فریبا عنابستانی در کتابخانه شیخ اشراق عنوان کرد:
حکایت«پرنده و صیاد»یکی از عمیقترین حکایات مثنوی است
فریبا عنابستانی در نشستی اظهار کرد: حکایت پرنده و صیاد یکی از عمیقترین و جذابترین حکایات مثنوی است. محور اصلی این حکایت مسئلۀ خلوت و صحبت است. آیا سالک برای تکمیل نَفس و تهذیب قلب باید به کُنجِ انزوا رود و از حشر و نشر با مردم تن زند یا باید داخل جمع شود.

وی ادامه داد: صیاد گفت اینکه تو میگویی حکم مطلق نیست. زیرا انزوا اگر هم مذموم باشد از آمیزش با بَدان که بَدتر نیست . آیا تا به حال دیدهای که سنگ و کلوخ صحرا کسی را گمراه کند ؟ ولی از مردم جفاکار دنیا گمراهیهای بسیار سر بر زند. پرنده گفت اشتباه میکنی. اگر در جامعه به سر بردی و گمراه نشدی هنر کردهای وگرنه از ترس گناه به بیغولهها رفتن شرط هدایت نیست.
این کارشناس ادبی افزود: صیاد گفت بله ، به شرط آنکه بر عوامل شرّ آفرینِ جامعه غالب آیی ولی اگر چنین قدرتی را در خود سراغ نداشته باشی همان بهتر که به کُنجِ انزوا پناه بری و بعلاوه برای آنکه راه را از چاه تمییز دهی نیازمند رفیق صادقی. حال بگو ببینم در این زمانه کو رفیق صادق ؟ پرنده گفت اساس سلوک صِدق قلب است نه رفیق طریق. تو صادق باش، رفیقان صادق تو را مییابند.
او ادامه داد: بحث میان آن دو بالا گرفت. پرنده چون گرسنه بود دانهها را زیر نظر داشت و ناچار از صیاد پرسید این دانههای گندم از آن توست ؟ صیاد گفت نه، از آنِ طفلی یتیم است و چون قیّم ندارد آنها را موقتاََ به منِ زاهد سپرده است و میدانی که خوردن مال یتیم هم حرام است. پرنده چون از گرسنگی بیطاقت شده بود گفت ولی من در حال حاضر در اضطرار به سر میبرم و شرعاً به قدرِ رفع گرسنگی جایز است از آن بخورم.
عنابستانی اضافه کرد: صیاد گفت حتی شخص مضطر هم اگر خویشتن داری کند بهتر است و حال که میخواهی از آن بخوری باید تعهد کنی که بهای آن را بپردازی. بدین ترتیب صیاد آن پرنده را فریب داد. پرنده که صبر و قرار نداشت قبول کرد و همینکه آمد دانه ها را برچیند به دام افتاد و آه و نالهاش بلند شد.
این کارشناس ادبی درباره تفسیر این داستان اظهار کرد: حکایت پرنده و صیاد یکی از عمیقترین و جذابترین حکایات مثنوی است. محور اصلی این حکایت مسئلۀ خلوت و صحبت است. آیا سالک برای تکمیل نَفس و تهذیب قلب باید به کُنجِ انزوا رود و از حشر و نشر با مردم تن زند یا باید داخل جمع شود و با عوامل تحریکِ نَفس که لازم زندگی اجتماعی است دست و پنجه نرم کند و با مقهور کردن آنها به تکمیل نَفس رسد.
او عنوان کرد: کدامیک از دو مورد مذکور ارجح است؟ مولانا بقدر زیبا دلایل رجحان خلوت بر صحبت و صحبت بر خلوت را بیان داشته است که خواننده دچار اعجاب و حیرت میگردد . لطف مطلب در این است که هم دلایل صیّاد محکم و قانع کننده است و هم دلایل پرنده متقن و ایمان آور. خواننده با شنیدن دلایل هر یک از طرفین، بحث را خاتمه یافته میانگارد در حالی که مولانا با ذهن روشن خود همان دلایل مقبول را رد میکند و بحث اوجی دیگر میگیرد.
فریبا عنابستانی بیان کرد: صیاد نمادِ سالک اهل خلوت است و پرنده نماد سالک اهل صحبت. شیوه قصهگویی مولانا به گونهای است که شخصیتهای داستان در نقش منفی و مثبت ثابت نمیمانند بلکه به اقتضای مقاصد معنوی مولانا پیوسته دگرگون میشوند. یعنی منفی، مثبت میشود و مثبت، منفی. از اینرو در بخشی از این حکایت، صیّاد نمادِ زاهدان ریایی است که برای نیل به اغراض نفسانی ، طالبان حقیقت را به دام میافکند.
گزارش خطا
پسندها:
۰
ارسال نظر
آخرین اخبار
پویش «مرز پرگوهر» منطقه ۱۴ با معرفی برگزیدگان به ایستگاه پایانی رسید
نشاط و امید در گروه همخوانی مادران فرهنگسرای فردوس
راز سلامتی در کارگاه «آیین تندرستی» فرهنگسرای فردوس
نشست کانون دختران سدنا با موضوع «نیکان سدنایی» در فرهنگسرای سرو
نمایشگاه سفال و سرامیک «وقتی خاک به سخن در میآید» در نگارخانه سرو