چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۳
ساعت : ۰۲:۰۴
کد خبر: ۱۴۳۱۷۹
|
تاریخ انتشار: ۱۹ آبان ۱۴۰۳ - ۱۰:۴۹
در نشست بررسی «علوم تربیتی و برنامه‌ریزی درسی آکادمیک» در فرهنگسرای اندیشه مطرح شد

انتقاد از عرضه‌ انبوه دانش‌آموختگان فاقد کارایی که قادر به خلق ارزش نیستند

محمود مهرمحمدی استاد بازنشسته گروه علوم تربیتی دانشگاه تربیت مدرس، در نشست بررسی «علوم تربیتی و برنامه‌ریزی درسی آکادمیک» که در فرهنگسرای اندیشه برگزار شد، از عرضه‌ انبوه دانش‌آموختگان فاقد کارایی که قادر به خلق ارزش نیستند انتقاد کرد.

انتقاد از عرضه‌ی انبوه دانش‌آموختگان فاقد کارایی که قادر به خلق ارزش نیستندبه گزارش پایگاه خبری تحلیلی فرهنگ و هنر، محمود مهرمحمدی استاد بازنشسته گروه علوم تربیتی دانشگاه تربیت مدرس، در نشست بررسی «علوم تربیتی و برنامه‌ریزی درسی آکادمیک» که در فرهنگسرای اندیشه برگزار شد، از عرضه‌ انبوه دانش‌آموختگان فاقد کارایی که قادر به خلق ارزش نیستند انتقاد کرد. وی گفت: تمرکزگرایی و الگوی حاکمیتی بسته در آموزش‌و‌پرورش، چنان همه‌چیز را در قبضه‌ خودش نگاه داشته که عملاً علوم‌تربیتی از حیز انتفاع ساقط شده و برای دانش‌آموختگان، تقاضای چندانی وجود ندارد. معدودی با ویژگی‌های خاص به حلقه‌های تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری راه می‌یابند و بقیه، پشت در‌ها می‌مانند. این یک درد مزمن تاریخی است که عیسی صدیق هم در کتاب «ایران مدرن و نظام آموزشی آن» که رساله‌ دکتری او در دانشگاه کلمبیا در سال ۱۹۳۱ است به آن پرداخته است و اختصاص به دوره پس از انقلاب هم ندارد.

این استاد اسبق دانشگاه تصریح کرد: از نظر من مهم‌ترین اتفاق ساختاری که می‌تواند به علوم‌تربیتی و دانش آموختگانش وجاهتی ببخشد، اجرای واقعی سیاست «مدرسه‌محوری» است. با اجرای این سیاست، تقاضای گسترده‌ای به‌ شکل نهادینه برای استفاده از صاحبان ذوق و اندیشه تربیتی ایجاد می‌شود و این افراد در نقش مشاور در بورد‌ها یا هیئت‌های امنا، به ارائه‌ خدمت خواهند پرداخت. معلوم خواهد شد که ضعف‌ها و کاستی‌ها در کجاست و دانشگاه‌های ما چگونه باید برای تجهیز دانش‌آموختگان به صلاحیت‌های مورد نیاز چاره‌اندیشی کنند.  

مولف کتاب «پژوهش روایی در علوم تربیتی» ادامه داد: جای تعجب است که در شرایطی که ساختار و سیستم تقاضا را به حداقل رسانده، از عرضه‌ بی‌حساب و کتاب هم دست نکشیده! سیاست انبوه‌گرایی بدون رعایت استاندارد‌های کیفی در پذیرش دانشجو، خصوصاً در سطح تحصیلات تکمیلی طی چند دهه‌ی گذشته در دستورکار بوده؛ وگرنه در سایه‌ی عرضه‌ی انبوه دانش‌آموختگان فاقد کارایی که قادر به خلق ارزش نیستند، به‌طور طبیعی بی‌اعتقادی به سودمندی و کارگشایی این حوزه‌ی دانشی به یک عارضه‌ی مزمن تبدیل شده و دیوار بی‌اعتمادی به حاملان این دانش هم، بلند و بلند‌تر.

مهرمحمدی افزود: کلان‌ترین مسئله‌ اصحاب نظر علوم‌تربیتی با مدیران و سیاست‌گذاران نظام آموزشی، این است که نگاه حاکمیت به آموزش‌وپرورش به‌مثابه‌ی دستگاهی است که مأموریت ذاتی و اصلی آن، انتقال ایدئولوژی و فراهم‌ساختن بستر بازتولید نظم سیاسی اجتماعی موجود است. (مدرسه به مثابه‌ی نهاد معنافروشی و رؤیافروشی توسط اصحاب قدرت). اصحاب نظر در علوم‌تربیتی هم رسالت اصلی خود را ترویج مفهوم پداگوژی و سازگارکردن اقدامات میدانی با دلالت‌های این مفهوم می‌دانند. (مدرسه به‌مثابه‌ی نهاد معناسازی و رؤیاسازی توسط دانش‌آموز یا سفتن و پرورش ظرفیت‌های بالقوه). به‌میزانی که میان ایدئولوژی و پداگوژی تضادی آشتی‌ناپذیر برقرار باشد، هم کار زار است و هم صحنه از نوع کارزار!

این استاد دانشگاه یادآور شد: تا برای این نزاع بنیادین فکری نشود، مسیر علوم‌تربیتی در دانشگاه و تعلیم و تربیت در مدارس، مستقل از یکدیگر پیش خواهند رفت و تعامل به‌شکل پایدار و معنادار شکل نمی‌گیرد؛ مگر این‌که همان توصیه‌ی کانت درباره‌ی چگونگی رفع نزاع میان دانشکده‌ها مورد توجه قرارگیرد و حکومت‌ها دریابند که تن‌دادن به رویکرد پداگوژیک و تربیت نسل جدید، با اتکاء به این رویکرد گرچه می‌تواند حکمرانی را سخت بکند، اما دوام و قوام آن را تضمین می‌کند. یعنی سوژه، الزاماً کارش به نافرمانی، آشوب و نمی‌انجامد. بلکه در مسیر جلوگیری از ارتکاب خطا یا اصلاح امور اجتماعی گام برمی‌دارد.

وی با بیان اصطلاح «سوزن به‌ خود زدن» تصریح کرد: ما دانشگاهیان عمدتاً اصحاب نقل هستیم (عقل نقال) تا اصحاب عقل فعال. به‌ عبارتی، نهاد علم در حوزه‌ علوم‌ تربیتی از قوت لازم برخوردار نبوده تا بتواند حوزه‌ سیاست‌گذاری را آن‌چنان که باید و شاید، نقد و تغذیه کند. ما دانشگاهیان بیش از آن که مولد دانش متناسب با نیاز‌ها و مسائل کشور باشیم، مانند یک لوله اتصال برای انتقال معرفت از خارج به داخل عمل کرده‌ایم. (وجه تمثیل لوله: لوله طبعا میان تهی است و از خود تأثیری بر محتوا به‌جای نمی‌گذارد.)

عضو شورای سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی در پایان افزود: اگر ترجمه‌ آثار خارجی را نماد عقل نقال درنظر بگیریم، عقل فعال به‌معنای مردود دانستن جریان ترجمه نیست؛ بلکه عبور نکردن از آن هم‌چون یک دوره‌ی گذار و یا نگاه‌نکردن به آن، چون یک سکوی پرتاب مسئله‌ساز است. کما این‌که قرون طلایی اسلام بر پایه‌ی نهضت ترجمه شکل گرفت و دنیای غرب هم به مدد آن از دوره‌ی غروب عقل (قرون وسطی) خارج شدند.

نظر شما