دیدار با خانواده شهیدان زرباف در برنامه «ستارگان پرفروغ» منطقه ۱۰
ویژهبرنامه «ستارگان پرفروغ» روز سهشنبه ۱۲ آذر ماه با تجلیل از خانواده شهیدان منوچهر و جهانگیر زرباف برگزار شد.

به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، ویژهبرنامه «ستارگان پرفروغ» روز سهشنبه ۱۲ آذر ماه با حضور محمدرضا جمالی مدیر فرهنگی هنری منطقه ۱۰ و رییس فرهنگسرای عطار نیشابوری با تجلیل از خانواده شهیدان منوچهر و جهانگیر زرباف برگزار شد.
مادر شهیدان منوچهر و جهانگیر زرباف در این مراسم عنوان کرد: وقتی منوچهر مدرسهای بود، از اسمش ابراز ناراحتی میکرد. میگفت خجالت میکشم بچهها اسمم را منوچهر صدا میکنند، برای همین اسمش را به «حسین» تغییر داد و از آن به بعد همه او را حسین صدا میکردیم. دلش میخواست مثل امام حسین(ع) شهید شود و همان طور هم شد، منافقین بعد از شکنجه سرش را از تن جدا کردند. هر دو فرزندم را به فاصله پنج روز از دست دادم، هر دو در آخرین روزهای جنگ و در عملیات مرصاد توسط منافقین شهید شدند. منوچهر متولد سال ۱۳۴۷ بود. منافقین منوچهر ۱۹ ساله را بعد از شکنجه شهید کردند و سرش را بریدند، جهانگیر پسر بزرگتر هم چند روز بعد در همان عملیات زخمی شد، او را به بیمارستان صحرایی اسلامآباد بردند که منافقین به بیمارستان حمله کردند و همه مجروحها را به شهادت رساندند.
وی ادامه داد: قبل از هر دو پسر، پدرشان که از نیروهای ارتشی زمان شاه بود به طرز مشکوکی از دنیا رفت. او به واسطه فعالیتهای ضد شاهنشاهی که داشت و به خاطر همین موضوع هم از ارتش بیرون آمده بود، ترور شد. او را در راه رفتن به خانه یکی از اقوام در میانه به شهادت رساندند. حبیب آقا ۴۹ سالش بود، معلوم هم نشد برایش چه اتفاقی افتاده. ارتشی بازنشسته بود و همان زمان که در ارتش خدمت میکرد مخالف شاه بود، تا اینکه خودش را بازنشست کرد. نیروهای شاهنشاهی پسرداییام را شهید کرده بودند، قرار بود خبر شهادت را حبیب آقا ببرد و من هم همراهش باشم که چون بچهها در خانه تنها میماندند از رفتن منصرف شدم، این شد که در راه ترورش کردند و ما هم از چگونگی شهادت خبر نداریم. به میانه رفتیم و پیکر را تحویل گرفتیم.
مادر شهید با اشاره به تربیت مذهبی فرزندان گفت: هیئت آذربایجانیها در منزل ما برگزار میشد و پدر بچهها با دامادم فعالیت سیاسی داشتند و اعلامیههای امام را پخش میکردند. زمانی که مردم اقدام به تصرف پادگانها کردند حاجآقا خوب میدانست افتادن اسلحه دست مردم ممکن است خطرناک باشد، قهوهخانهای در نزدیکی پادگان قرار داشت که با صاحبش آشنا بودیم، به مردمی که به پادگان رفته بودند و وسایل پادگان را برداشته بودند، میگفت این وسایل بیتالمال است و آنها را به قهوهخانه میبرد. یک حاجآقای طلبهای هم بالای سر وسایل گذاشته بود که اتفاقی برای وسایل نیافتد.
وی افزود: حسین اخلاقش عالی بود. در محل، همسایه و فامیل همه از او تعریف میکردند. یک بار یکی از آشناها برایم تعریف کرد که عدهای پشت سرش نماز میخواندند. خیلی تعجب کردم چون سن زیادی نداشت. ۱۴ ساله بود که به خواست خودش رفت جبهه، خیلی کوچک بود. گفتم نرو. گفت پشت جبهه هستم اتفاقی نمیافتد. بزرگتر که شد دیگر حریفش نمیشدیم. پنج سال در جبهه خدمت کرد. هر سه ماه یک بار به خانه میآمد. در آن مدت هم مدام در مسجد و پایگاه مقداد بود. در سه محله پاس میداد. چند باری سعی کردند در تهران ترورش کنند، اما موفق نبودند. درسش را میخواند، جبهه هم میرفت و دانشگاه هم قبول شد، اما زودتر پر کشید و رفت.
مادر شهید با بیان اینکه پیکر هر دو شهید را به معراج شهدا آورده بودند، اضافه کرد: پیکرهای شهدای زیادی بعد از عملیات در معراج شهدا انتظار خانوادههایشان را میکشید. من برای تحویل پیکر دو فرزندم رفته بودم و متوجه شدم که سر منوچهر را از بدنش جدا کردهاند. زمین معراج غرق در خون بود و ما مجبور بودیم با چکمه تردد کنیم. گاهی که روی پشت بام میخوابیدیم، منوچهر اجازه نمیداد زیرش تشک پهن کنم. میگفت اول و آخر همه روی خاک میخوابیم. بعضی مواقع از خواب بیدار میشد و تا صبح روضه حضرت زهرا(س) را میخواند و گریه میکرد. در وصیتنامهاش نوشته بود هر زمان سر مزارم آمدید روضه حضرت زهرا(س) بخوانید.
وی افزود: جهانگیر برادر بزرگتر بود که به فاصله پنج روز از برادر کوچکتر شهید شد. یک فرزند چند ماهه داشت و کارمند کارخانه کفش ملی بود. جانگیر هیئتی و قرآنخوان بود. پنج روز بیشتر از حضورش در عملیات نمیگذشت که شهید شد. خیلی به حمل عَلَم در ماه محرم علاقه داشت. یک سال قبل از محرم کارش را رها کرد و به اصفهان رفت. چند هفتهای آنجا ماند و عَلَمی که مشارکتی ساخته بود را به تهران آورد. علمی که هنوز هم در هیئت هست و هر سال محرم به یاد شهید جلوی منزل ما میآورند و همراه با عزاداری به دو شهید ما عرض ارادت میکنند.
گرامیداشت یاد و خاطره شهدای والامقام منطقه ۱۰ به همراه پاسداشت فرهنگ ایثار، شهادت و مقاومت در قالب دیدار و تکریم خانواده معظم شهدا بر اساس فرموده مقام معظم رهبری مبنی بر تلطف و احوالپرسی از خانواده شهدا از اهداف برنامه ستارگان پرفروغ است که روزهای سهشنبه به همت خانه موزه شهیدان اقبالی برگزار میشود.
علاقهمندان برای دریافت اطلاعات بیشتر میتوانند به نشانی: بزرگراه نواب صفوی (شمال به جنوب)، خیابان کمیل غربی، بعد از چهارراه قلیچ خانی، خانه موزه شهیدان اقبالی مراجعه کنند یا با شماره تلفن: ۶۶۶۹۱۵۴۶ تماس بگیرند.
گزارش خطا
پسندها:
۰
ارسال نظر