در فرهنگسرای گلستان
کتاب «مردی با کیف قرمز ماچویی»نقد و بررسی شد
نشست نقد و بررسی کتاب «مردی با کیف قرمز ماچویی» با حضور نویسنده کتاب و کارشناسان برنامه در فرهنگسرای گلستان برگزار شد.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فرهنگ و هنر، نشست نقد و بررسی کتاب «مردی با کیف قرمز ماچویی» با حضور نویسنده کتاب فرحناز علیزاده و کارشناسان برنامه هادی خورشاهیان و داوود ملکی روز دوشنبه ۲۸ آذرماه در فرهنگسرای گلستان برگزار شد.
در ابتدای این نشست نویسنده کتاب فرحناز علیزاده درباره این کتاب گفت: هویت ما تحت تأثیر شرایط زیستی ما قرار میگیرد و به جز شرایط خانوادگی، چیزی که بیشترین تأثیر را از آن میگیریم جامعه است. موضوع کتاب درباره مردی است که نمیتواند هویت خود را پیدا کند و درگیر سنت و مدرنیته است. این دوگانگی ابتدا در قالب داستان کوتاه به وجود آمد، ولی بعد به ذهنم رسید که این سوژه میتواند پر و بال گیرد و یک داستان بلند شود و در نهایت از یک داستان کوتاه یک رمان درست شد. شخصیت کمال داستان «مردی با کیف قرمز ماچویی» زاده تخیل من است.
علیزاده در بخش دیگری از صحبتهایش گفت: یک نویسنده در وهله اول از واقعیتهای اطرافش سود میبرد، ولی نویسنده فقط واقعیتهای موجود در داستانش را گزارش نمیکند. مرزی بین واقعیت و خیال وجود دارد که این مرز توسط داستان با هم ادغام میشود. چیزی که نویسنده را نویسنده میکند، این است که از تجربیات زیستی خود همراه با تخیل ناب خود استفاده میکند و داستان را پدید میآورد.
هادی خورشاهیان نیز در این نشست گفت: اگر داستانها را به دو دسته کلی تقسیم کنیم، یک دسته داستانهایی هستند که ما با آنها آشنایی نداریم و هیچ برآورد ذهنی نیز از آنها نداریم، مثل داستانهای ژول ورن و بیشتر داستانهای تخیلی دیگر. ولی داستانهایی هستند که ما با آنها آشنایی داریم، مثلاً روایت یک داستان از یک روستا که شاید ما در آن روستا زندگی نکرده باشیم ولی آشنایی با مفهوم روستا آن داستان را برای ما ملموس میکند. نوشتن داستانهایی که موضوع آن برای ما آشناست برای نویسنده راحت است، چرا که مفهوم و بافتی که به وجود میآورد بسیار ساده است و ما نسبت به آن جبههگیری نمیکنیم، مگر اینکه چیزی را خودش ابداع کرده باشد.
وی ادامه داد: در این داستان نویسنده با زاویه دیدی که استفاده کرده و نثری که داشته موضوع را نجات داده است. یعنی شخصیتهای داستان فقط مال همین کتاب است و با همین بافت و پیچیدگیهاست و نویسنده یک کار اجتماعی نوشته است. به نظر من اگر در این کتاب به تاریخ و جغرافیا اشاره بیشتری میشد بهتر بود. در رمان اجتماعی به نظر من اشاره به جزئیات جغرافیایی و تاریخی تأثیر بیشتری در قالب داستان دارد و این باعث میشود که وجه اشتراک بیشتری با شخصیت داستان پیدا کنیم و درباره شخصیتهای داستان، پوشش آنها و جغرافیای شهرها بهتر بود پررنگتر پرداخته میشد.
داوود ملکی دیگر کارشناس برنامه نیز درباره داستان گفت: در این رمان موضوع هویتی نیست، بلکه موضوع شخصیتی است و یک نگاه نزدیک به روانشناسی تخصصی به کسی که دارای وسواس فکری است. درباره شخصیت اصلی داستان این لایه روانشناختی را نویسنده به خوبی بیان کرده است و فلشبکهایی که به داستان زده این لایه روانشناختی را در داستان به وجود آورده است و خیلی خوب با داستان در آمیخته شده است.
نشست نقد و بررسی کتاب «مردی با کیف قرمز ماچویی» با نشست پرسش و پاسخ مخاطبان از نویسنده و کارشناسان برنامه پایان یافت.
گزارش خطا
پسندها:
۰
ارسال نظر