آمار را رها کنیم و با کیفیت کتاب بخوانیم
بسیاری از ما در حالت عادی، با مشاهده اولین کلمات در سطر اول یک مطلب، تحلیل و ارزیابی و قضاوت خود از متن و نویسنده را اعمال میکنیم و کار به خواندن همه مطلب و ادامه فرآیند مطالعه و یادگیری نمیرسد.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فرهنگ و هنر، روز ۲۷ شهریور ۱۴۰۰ خبری تلخ بر سامانه مرکز آمار ایران نشست که بر اساس آن سال ۹۹ سرانه مطالعه ماهانه افراد ۸ ساعت و ۱۸ دقیقه یا به عبارتی دیگر روزانه ۱۶دقیقه و۳۶ ثانیه برآورد شده و در مقایسه با آمار قبلی روزانه ۱۸دقیقه و ۱۴ ثانیه سال ۹۶ باز هم از کاهش علاقه مردم به مطالعه خبر میداد. این در حالی است که طبق آمار جهانی میانگین مطالعه روزانه مردم تقریبا یک ساعت و نیم است و کشور هند بیشترین میزان مطالعه را دارد!
به گزارش روزنامه جام جم ، قرار نیست در این نوشته به نکوهش سرانه مطالعه در کشور بپردازیم، قرار است اینجا از دو زاویه انتقادی به این موضوع نگاه کنیم:
یک: آمار مذکور به چه نحو محاسبه میشود و تا چه اندازه دقیق و قابل اتکاست؟ مرکز آمار ایران برای این محاسبه سرانهمطالعه از چه تعداد هموطنان تحقیق به عمل میآورد و صحت و سقم دادههای خود را چگونه بررسی میکند؟
معمولا در آمارهای کلان اینچنینی هیچگاه واقعیت آنطور که باید، نمود نمییابد؛ چرا که ارائه آمارهایی با چنین جزئیات، آن هم با توجه به اینکه دسترسی به بسیاری از افراد اهل مطالعه در سراسر ایران وجود ندارد، از اعتبار و استنادپذیری تحقیق میکاهد. به عنوان مثال اگرچه قیمت کاغذ و متعاقب آن کتاب به گونهای بالا رفتهاست که چه بسا بسیاری از افراد از خرید کتاب مد نظر خود امتناع کنند اما فرهنگ دیرینه قرضدادن کتاب به همدیگر برای مطالعه اطرافیان، عاملی است که به نوعی آن را جبران میکند؛ لیکن در هیچ یک از شیوههای محاسبه سرانهمطالعه در نظر گرفته نمیشود.
دو: الیف شافاک، رماننویس معروف و خالق کتابهایی چون «ملت عشق» و «سه دختر حوا» در بخشی از کتاب جدید خود تحت عنوان «فرزانگی در عصر تفرقه»، به موضوع «اتاقهای پژواک» اشاره و بیان میکند: «اگر تمام دوستان و آشنایان من طرز فکری شبیه خودم داشتهباشند، همچون من رأی بدهند و مانند من سخن بگویند، اگر من تنها از کتابها، روزنامهها و مجلاتی تغذیه کنم که با آنچه پیشتر خواندم همراستا هستند، اگر تنها وبگاههایی را دنبال کنم که با پیشفرضهای ذهنیام جور در میآیند، اگر تنها ویدئوها یا برنامههایی را تماشا کنم که اساسا دیدگاه مرا تصدیق میکنند، اگر تمام اطلاعاتم از منابع محدود و مشابه به دست آیند، معنایش این است که در اعماق وجودم، دوست دارم تمام روز تصویرم در آینه مرا محاصره کند..»
پر واضح است که مطالعه همیشگی فقط موضوعات خاص و خوانش مطالبی که در تأیید دیدگاههای پیشین ما هستند و آنها را به چالش نمیکشند، سد معبری بر پرسشهای بنیادی جدید و جستوجوی بیشتر برای گشودن دریچههای جدید علم و دانش خواهندبود.
هنر مطالعه آن است که هم مطالب موافق با دیدگاه خود را بخوانیم و هم مطالبی کهای بسا با نگاه کنونی ما در تعارض باشد و چه هنری والاتر از اینکه مطلبی را بخوانیم و تا پیش از پایان مطالعه، دیدگاهها و قضاوتهای قبلی خود را در آن دخیل نکنیم؛ امری که به ظاهر ساده مینماید اما در مقام عمل بسیار دشوار است.
بسیاری از ما در حالت عادی، با مشاهده اولین کلمات در سطر اول یک مطلب، تحلیل و ارزیابی و قضاوت خود از متن و نویسنده را اعمال میکنیم و کار به خواندن همه مطلب و ادامه فرآیند مطالعه و یادگیری نمیرسد. به یاد داشته باشیم حتی با کتابخوانی و مطالعه هزاران منبع که فقط دیدگاه قبلی ما را تأیید میکنند نیز منجر به نوعی دگماتیسم میشود تا این که از یک جایی به بعد، هم مدعی دانش میشویم و هم هر نوشتهای که مغایر با دانش قبلی ما باشد را عاری از منطق دانسته و به دیوار میکوبیم. حال فرقی نمیکند چه روزانه ۱۶ دقیقه ۳۶ ثانیه مطالعه کنیم، چه یک ساعت و نیم و بیشتر.
بیایید هم کتاب و روزنامه و مجله و... بخوانیم، و هم بیش از آنکه به کمیت مطالعه اهمیت بدهیم، با کیفیت و با تأمل بخوانیم و نیز در کنار مطالب همراستا با دانش قبلی، مطالب دیگری هم بخوانیم که ذهن ما را به چالش میکشند تا بیشتر بخوانیم و بیشتر به دنبال یادگیریهای جدید و عمیقتر برویم.
گزارش خطا
پسندها:
۰
ارسال نظر