به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، نشست ادبی شرح و تفسیر اشعار حافظ با عنوان «سخن عشق» با حضور عبدالحمید ضیایی به عنوان کارشناس و جمعی از علاقهمندان به شعر و ادب فارسی در فرهنگسرای گلستان برگزار شد.
ضیایی در این نشست عنوان کرد: ابتدا به کتاب حافظ، لسانالغیب میگفتند، ولی بعدها این عنوان را به خود حافظ دادند. این خود معمایی است که به دو شیوه میتوان آن را حل کرد. به عبارتی برای فهم لسانالغیب و پیشگو بودن حافظ و کتابش دو نگاه وجود دارد. یک نگاه متافیزیکی به حافظ وجود دارد که میگوید انسان از سه مرحله در تاریخ عبور کرده: مرحله ربوبی یا الهی که در این مرحله هر اتفاقی که رخ میداد به خدا نسبت میدادند، مرحله متافیزیکی یا فلسفی که در آن علت رویدادهای جهان، پدیدههای مابعدالطبیعی است و مرحله علمی که علت پدیدهها را در طبیعت جستوجو میکند.
وی در تشریح لسانالغیب بودن حافظ گفت: یک هنرمند میتواند از عالم بالا الهام بگیرد و آن را به ما انتقال دهد. شعر حافظ هم با تبیین متافیزیکی میتواند این گونه باشد، چون حافظ به لحاظ معنوی، انسانی فرهیخته و خودساخته بوده که نور عشق در دلش متجلی شده و آیینهای است که مقابل نور غیب قرار گرفته و اسرار غیبی را نمایان میکند در نتیجه میتواند لسانالغیب باشد.
عبدالحمید ضیایی در بررسی وجه دیگر متافیزیکی شعر حافظ گفت: سه نوع ناخودآگاه داریم؛ فردی، قومی و جمعی. بنابراین شاعران اگر به ناخودآگاه قومی دست پیدا کنند به آنها شاعر قبیله میگویند؛ مانند فردوسی که شاعر قبیله بوده و مهمترین موضوع او منافع ایران است. حال اگر شاعر پا فراتر نهاده و به نفع همه انسانها، فارغ از ملیت و قومیت بپردازد، شاعر جهانی میشود مثل مولانا.
ضیایی در ادامه بیان کرد: حافظ نیز به ناخودآگاه جمعی دست پیدا کرده و توانسته خاطرات مشترک انسانی را حکایت کند. دلیل اینکه میتوان با حافظ فال گرفت این است که حافظ به خزانه خاطرات مشترک ایرانی و جهانی دست پیدا کرده و قدر مشترک همه خاطرات ماست. خاطراتی که دیگر فردی نیست و برای همه ما تداعیکننده چیزی در گذشته است.
وی در پایان گفت: استاد بهاءالدین خرمشاهی معتقد است حافظ حافظه تاریخی ماست. حافظ زبان مردم ایران است و تنها کسی که موضوعات مختلف را تنها در یک غزل میآورد فقط حافظ است. حافظ شاعر زندگی شناس و امیدوارکننده و تسلیبخش است. در همه غزلیات او ابیاتی امیدوارکننده وجود دارد.