جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳
ساعت : ۰۵:۲۳
کد خبر: ۱۲۰۹۹۷
|
تاریخ انتشار: ۲۸ آذر ۱۴۰۰ - ۰۹:۵۶
یادداشت/

جام ملت‌های عرب از زاویه‌ای دیگر

آنان که همواره ورزش را به ابزار سیاسی مبدل می‌ساختند، در رویارویی با این کابوس یعنی رویارویی فرهنگ مقاومت با جریان تسلیم و سازش چه خواهند کرد؟
جام ملت‌های عرب از زاویه‌ای دیگربه گزارش پایگاه خبری تحلیلی فرهنگ و هنر، عباس خامه‌یار، رایزن فرهنگی ایران در لبنان، در یادداشتی نوشت: سوت پایان بازی‌های جام فوتبال کشورهای عربی که با شرکت ۱۶ کشور از نهم آذرماه جاری آغاز شده بود، با اعلام قهرمانی الجزایر زده شد.

قطری‌ها با ٣٠٠ هزار جمعیت بومی و به‌کارگیری ۲.۵میلیون خارجی مقیم توانستند دهمین دوره این مسابقات را پس از توقف اجباری ۹ ساله به خاطر اختلافات و منازعات اعراب با یکدیگر با موفقیتی تمام به پایان برسانند تا پیشاپیش توانایی، شایستگی و لیاقت مدیریت میزبانی جام جهانی ٢٠٢٢ را که در آذر ۱۴۰۱ برگزار می‌شود و شماره معکوس آن از هم‌اکنون آغاز شده است، ثابت و از هر لحاظ نگرانی‌های جهان ورزش را برطرف و همگان را به برگزاری یک جام جهانی موفق، خوشبین کنند.
البته تحلیل این مقوله به عهده صاحب‌نظران و متخصصان ورزش است و این جانب نه ادعا و نه شایستگی ورود به چنین مقوله‌ای را دارم اما قصد دارم از زاویه‌ای دیگر به این رویداد بزرگ ورزشی نیم‌نگاهی داشته باشم.

بی‌شک اقدامات هوشمندانه قطری‌ها و تلاش آنان در بازسازی وحدت عربی و ایجاد یک نوع همگرایی در جهان عربی که امروزه جز نام، چیز دیگری از آن باقی نمانده، قابل توجه است و قطری‌ها به‌زیبایی توانستند در ابعاد فرهنگی و هنری و معرفی سنت‌ها و رسوم و نواختن سرود یکایک کشورهای عرب و تلفیق آنها در سرودی واحد در مراسم افتتاحیه با حضور شگفت‌انگیز بیش از ٦٠ هزار تماشاگر تجلی سازند.

دعوت بی‌سابقه، منحصربه‌فرد و مبتکرانه ۴۰ اندیشمند فکری و علمی عرب مقیم غرب و درخشش چهره یکایک آنان در آسمان استادیوم، معنا و مفهوم خاصی داشت. حتی از حضور شخصیت نمادین بسیاری از فرهنگ‌ها، یعنی ملا نصرالدین و الاغ جنجالی‌اش، که او را «جحا» می‌نامند، دریغ نشد تا بدین وسیله با طرح پرسشی طنزگونه و کنایه‌آمیز از زبان او پیرامون روزگارِ ناخوشایند امروز اعراب، آنان را نسبت به احوالشان هشدار دهند.

پرسش مهم‌تر اما در این رابطه است که صرف نظر از دستاوردهای مهم میزبان، برنده اصلی و واقعی این رویداد بزرگ ورزشی کیست؟ و ابعاد آن چیست؟

پاسخ به این پرسش با توجه به تحولات امروز منطقه و تبلیغات گسترده ضد ملت‌ها و جریان‌های مقاومتی و اقدامات شرم‌آور سازشکارانه با مرور اتفاقات حاصله در خلال سه هفته مسابقات دشوار نیست و در نتیجه می‌توان با قاطعیت بر ادعای افکار عمومی مبنی بر این که پیروز و برنده اصلی و واقعی و حتی بدون منازع جام عرب دوحه، بدون هیچ شک و تردیدی «قدس» و «فلسطین» است، صحه گذاشت.
این که پرچم فلسطین در گوشه‌گوشه ورزشگاه‌ها برافراشته شود و این که بازیکنان تیم‌ها، خودجوش و در هر برد و باختی در کنار پرجم کشورشان، پرچم فلسطین را برمی‌افراشتند و چفیه‌های فلسطینی را بر گردن خود می‌آویختند، این که بسیاری از تماشاچیان پس از هر مسابقه، نتیجه بازی را مهم ندانند و این که فلسطین را برنده مسابقه بدانند، این که فلسطینیان همه تیم‌های عربی شرکت‌کننده را نماینده و تیم خود بدانند و برد هر یک از آنان را برد خود بدانند و برایش شادی کنند، این که انبوه تماشاچیان از هر کیش و قومیت و ملیتی، هنگام تشویق تیم کشورشان نام فلسطین را رسا فریاد زنند و سرود طنین‌انداز قدس را سر دهند و درودهایشان را نثار شهدای این سرزمین کنند و این که هر گلی که منجر به برافراشتن پرچم فلسطین در میدان بازی شود، به مثابه بُردی بزرگ برای خود قلمداد کنند و بالاخره این که الجزایر قهرمان و تونس نایب‌قهرمان جام قطر هر دو، پیروزی خود را به ملت فلسطین اهدا کنند، بیانگر این است که فلسطین همچنان در روح و روان و تاروپود ملت‌های عرب جا دارد و هیچ قدرتی تاکنون توانایی مقابله با آن را نداشته است.

(البته این وضعیت حتی در کشورهای دیگر غیر عرب هم سرایت داشته است. دو ماه پیش بود که تماشاچیان اسکاتلندی سرود رسمی رژیم اشغالگر را هنگام مسابقات تحریم کردند.)
این اجماعِ کم‌سابقه در یک رویداد ورزشی با این گستره وسیع، به‌مثابه یک همه‌پرسی فراگیر، خودجوش و تاریخی، پیرامون بزرگ‌ترین معضل جهان اسلام و عرب یعنی فلسطین به شمار می‌رود و حقیقتاً نیازمند کالبدشکافی عمیق جامعه‌شناسی و روان‌شناختی است و البته این امر در رابطه با بازیکنان و تماشاگران عرب شمال آفریقا موسوم به «مغرب عربی» موضوعیت بیشتری دارد؛ چرا که اینان فشارهای نژادپرستانه و تبعیض‌های ظالمانه بر هموطنان مهاجر خود در اروپا را کاملاً حس کرده و آن را محصول نقشه‌ها و توطئه‌گری‌های صهیونیست‌ها با همکاری استعمارگران قدیم و جدید می‌دانند. 
حافظه تاریخی این ملت‌ها از ستم‌های دوران استعمارگری این قدرت‌ها هرگز پاک نشده است و افزون بر آن ظلم و ستم و جنایت‌های اشغالگران در نبرد سیف‌القدس و انتفاضه شیخ جراح، همچنان زخم لای استخوان باقی مانده است.
چنین واکنش‌هایی در ورزشگاه‌های فوق مدرن دوحه و در میانه رفاه و آسایش و بازتاب گسترده و فوق‌العاده آن در فضاهای مجازی و برخی از رسانه‌های مستقل، به‌ رغم اعمال شدید سانسور از سوی امپراتوری‌های رسانه‌ای وابسته، نشان از ترکیدن بغض و درد نهفته جوانان و مردمی است که در قامت بازیکنان و تماشاچیان، به سیاست‌های سازشکارانه و تحمیلی حاکمان خود، به‌ویژه نسبت به اقدامات اخیر عادی‌سازی روابط با رژیم اشغالگر قدس معترض‌اند و نیز بیانگر آینده تحولات در این حوزه و چشم‌اندازی بر تحولات آینده مسئله فلسطین است.

همچنین بر این نکته باید تاکید داشت که رویدادهای مقاومتی حاصله از این مسابقات، پیامدهای بسیاری بر میلیون‌ها کودک و نوجوان و نسل جوان معاصری که لحظه‌به‌لحظه تماشاگر این صحنه‌های زنده و غرورانگیز بوده، خواهد داشت و انبوه تبلیغات رسانه‌های «تطبیعی» را به شدت به چالش خواهد کشاند.
درس بزرگ‌تر این است که صرفاً هویت شناسنامه‌ای، نژاد، همزبانی و جغرافیایی یکسان صرفاً مبنای نزدیکی به فلسطین نیست که دلبستگی و همراهی با آرمان فلسطین و نزدیکی و دوری با طرح‌های صهیونیسم تنها معیار دقیق و میزان سنجش است و مقوله رایج گذشته و امروزین حکام عرب را که قضیه فلسطین یک نبرد عربی - اسرائیلی است را بر باد می‌دهد و بین عربیت زمامداران و عربیت ملت‌ها سخت تفاوت وجود دارد.
به عبارتی دیگر هر که با فلسطین است، عرب راستین است و هر که با اشغالگران است، قطعاً فاقد هویت عربی است.
با نگاه به چنین تحولاتی و با این موجِ امیدِ پدیدارشده، پرسش‌های دیگری مطرح می‌شود که آیا در آینده، توپ‌های زمین‌های ورزشی در سایر کشورهای عربی، نقش پاره‌سنگ‌های انتفاضه سرزمین‌های اشغالی فلسطین را ایفا نخواهند کرد؟
آنگاه «فیفا»یی‌ها چه ضوابط و مقررات اجباری بر علیه قاطبه بازیکنان و تماشاچیان ستم‌گریز و آزادی‌خواه اعمال خواهند کرد؟
جریمه‌های اعمالی احتمالی آنان تا چه اندازه می‌تواند چنین اراده‌های پولادینی را بشکند؟
واکنش دولت‌ها و میزبانان چنین بازی‌هایی نسبت به چنین احساسات پُرشور ورزشکاران و ورزش‌دوستان چه خواهد بود؟
آنان که همواره ورزش را به ابزار سیاسی مبدل می‌ساختند، در رویارویی با چنین کابوسی یعنی رویارویی فرهنگ مقاومت با جریان تسلیم و سازش چه خواهند کرد؟
برای پاسخ به این پرسش‌ها اندکی باید صبر پیشه کرد اما گویا شعار امسال روز جهانی قدس که میلیون‌ها مسلمان در سراسر جهان آن را سردادند، شعار واقع‌بینانه‌ای بود که «القدس أقرب؛ قدس نزدیک‌تر است.»
انتهای پیام

نظر شما