به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فرهنگ و هنر، سخن گفتن از شعارهای انتخاباتی شاید کمی زود باشد، اما بسیاری از خط مشی ها در شعارهای انتخاباتی قابل پیش بینی است اینکه «اقتصاد» محور این شعارها باشد بیراه هم نیست؛ اما نپرداختن به مساله «فرهنگ» بیتردید ناشی از خلأ آگاهی و هوش اجتماعی و نشاندهنده نوعی از توسعهنیافتگی در تحلیل دادههای اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی است.
بدیهی است مردم انتظار دارند کاندیداهای ریاستجمهوری و حتی شورای اسلامی شهر تهران، برای همه خلأها برنامه داشتهباشند نه صرفا بابت آنچه امروز اولویت به نظر میرسد. روزنامه جامجم در خصوص چگونگی آگاهی و هوش اجتماعی برای تحلیل این وضع نوشت؛ بگذارید برای پاسخ به این پرسش، به چند سال پیش بازگردیم، به آغازین ماههای بر سر کار آمدن همین دولتی که حالا باید کنار برود و جایش را به گروه تازهای بدهد. سال ۱۳۹۳ را رهبر انقلاب به عنوان سال «فرهنگ و اقتصاد با عزم ملی و مدیریت جهادی» نام نهادند و در صدد تبیین رابطه دو جزء اصلی این شعار یعنی فرهنگ و اقتصاد برآمدند. در آن سلسله تبیینها، از اقتصاد به عنوان «ضرورت فوری» و از فرهنگ به عنوان «ضرورت بنیادین» یاد میشد.
این سخنان در روزهایی که اهمیت نسبت بین اقتصاد و فرهنگ، از مسیر «تعیین اولویت» میگذرد، دوباره اهمیت یافتهاست. اولویتها را میتوان با دو معیار تعیین کرد؛ گاه اولویت بر «فوریت» دلالت میکند و امور بر اساس آن، به فوری و غیرفوری تقسیم میشود و گاه اولویت بر «مبنایی و بنیادینبودن» دلالت میکند و اولویت مسائل، نسبت به جایگاهشان بنا بر این معیار، به بنیادی و غیربنیادی تقسیم میشوند.
ولی لزوما امر بنیادی با امر فوری منطبق بر هم نمیشوند. ظاهرا با تناقضی روبهرو هستیم که از یک طرف اولویت فوری کشور مسائل اقتصادی است و از طرف دیگر اولویت بنیادین انقلاب، در گذر فرهنگ تعریف میشود به طوری که اصول و غایات انقلاب با فرهنگ و دغدغههای فرهنگی تعریف میشود. اما تناقضی در کار نیست اگر بدانیم این دو چقدر با هم همپوشان هستند. اهمیت تبیین رابطه اقتصاد و فرهنگ، بنا بر سخنان رهبر انقلاب، امروز بیش از پیش به چشم آمدهاست.
با این حال، این امید می رود نامزدهای ریاستجمهوری، چنین امر مهمی را فراموش نکنند و بین وعدهها و برنامههایشان این ضرورت و فوریت را با هم تجمیع کنند.