یادداشت
آه از پاییز سرد؛ یادی از سلمان هراتی- الهام وزیری
الهام وزیری
۹ آبان سالروز درگذشت سلمان هراتی است. شاعری که در جوانی درگذشت؛ اما نام او بیشک در شمار شاعران ادبیات پایداری و دفاع مقدس ماندگار است.
صداقت، صمیمیت و سادگی از مهمترین ویژگیهای شعر سلمان است که شاید بازتابی از اقلیم زادگاه اوست، که با ایمان ، اخلاص و بینش اعتقادی او همراه گشته است. او هر آنچه نشان از حق دارد میستاید، و این شعر چقدر به دیدگاه شهید آوینی نزدیک است که معتقد بود: شهدا مثل آیههای قرآن مقدسند؛ تقدس آیههای قرآن به این است که نشان از حق دارند و شهدا نیز.
سلمان نیز جهان هستی را به این دلیل مقدس میدانست که نشان از خدا دارند.
جهان، قرآن مصور است
و آیهها در آن
به جای آن که بنشینند، ایستادهاند
درخت یک مفهوم است
دریا یک مفهوم است
جنگل و خاک و ابر
خورشید و ماه و گیاه
با چشمهای عاشق بیا
تا جهان را تلاوت کنیم
بینش سلمان، او را به سمت نیایشی بیآلایش سوق میدهد و از ما میخواهد که با نگاهی عاشقانه و پر از شوق به این پدیدهها بنگریم تا با مشاهده این آفریدههای الهی در گیتی به درک، شهود و مفهوم عمیق آفرینش و هستی برسیم. او کل جهان را آیاتی از حق میداند که تصویرگر گیتی، به زیباترین حالت، آن را نگارگری کرده است. با خوانش و درک زبان مفهومی اشعار مبتنی بر سیر و سلوک عرفانی سلمان، شاید بتوان به احساسی رسید، مشابه آنچه از اشعار سهراب سپهری دریافت میشود.
اشعار سلمان هراتي علاوه بر دیدگاه عارفانه، ادراکی شخصی از انقلاب، جنگ و مفهوم عمیق شهادت، شهدا و ارزشها و آرمانهای آن نیز هست.
در سینهام دوباره غمی جان گرفته است
امشب دلم به یاد شهیدان گرفته است
تا لحظههای پیش دلم گور سرد بود
اینک به یمن یاد شما جان گرفته است
توجه به جنگ تحمیلی و دفاع مقدس نیز سبب خلق منظومههایی چون «در خلوت بعد از یک تشییع»، «از بیخطی تا خط مقدم»، «با آفتاب صمیمی» و «تا کومههای آبی دریا» از سوی او شده و به یادگار مانده است.
دلم برای جبهه تنگ شده است
چقدر جادههای هموار، کسالتآورند!
از یکنواختی دیوارها دلم میگیرد
میخواهم بر اوج بلندترین صخره بنشینم
آن بالا به آسمان نزدیکترم
بیان مسائل اجتماعي با نگاه و نگرش معنوي به موضوعات و پیامدهای آن در شعر سلمان هراتي قابل مشاهده است. اين نوع نگاه، شعر سلمان را نه تنها سیاه نکرده بلکه سرشار از اميد و بشارت كرده است.
هراتي در شعرهايش به مردم آيندهاي درخشان را نويد ميدهد. اين بشارت و اميد از سرچشمه باوري است كه سلمان به مسیر و سرانجام انقلاب اسلامي دارد.
شگفتا!
در بيكران آفتابْخيزِ ما
مگر پشت تاريكيِ دلهاتان
پنهان مانده باشيد
هيچ خفاشي
قلمرو آفتاب را در نمينوردد
جز به سرانجامي بد
سلمان همچنین اشعار زیادی را با مضامین مذهبی از جمله عاشورا که الهامبخش خط سرخ شهادت است، سروده است:
ميزبانان
به دعوت باطل رفتند
ميزبانان به بيعت آذوقه
دلقکی بر شمشير خليفه میرقصيد
پريشانی در کوفه فراوان بود
سلمان هراتی شاعری است که کمرنگ شدن ارزشهای انقلاب را بر نمیتابد اما با اعتراضی نجیبانه و هنرمندانه انحرافات و ضدارزشها را از دیدگاه و با زبان خود بدون گرایش به سیاهنمایی و با امید به آینده نکوهش میکند.
زندگی ساعت تفریحی نیست
که فقط با بازی
یا با خوردن آجیل و خوراک
بگذرانیم آن را
هیچ میدانی آیا
ساعت بعد چه درسی داریم؟
زنگ اول دینی
آخرین زنگ حساب!
سلمان هراتی جبهه را مدرسه انسانسازی و سبب رشد و تعالی انسان میداند و جنگ تحمیلی را فرصتی برای رهایی از تکرار مکررات دانسته و معتقد است روح معنویت و توجه به هدف هستی در آن شکوفا میشود. هر چند سلمان از جنگ و جهاد و شهادت میگوید اما امید و نوید بشارت در اشعار او نمایان است؛ امیدی که از سرچشمه باور و اعتقادت عمیق و باورپذیر او برخاسته است و سرافرازانه دفاع از مظلومیت وطن را فریاد میزند. او در اشعارش از ایرانی سخن میگوید که نام خیابانهایش را شهیدان برگزیدهاند، از این رو چنین میسراید:
وطن من!
ای توانا ترین مظلوم
تو را دوست میدارم!
ای آفتاب شمایل دریا دل
و مر گ در کنار تو زندگی است
ای منظومهی نفیس غم و لبخند
ای فروتن نیرومند!
ایستادهایم در کنار تو سبز و سر بلند
به طور کلی آرمانگرایی، مفاهیم والای انسانی، باورهای ارزشی و ارزشمند، وطندوستی و اقتدار، رفتار نجینانه ملی ایرانیان، همراه با رعایت ایجاز، آهنگ و موسیقی لطیف در همنشینی کلمات، تناسب در واژگان و برخورداری از زبانی ساده و روان، صمیمی و صادقانه از ویژگی شعر زندهیاد سلمان هراتی است.
۹ آبان ۱۳۶۵ او به «آسمان سبز» شعرهایش رفت و «دری به خانه خورشید» گشود و «از این ستاره تا آن ستاره» سبکبال و بیتکلف پرواز کرد.