کد خبر: ۱۱۰۲۹۱

به مناسبت روز بزرگداشت مولوی؛

مقالات شمس بهترین گواه عمق دانش تفسیر قرآن اوست

سید سلمان صفوی

پایگاه خبری-تحلیلی فرهنگ و هنر؛ سید سلمان صفوی؛ 

عشق از ازل است و تا ابد خواهد بود جوینده عشق بی عدد خواهد بود
فردا که قیامت آشکار گردد هرکس که نه عاشق است رد خواهد بود

واقعه شگفت انگیز دیدار مولانا و شمس و پی‌آمدهای اعجاب انگیز آن، بیانگر غوغای دو روش در شناخت است. در ساحت این دیدار با دو مولانا رو به رو هستیم: «مولانای اوّل» و «مولانای دوّم».

«مولانای اوّل»؛ خطیب و دانشمندی معتبر در شهر قونیه قبل از دیدار با حضرت شمس است که تحت تأثیر و تعلیم پدر بزرگوار خویش معروف به بهاءِولد (سلطان العلما) به معارف اسلامی و جنبه‌های ظاهری و معنوی دین علاقه مند است و علاوه بر فراگیری علوم مذهبی در مدارس دینی، عرفان را نیز در محضر سیدبرهان الدین محقق ترمذی تلمذ کرده و چنان که از کتاب ارزشمند «مجالس سبعه» او برمی آید؛ دانشمند عارفی است که مجالس وعظ و خطابه معتبر دارد. سیّدبرهان‌الدین محقّق ترمذی شاگردِ بهاءِولد؛ پدر حضرت مولانا و نخستین مرشد مولانا بود که او را به وادی طریقت رهنمون شد. سیّدبرهان الدین به قصد دیدار با مرشد خویش بهاءِ ولد سفر کرد؛ اما زمانی به قونیه رسید که استاد به دیار باقی شتافته بود. از این رو به حضرت مولانا فرمود: «در باطن من علومی است که از پدرت به من رسیده است. این معانی را از من بیاموز تا خلف صدق پدر شوی.» مولانا به دستور سیّد به ریاضت پرداخت و مدت نُه سال با او همنشین بود تا سیّدبرهان‌الدین نیز رحلت فرمود.

«مولانای دوم» زاییده ملاقات با حضرت شمس الدین تبریزی، قله بلند عرفان اسلامی است. چنان‌چه دیدار مولانای بزرگ با حضرت شمس صورت نمی‌گرفت؛ او نیز هم‌چون هزاران دانشمند دیگر تنها چندین سطر در کتب تخصصی تاریخ را به خود اختصاص می‌داد. مولانای دوم است که اینک شُهره خاصّ و عامِّ جهان است و شرق و غرب عالم، شاهد او به سان درخششی شکوهمند در سیاهی برهوت مدرنیته اند. چنان‌که در سال ۲۰۰۱ بیش از ۵۰۰ هزار نسخه از «گزیده کوتاه اشعار مولوی» ترجمه کولمن بارکس در آمریکا به فروش رفت.

حضرت جلال الدین محمد مولوی در ۳۷ سالگی به توفیق زیارت حضرت شمس نائل آمد. مولانای بزرگ حال خویش را پس از زیارت حضرت شمس این‌چنین به نصویر می‌کشد:

زاهد بودم ترانه گویم کردی سرحلقه بزم و باده جویم کردی

سجّاده نشین با وقاری بودم بازیچه کودکان کویم کردی

حضرت شمس چنان حضرت مولانا را متحول فرمود که درس و وعظ را به کناری نهاد و به ساحتِ بسی والاتر از معرفت عروج کرد و پس از آن تجربیات عرفانی خویش را به زبان هنری در قالب مثنوی و حکایت در «مثنوی معنوی» و در قالب غزل در «کلیات شمس تبریزی» بیان فرمود.

زندگی حضرت شمس برخلاف زندگانی حضرت مولانا، رمزآلود است. ظهور و غیبتش نیز همچون سخنان گهربارش، رازی بزرگ و ناشناخته است. بر أساس اسناد موجود می‌توان گفت حضرت شمس؛ عارفی جهاندیده و فرمانده سپاه نور است وَ ماموریت الهی او کشف و شکار سرداران لشگر نورالانور است. او «خط سوّم» است که تنها خداوند متعال بر عظمت او داناست. او خود می‌فرماید: «چنان‌که آن خطاط سه گونه خط نوشتی: یکی را او خواندی، لاغیر … یکی را هم او خواندی، هم غیر او… یکی را نَه او خواندی، نَه غیر او. آن خط سوم منم که سخن گویم. نَه من دانم، نَه غیر من». حضرت شمس در باره حقیقت وجود و هویت اصلی خود می‌فرماید: «راست نتوانم گفتن؛ که من راستی آغاز کردم، مرا بیرون کردند».

حضرت شمس با دمیدن نور ولایت خویش در قلب مستعد حضرت مولانا، با مشتعل نمودن شعله عشق در نهادش؛ او را با ساحتی از معرفت مأنوس فرمود که دست‌یابی به آن از طریق علوم تحصّلی محال است. این نوع معرفت، علم شهودی به حقیقت هستی است که به مدد نور ولایت «ولی» در سالک و همت و مجاهده سالک؛ در قلب سلیم پدیدار می‌شود. معرفت شهودی که حضرت شمس به مولانا عطا نمود، از جنس سیر حُبّی به سوی حضرت محبوب بود؛ سرعت سِیر در این روش به نسبت روش فقر و زهد، بسی والاتر است.

سالکی که چشم دلش از طریق عشق گشوده شده؛ جهان را سراپا تجلیات جمال بی نظیر حضرت محبوب می بیند. عشق به انسان و خدمت به مردم فارع از دین و ملیت؛ نشانه عشق به خداست، زیرا بر اساس فرموده پیامبر اسلام محمدرسول الله (ص) مردم؛ کسان خداوندند. «النّاس کلّهم عیال الله فأحبّهم إلیه أنفعهم لعیاله».(نهج الفصاحه، حدیث ۳۱۵۰): مردم همگی کسان خدایند و محبوب‌تر از همه پیش خدا؛ کسی است که برای کسان او سودمندتر باشد.

سالک پس از سیر الی الله؛ هر روز با عروج فی الله، دَم به دَم به فضل الهی، ساحت‌های پنهان هستی را کشف نموده، حجاب‌های نوری را به کناری زده؛ دَم به دَم از شراب عشق حضرت محبوب می نوشد. این شراب که مستی ابدی می‌آورد؛ او را شیدا کرده، در معرفت محبوب به حیرت استعلایی دست می‌یابد که مافوق حیرت دانشمندان است. آن‌چه مولانای بزرگ را ناب و خالص نمود؛ اعطای نور ولایت و اتصال به مکتب عشق و شیدایی توسط حضرت شمس بود که با خواندن کتاب و تلمذ نزد اساتید علوم ظاهری حاصل نشد. پس از آن جنس معرفت حضرت مولوی، شهودی گشت و مراتب فتوحات ربانی بر قلب او وارد گردید که در مثتوی معنوی و دیوان شمس تبریزی مشهود است.

حضرت مولانا تجربه مستی عرفانی و معرفت آن را چنین توصیف می‌کند:

چنان مستم چنان مستم من امروز که از چنبر برون جستم من امروز

چنان چیزی که در خاطر نیابد چنانستم چنانستم من امروز

به جان با آسمان عشق رفتم به صورت گر در این پستم من امروز

گرفتم گوش عقل و گفتم ای عقل برون رو کز تو وارستم من امروز

بشوی ای عقل دست خویش از من که در مجنون بپیوستم من امروز

به دستم داد آن یوسف ترنجی که هر دو دست خود خستم من امروز

چنانم کرد آن ابریق پُر می که چندین خنب بشکستم من امروز

نمی دانم کجایم لیک فرخ مقامی کاندر و هستم من امروز

بیامد بر درم اقبال نازان ز مستی در بر او بستم من امروز

چو واگشت او پی او می‌دویدم دمی از پای ننشستم من امروز

چو نحن اقربم معلوم آمد دگر خود را بنپرستم من امروز

مبند آن زلف شمس‌الدین تبریز که چون ماهی در این شستم من امروز

(جلال الدین محمد مولوی، دیوان شمس، غزل ۱۱۸۵)

برخی ادعا کرده‌اند حضرت شمس بهره‌ای از دانش نداشته، اما نوشتار او در کتاب گران‌سنگ «مقالات شمس» بهترین گواه بر دانش عمیق و گسترده او در ادبیات، تفسیر قرآن حکیم و عرفان است. حتی حضرت مولانا با چنان مرتبه والا، هنوز تا وصال به قله بلند معرفت حضرت شمس فاصله دارد. اگر حاسدان و علمای ظاهری مانع اقامت بیشتر حضرت شمس نزد حضرت مولانا نشده بودند، اینک جهان شکل دیگری داشت؛ لیکن حضرت شمس پس از ظهوری کوتاه، مجدداً در غیبت رفت؛ تا چه زمانی اراده الهی اجازه ظهور مجدد به او عطا فرماید. البته حضرت شمس الدین تبریزی هم‌چنان دستگیر تشنگان حقیقت است و بر اهل دل ظهور می‌کند؛ چنان که حضرت خضر زنده و دستگیر در راه‌ماندگان است. داستان مولانا و حضرت شمس همچون داستان حضرت موسی و خضر (ع) است؛ سرشار از شگفتی، تاویل، معرفت و عبرت.


گزارش خطا
ارسال نظر
آخرین اخبار
روایت‌های ایرانی، این‌بار با زبان‌های مختلف در باغ کتاب تهران
نمایش و تحلیل مستند «راه پرستاره» با حضور هنرمندان برجسته
عرضه «سووشون» پس از ۵۰ روز؛ سوم مرداد ادامه سریال پخش می‌شود
برپایی فرهنگسرای منتظر در جوار نماز جمعه تهران
دور جدید اجراهای تعزیه «شبیه نور» در پردیس تئاتر تهران
اکران افتتاحیه «دست ناپیدا» همراه با تجلیل از انسیه شاه‌حسینی
«مادران قصه‌گو»؛ روایت مقاومت و امید برای نسل آینده
نمایش و نقد فیلم «شمال از شمال غربی» در فرهنگسرای ارسباران
صفحه اول روزنامه ها- سه شنبه ۳۱ تیر ماه ۱۴۰۴
فیلم؛ برگزاری ویژه برنامه "عاشورا بدون مرز" در فرهنگسرای نوجوان
اکران و نقدِ جدیدترین ساخته وس‌ اندرسون در سینما اندیشه
واگذاری تعدادی از فضا‌های تجاری سازمان فرهنگی هنری از طریق مزایده عمومی
ثبت نام دوره‌های تخصصی ترم تابستان خانه کاریکاتور آغاز شد
نمایشگاه بین‌المللی کارتون «جنگ و صلح» در خانه کاریکاتور ایران
فیلم؛ ترانه «ای ایران ایران» توسط گروه کر آوای عشاق فرهنگسرای دانش
نمایش «جاده اردکها ۲» در فرهنگسرای ارسباران
نقد و بررسی کتاب «خداحافظ گاری کوپر» در کتابخانه شهید سیدمحمدعلی جهان‌آرا
همایش بزرگ مثنوی‌خوانی «شرح اشتیاق» در فرهنگسرای ارسباران
سروده تازه میلاد عرفان‌پور برای این روزهای غزه/ در این داغ باید چه خاکی به سر کرد؟
فصل دهم پاتوق فیلم کوتاه از ۷ مرداد آغاز می‌شود
اختتامیه پویش «مادران قصه‌گو» با حضور تعدادی از مادران راوی دفاع مقدس برگزار می‌شود
نامزدهای بیست‌وسومین دوره جایزه قلم زرین معرفی شدند/ اختتامیه؛ دوم مرداد
نامگذاری یکی از سالن‌های پردیس سینمایی باغ کتاب به نام خسرو شکیبایی
گروه هنری لبخند با نمایش شاد و خانوادگی «بی‌باک» در فرهنگسرای فردوس
صفحه اول روزنامه‌ها- دوشنبه ۳۰ تیر ماه ۱۴۰۴