویید چه حیف كه كتابی خریدی اما از خواندنش خوشحال به نظر نمیرسی. حالا چه پیشنهادی داری؟ یا من برای بهتر شدن حست چه كاری میتوانم انجام بدهم؟
یك تذكر مهم: شیوه انتخاب یك كتاب خوب را به نمایش بگذارید و نحوه انتخاب خودتان برای خرید یك كتاب را با صدای بلند انجام دهید. مثلا بگویید خوب امروز میخواهم كتاب جدیدی بخرم، بهتر است در اینترنت تحقیق كنم كه چه كتابهای خوبی درخصوص موضوع مورد نظرم در بازار موجود است و اگر كودكتان بهویژه در گروه سنی «ب» قبل از خرید تحقیقی برای خرید یك كتاب انجام داد، حتما او را مورد تشویق قرار دهید.
منبع» روزنامه جام جم