به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، نشست حافظ خوانی «سخن عشق» با کارشناسی عبدالحمید ضیایی با حضور علاقهمندان در فرهنگسرای گلستان برگزار شد. عبدالحمید ضیایی در ابتدای صحبتهای خود ضمن مقایسه بعضی ویژگیهای شعری و فکری حافظ با مولانا گفت: نگاه حافظ به معشوق با نگاه مولانا تفاوتهای عمدهای دارد. مولانا در برابر معشوق تسلیم مطلق است در حالی که حافظ اینگونه نیست. او خیلی وقتها سر به سر معشوق میگذارد؛ یک بیت در وصف معشوق میگذارد و دو بیت در وصف خودش میگوید. حتی در بیتهایی که به وصف معشوق میپردازد، یک مصراع به وصف خود میپردازد. شاید از این منظر بتوان گفت که حافظ در دیوان خود در مقام معشوقی قرار گرفته است و عاشقی نمیکند.
وی سپس غزل شماره ۱۲ از دیوان حافظ را خواند و به توضیح آن پرداخت.
ضیایی در شرح و تفسیر این غزل گفت: این غزل یکی از غزلهای طولانی حافظ است و شرح و تفسیرهای زیادی پیرامون آن گفته شده است. بعضیها گفتهاند که چون کلمه یزد در آن آمده است و به شاه یزد اشاره شده است، این شعر خطاب به شاه یحیی، شاه یزد سروده شده است. همانطور که میدانید حافظ سفری به یزد داشته و به این امید که کمکی از او بگیرد، برایش شعر میسروده است. شاه یحیی تا مدتی حافظ را میزبانی میکرده، اما بعد از مدتی مقرری او را قطع میکند و به همین دلیل حافظ به بدگویی از شاه یحیی میپردازد. به صورت کلی باید گفت که حافظ خیلی اهل سفر نبوده و از سفر کردن میترسد. حتی برای یک سفر به هند آماده میشده اما میترسد و از رفتن به هند منصرف میشود. عدهای دیگر گفتهاند که این شعر خطاب به شاه یحیی نیست، بلکه خطاب به زرتشت است. به زعم آنان، المانها و نشانههایی در این شعر وجود دارد که نشان میدهد در وصف زرتشت سروده شده است. ما قبلاً در مورد آتش و اهمیت آن در ایران باستان صحبت کردهایم. به اعتقاد آنان، آتش نمادی از خداوند بوده و از جایگاه بسیار بالایی برخوردار بوده است. حافظ تمایلات ایرانی بسیار زیادی دارد. به خصوص اقبال جدی به حکمت خسروانی و ایران باستانی (پیش از اسلام) دارد. به همین دلیل عدهای میگویند که این شعر خطاب به زرتشت پیامبر بوده است. از آنجا که یزد یکی از محلهای مهم برای زرتشتیان بوده است، حافظ نیز در این شعر خود به یزد اشاره کرده است.
ضیایی ادامه داد: دقت داشته باشید که سه نوع معشوق در شعر حافظ وجود دارد. یکی معشوق ربانی و عرفانی است که به نوعی ذات او به شمار میرود. دیگری معشوق انسانی است و معشوق سوم نیز معشوق ادبی و شاعرانه است. دو معشوق اول را به خوبی میشناسیم، اما معشوق سوم کمتر بیان شده است.
وی اضافه کرد: در بیت اول این شعر و در عبارت «ماه حسن»، از اضافه تشبیهی استفاده شده است. همچنین «زنخ» یک لغت فارسی به معنای حفره است. در قدیم اعتقاد داشتند که پنج خط زیبایی وجود دارد که چهار تای آن به چهار خط زیبایی مشهور است. خال، یکی از همین چهار خط است که نقش زیادی در زیبایی داشته است. همچنین دیگر عناصر چهار خط زیبایی، ریش، سبیل و ابرو بوده است. پنجمین عنصر زیبایی، چاه زنخدان است که در این بیت نیز بدان اشاره شده است. حافظ در بیت دوم میگوید که «جان من برای دیدارت به لب آمده است. باید چه کاری کنم و فرمان تو چیست؟» این دیدگاه حافظ یکی از تفاوتهای دیدگاه او با مولاناست. مولانا سؤال نمیپرسد که چه کنم بلکه او خوشامد معشوق را انجام میدهد. در بیت سوم از این شعر، حافظ عبارت نرگس را آورده است. دقت کنید که نرگس همیشه استعاره از چشم در شعر فارسی است. علاوه بر این لغت «دور» سه ایهام دارد. معنی اول آن «گرداگرد چشم» است، دیگری در «روزگار چشم تو» معنا دارد و سومی هم به معنای «چرخش چشم» است.
این کارشناس ادبیات بیان کرد: در بیت ششم، حافظ به یکی از آداب و رسوم ایرانیان باستان اشاره میکند. او در این بیت به صورت دقیق و صریح به زرتشت و ایران باستان اشاره میکند. معنی بیت ششم چنین است: «ای ساقیان، عمرتان زیاد و مرادتان برآورده گردد اگر چه در دوران شما قدح ما پر از مِی نشد». در بیت هفتم، خراب به معنی مستی نیست بلکه به معنای بیقراری و احوال بعد مستی است. «دل بیقراری میکند، دلدار را آگاه کنید و به او بگویید که معشوق در حال از دست رفتن است». حافظ در بیت هشتم میگوید که وقتی از روی لطف و عنایت بر ما عاشقان گذر میکنی و دلت برای ما میسوزد، سعی کن که دامنت را جمع کنی چرا که قربانیان زیادی توسط تو در این مسیر ریخته است و ما نگران هستیم که دامنت به خون عاشقان آلوده شود». حافظ در بیت پایانی میگوید «ای شاهنشاه بلند اختر، ارده قلبیات را متوجه ما کن تا ما هم به مانند آسمان بیاییم و آستان تو را ببوسیم».
در ادامه این جلسه، غزل شماره ۱۳ از دیوان حافظ خوانده شد.