به گزارش شهر، این شاعر و مترجم درباره فیسبوک گفت: اگر کاربران بتوانند خوب و درست از فیسبوک استفاده کنند، این شبکه اجتماعی جای بسیار خوبی برای شناخت آدمها، خصوصیات و سلیقههای آنهاست. در فیسبوک هر کسی در صفحهاش احساس آزادی میکند و بهراحتی خود را بروز میدهد، به همین دلیل ما در این فضا چیزهای بسیاری درباره دیگران میفهمیم که شاید در زندگی طبیعی با ماهها رفتوآمد هم متوجه آنها نشویم. البته متأسفانه در این فضا شاهد بسیاری چیزها هم هستیم که آدم را ناامید میکند، اما این آزادی را هم داریم که افراد همفکر با خودمان را به عنوان دوست انتخاب کنیم. هرچند شاید ما نتوانیم بسیاری از دوستان خود را در فیسبوک بشناسیم و فقط چون آنها به ما تقاضای دوستی دادهاند، میپذیریم.
او در ادامه افزود: این فضا برای من خیلی جالب است. البته معمولا کارهای چاپشدهام را در این فضا منتشر میکنم. برخورد آدمها و نظرها را میبینم و میخوانم. فکر میکنم از خواندن نقدها میتوان چیزهای بسیاری آموخت. از جهات دیگر هم در این فضا امکان دیدن دوستانی وجود دارد که در کودکی با ما دوست بودهاند و حالا هرکدام در یک گوشه دنیا هستند.
آرمن سپس درباره تأثیری که انتشار آثار در فیسبوک بر ادبیات میگذارد، گفت: تأثیر فیسبوک بر ادبیات میتواند خوب یا بد باشد و این بستگی دارد به اینکه با چه نگاهی به این مسأله نزدیک شویم. فکر میکنم این فضا میتواند برای جوانها خیلی خطرناک باشد. عدهای با یک نویسنده معروف دوست میشوند و مرتب با لایک و کامنت سعی میکنند خود را به عنوان فردی نزدیک به او معرفی کنند و به چشم بیایند. متأسفانه بعضی از هنرمندان ما هم فقط میخواهند عدهای را دور هم جمع کنند و برایشان مهم نیست که افراد سواد ادبی دارند یا نه. کسی که با نگاه تخصصی نظر میدهد، با جوانی که اول راه است، فرق میکند. این باعث میشود که فقط عدهای را دور خود جمع کنند تا تعداد لایکها و کامنتهایشان زیاد بشود یا آنها را با لقبهایی مثل «استاد» خطاب کنند.
او همچنین گفت: من در فیسبوک نظرات مختلف را میخوانم و دوست دارم بدانم افراد چه نظری میدهند. این برای هنرمندها خوب است، اما برای کسانی که اول راه هستند، اگر مسیر درست را نروند، خطرناک است. فکر میکنم به خاطر محدودیتهایی که در دنیای واقعی برای چاپ و پخش کتاب، هم از شاعران بزرگ و هم از جوانان تازهکار، وجود دارد، افراد به چنین فضایی پناه آوردهاند. اگر در دنیای واقعی تمام امکانات به طور مساوی برای همه فراهم باشد، کتاب به دست خوانندهها برسد، کارها در مجلهها و روزنامهها چاپ شوند و شاعران بتوانند برخورد مردم را ببینند، جوانترها هم راه درست را هم در دنیای واقعی و هم در فیسبوک پیدا میکنند، اما در حال حاضر برای همه ما مشکلات چاپ و پخش کتاب وجود دارد.
آرمن درباره انتشار هر نوع اثری با عنوان شعر در فیسبوک اظهار کرد: آسیب این موضوع این است که عدهای این آثار را میخوانند و فکر میکنند اینها شعر است. البته متأسفانه در همین فیسبوک چند نفر از منتقدان نامی کشورمان هستند که جمع شدهاند و گروهی درست کردهاند که شعر نقد میکنند و نظر دیگران را هم میخواهند. اینها خوب است، اما مگر چند نفر کارهای این گروهها را میخوانند؟ معمولا همه به پروفایلهای اشخاص سر میزنند تا این گروهها.
او در ادامه گفت: صفحه بسیاری از شاعران و هنرمندان واقعا صفحه هنری است و در آنها جز شعر، مقاله و آثاری که دارای ارزش هنری هستند، چیزی نمیبینیم، اما فضای فیسبوک به قدری وسیع و بزرگ است که صدها نفر در آن مطلب منتشر میکنند و جا برای همه جور آدمی هست؛ بنابراین افراد توانمند میتوانند راه خود را پیدا کنند. افراد دیگر نیز اگر فیسبوک هم نباشد، در دنیای واقعی به راه کج میروند.
این شاعر و مترجم سپس اظهار کرد: به طور کلی فکر میکنم نکات مثبت در فیسبوک خیلی بیشتر است. اگر هم میگویم این فضا ممکن است مخرب باشد، به این دلیل است که امکان دارد از سوی افرادی که با ذکر چندباره نامشان در فضاهای مختلف مطرح شدهاند، مطالب پرت منتشر شوند و خوانندگان فکر کنند شعر همین است. با این حال در نهایت خوانندگان آثار دیگران را هم میخوانند، با هم مقایسه میکنند و متوجه میشوند که کدام کار ارزش ادبی دارد.
او همچنین درباره تجربهاش از سرقت ادبی در فیسبوک گفت: چند بار پیش آمده که آثار مرا به نام خودشان منتشر کردهاند، اما من هیچ واکنشی نشان ندادهام. چه میتوان کرد؟ چون جوی وجود دارد که آدم میترسد حرفی بزند و صد نفر بریزند سرش! مخصوصا با جوانهای این دوره نمیشود زیاد درافتاد. من هم میگویم بگذار دوستان آن فرد فکر کنند این شعرها را خودش گفته است. بعضی اوقات هم دیدهام که مثلا یک «و» را که در انتهای سطری در یکی از شعرهای من آمده، برداشتهاند و در ابتدای سطر بعدی گذاشتهاند که ریتم را شکسته است، اما نمیتوان به خاطر هر چیزی با دیگران درگیر شد. من هم وقت و حوصله ندارم که وارد این مسائل شوم.
آرمن در ادامه اظهار کرد: به طور کلی فکر میکنم هر قدر فضا بازتر باشد، بهتر است. اینکه این امکان وجود دارد که شاعران بدون ممیزی کارهایشان را در فیسبوک منتشر کنند، از جهاتی خوب است. این موضوع باعث میشود عادت کنیم مسؤول کار خودمان و زیبایی و زشتی و خوبی و بدی آن باشیم. این فرصتی است که میتوانیم بفهمیم آیا به خود اجازه میدهیم چیزی برخلاف باورها و اعتقادات خودمان بنویسیم. اگر منِ شاعر چیزی را مینویسم، نشان میدهد که باور من این بوده است؛ در نتیجه خواننده میتواند بفهمد که من واقعا چه آدمی هستم و این بهترین کارشناسی است که خواننده خود انجام میدهد. اگر ما به خواننده و جامعه باور داشته باشیم، هیچ نیازی به ممیزی نیست؛ چراکه هر شاعری آبروی خود را روی کاغذ جلو خواننده میگذارد. اگر 10 نفر چنان شعری را میپسندند، بگذارید بخوانند و مطمئن باشید که هزاران نفر دیگر میگویند این فرد چطور به خود اجازه داده است این شعر را بنویسد.
او افزود: ما باید به یکدیگر احترام بگذاریم. اگر کسی به من فحش داده، به جای اینکه یقهاش را بگیرم، میگذارم هرچه میخواهد، بگوید. خواننده خود هر دو طرف را میشناسد و میداند چه چیزی حق و چه چیزی ناحق است. لزومی ندارد همه طرفدار و دوست من باشند. فیسبوک تمرین خوبی برای همه این مسائل است. اینکه در این فضا همه آزادند بدون سانسور و ممیزی بنویسند، باعث میشود ببینیم در چنین فضایی چه چیزی خواهیم گفت، چه چیزی خواهیم نوشت و از چه آهنگ، نقاشی، فیلم یا نمایشنامهای لذت میبریم و آن را به دیگران پیشنهاد میدهیم. در این فضا ما میتوانیم یکدیگر را بشناسیم و فکر کنیم. میتوانیم دریابیم که اگر فردی که قبولش نداریم از شعرمان تعریف کرده، باید فکری به حال شعر خود کنیم. اگر هم آدم فرهیختهای از کارمان خوشش آمده، خوشحال میشویم و تشویق میشویم که راهمان را ادامه دهیم.