به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، سلسله نشستهای «از پالت تا فروش؛ پیشنیازهای اقتصاد هنر» روز گذشته در فرهنگسرای اندیشه پایان یافت.
احمدرضا دالوند پس از مروری بر مباحث گذشته یعنی اقتصاد هنری، حراج تهران (اینکه در فروش آثار حراج تهران نوعی حباب وجود دارد و اسمها هستند که میفروشند)، جریان سقاخانهای (واکنشی در مقابل مدرنیزم) اشاره کرد.
جذاب، غریب و شگفت انگیز
Exotic مبحثی بود که در این جلسه بررسی شد. دالوند در تعریف آن گفت: اگزوتیک در لغت چیزی است که جذاب، غریب و شگفت انگیز باشد و رنگ و بوی فرهنگ آن سوی آبها را داشته باشد؛ چیزی که از دوردستها آمده است. البته، اگزوتیک را همان گونه که به اثری هنری اطلاق میکنند که به ادویهای آمده از هند یا سرزمینهای عربی نیز اطلاق میکنند.
وی ادامه داد: اگزوتیسم رسوخ یافته در هنر امروز ایران، بهویژه آثار راه یافته به حراجها و بازارهای بین المللی، آگاهانه است، و به این قصد هدایت میشود تا از چشم «آن دیگری» تأییدیه بگیرد. معمولاً گمان افراد بر این است که اگزوتیسم فرزند اورینتالیسم قرن نوزدهم است، اما اگزوتیسم امروز بسیار پیچیدهتر از اوریانتالیسم و جریان اگزوتیسم در قرن نوزدهم و هجدهم اروپاست.
دالوند با بیان اینکه اطلاق اگزوتیک به کسی یا آثار او، نشان میدهد که آن اثر برای فرهنگی دیگر رنگ و بوی دگر جذابیت دارد، افزود: اگزوتیسم با کاربرد متظاهرانه موتیفها و نشانههای جامعه سنتی مانند: چادر، نقوش سنتی، فولکلور و نوشته و خطاطی، به انسان غربی اطمینان میدهد که انسان شرقی رام و کهنه و بی آزار در لابهلای نقوش راز آمیز و خطاطی شعرگونهاش در خوابی ابدی فرو رفته است. هنرمندان پرفروش حراجها و بیینالها با رکورد فروشهایشان و درخشش فرمالیته آثارشان، به بازار هنر و به کلکسیونر، و به هنرمند بدون دیدگاه و هویت اصیل القا میکنند: که «از اگزوتیک بودن گریزی نیست».
این منتقد هنری در ادامه تبیین اگزوتیک گفت: اینکه در آگهیهای بازرگانی صدا و سیما، کودکان سبز چشم بیشتر خریدار دارند هم صرفاً به این دلیل است که به نظرخیلیها چشم سبزها اگزوتیک میآیند و سازندگان آن آگهی قصد دارند که با چشم سبز بچه، تبلیغشان موثرتر باشد و بالاخره کالایی بیشتر فروش کند. البته تصویرکردن عناصر بسیاری که اطرافمان است و با آنها زیستهایم و ممکن است برای «غیر» اگزوتیک یا غریب باشد ابتدا به ساکن، دلیل بر سطحی یا عمیق بودن پیام نیست. آنچه اگزوتیک را به کالایی بی هویت که دارای نشانگان به ظاهر با هویت است تبدیل میکند، کیفیت سواد فرهنگی و برخورداری از پشتوانه اصولی ذخائر تاریخی و فکری هنرمند است.
دالوند «تحلیل نشانه شناختی اگزوتیسم» را در گفتمان اقتصاد هنر و نقد هنر معاصر ایران غایب دانست و افزود: این فقدانی است که به موازات رشد اقتصاد هنر به رشد اگزوتیسم کاسبکارانه نیز دامن میزند. امروز دیگر نه فقط من، بلکه بچه مدرسهایها هم میدانند که این میزان توجه ناگهانی به هنر این کشور و همسایگان نه فقط جغرافیاییاش که نیز همسایگان سیاسیاش، ریشه در فجایع ژئوپولتیک این منطقه و نیز سر برآوردن بازار امارات متحد عربی و سوقها و حراجهایش دارد. برای نمونه، بونامز دوبی در نخستین حراجش ۳۳ رکورد جهانی را با ۱۳ میلیون دلار میشکند. فروش ۹۴ درصد از اقلام و حصول این رقم سه برابر بیش از آن چیزی است که انتظار داشتهاند.
فروش بالای یک اثر دلیل بر ضعف یا قوت یک اثر نیست
این نقاش و نویسنده با بیان اینکه مدتی است فرهاد مشیری خواستنیترین هنرمند شده است، بیان کرد: ملیحه الطبری مدیر اجرایی ArtSpace Middle East Gallery اذعان کرده که «معمولاً کسانی که از ما خرید میکنند، کسانی هستند که حتماً از پس این خرجها بر میآیند... اکثرشان بانک دار هستند.» و میگوید: شش سال است که در دوبی هستم. وقتی اینجا آمدم تقریباً از هنر خبری نبود... همه تلاشمان را میکردیم که آثار فرهاد مشیری را حدود دو سه هزار دلار بفروشیم و امروز آثار او ۲۰۰، ۳۰۰ هزار دلار میارزند.
وی ادامه داد: اثر عشق مشیری در بونامز یک میلیون دلار چکش خورد. قیمت به هیچ رو دلیل بر ضعف یا قوت اثری نیست، هدف فقط نشان دادن بخشی از ماوقع است. اثر مشیری و حتی تناولی جدا از بسیاری چیزهای دیگر، اگزوتیک اند و تا اینجا با آنچه در طول نمایشگاه «هنر معاصر خاورمیانه» در فروشگاه هدایای گالری ساچی (یا اگر اصرار دارید، ساعتچی) می فروختند تفاوتی ندارند. هر چند آثاری که چندان کار دیگری نمیکنند بخش عظیمی از این بازار را ساختهاند، و این به این دلیل نیست که اوریانتالیسم دیگر از نیروهای اصلی بازار هنر و نیز پذیرفته شدن در صحنه جهانی نیست؛ بالعکس بازار امروز بیش از پیش تشنه کالاهای اگزوتیک بی خطر است، زیرا دست کم در ایران یکی از گرایشهای هنری استفاده دکوراتیو از خط فارسی و مثلاً برخورد مدرنیستی است با مرده ریگ ایران قدیم.
این منتقد هنری ادامه داد: جست وجوی خستگی ناپذیر خیل عظیم هنرمندان ایرانی برای هر چه بیشتر ترکیب کردن عناصر به اصطلاح بومی و کلاژ کردن سردستی از اصلیترین گرایشهای هنر امروز ایران است. برای مثال، در چند مجموعه عکس، استفاده صادق تیرافکن از خط فارسی صرفاً فرمال است. نوشته فقط نشانه تصویری است، یعنی دیگر نشانه زبانی نیست. صادق تیرافکن در توضیح آثارش مدام بر هویت ایرانی تاکید میکند. او مینویسد: برای بسیاری، نگارگری و فرش اشیای دکوراتیو هستند، اما من در این مجموعهام تلاش کردهام زیبایی و رازهای پشت آنها را بفهمم.
زمزمههای شرق
وی افزود: چه نامی برای مجموعهای چنین توریستی بهتر از زمزمههای شرق؟ نگاه توریستی است که چنین شرق را ایدئولوژیک یکپارچه میکند و ساده اندیشانه از جانب شرق با غرب پچپچه میکند. باز در محافل اهل هنر ایران، کلاژ و نقلهای سردستی را توریستی میخوانند و این نام جز توصیف سطحی دیدن عناصر یک فرهنگ نیست. یعنی آیا درست است که ذیل «اگزوتیسم» نامهایی را قطار کنیم که نیمیشان ایدئولوژیکاند و نیمی دیگر صرفاً توریستی؟
دالوند با بیان اینکه قبل از ورود به بازار هنر و مبحث اقتصاد هنر باید نظام ایدئولوژیکی که اگزوتیسم درون آن عمل میکند، شناسایی کرد، گفت: اگزوتیسم گرایشی است که فقط در دستگاهی ایدئولوژیک عمل میکند، هنرمند بدانند یا ندانند زیرا در این دستگاه ایدئولوژیک چیزی برای دانستن یا فهمیدن نیست، هر چه هست به یاد آوردن و تکرار کردن است و هر اثری که در آن - تاکید میکنم، درون آن - عمل میکند، کارگزار خرد آن نظام است.
اگزوتیک را انسان غربی میسازد
این گرافیست و منتقد هنری در ادامه توضیح اگزوتیک گفت: اگزوتیک را انسان غربی میسازد، چراکه خودش را مرکز دنیا میانگارد. رویکرد اگزوتیک اغلب سبب میشود هنرمند هیچ ضرورتی را برای برقراری هارمونی میان این عناصر، کلیت اثر و مضمون مورد نظر آن مدنظر قرار ندهد و از این رو در بیشتر موارد این آثار سویهای نمایشی به خود میگیرند. البته آثاری که با این رویه برای خود هویت سازی میکنند در طیف گستردهای قرار دارند. از یکسو آثاری را میتوان بازشناخت که بیشتر در پی برجستهسازی مناسبات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ایران معاصر بر مبنای کلیشههای رایج غربی هستند و با تأکید بر موارد حساسیتزایی چون موقعیت زنان در جامعه، تحولات سیاسی و مناقشات فرهنگی، خود را در موقعیت اپوزسیون قرار میدهند و یا با بازسازی نشانههای مربوط به اشکال هنری سنتی و بازههای تاریخی، علاوه بر جهتگیری سیاسی نگاه حسرت آلودی به تاریخ از دست رفته ملی میافکنند. آثاری که امروزه تحت عنوان «چادر آرت» از آن یاد میشود از نمونههای چنین رویکردی هستند.
وی ادامه داد: از سوی دیگر میتوان به آثاری اشاره کرد که با تلفیق فرمهای مدرنیستی با عناصر بومی و ایرانی- اسلامی شکل گرفتهاند. انتزاعی کردن فضاهای مینیاتوری نقاشی سنتی ایران و استفاده از ابژههای بی ربط معاصر چون شیشه کوکاکولا، برندهای نایک و آدیداس و ... در آنها و بخش اعظمی از تابلوهای نقاشی- خط، حاصل چنین نگرشی در هنر معاصر ایران است.
وی در پایان اظهار کرد: آنچه در این میان مشخص است نگاه سطحی و مبتذل این آثار به مسئله هویت سازی است که نه تنها بر اساس تأمل درونی بر داشتههای تاریخی و فرهنگی ملی و مذهبی ما صورت نگرفته بلکه بر مبنای نگاه بیرونی دیگری (The Other) و صورتبندیهای قوام یافته او شکل گرفته است انباشت نشانههای ملی – مذهبی در این آثار مسئله «هویت» را که از مفاهیم مؤکد در هنر معاصر است به کولاژ بی ربط ابژههای اگزوتیک تقلیل میدهد و آن هارا به روکشی جذاب برای جلب نگاه خریداران مبدل میسازد.