به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فرهنگ و هنر، 20 فروردین سالروز شهادت شهید سید مرتضی آوینی به نام روز هنر انقلاب اسلامی نامگذاری شده است و همین مناسبت بهانهای است برای گردهمایی هنرمندان عرصههای مختلف در حوزه هنری و تجلیل از برگزیدگان هر شاخهی هنری. چهارشنبه 24 فرودین، پنجمین روز از برنامه هفته هنر انقلاب اسلامی به گروه هنرمندان عرصه شعر و موسیقی اختصاص داشت. امیرحسین سمیعی معاون هنری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران برای سمفونی اروند و سرباز، یکی از چهرههای برگزیده این عرصه بود که مورد تجلیل قرار گرفت. در حاشیه این مراسم تجلیل با او پیرامون کم و کیف تولید سمفونی اروند و مدیوم موسیقی و تاثیر آن به گفتگو نشستیم.
لطفا درباره سمفونی سرباز و اروند که مورد تجلیل قرار گرفت، برایمان بفرمایید. از ایده آن تا روند تولید.
سمیعی: سمفونی سرباز کار مدیریتی من در حوزه موسیقی به شمار میآید. و آهنگساز آن آقای آرمان مهربان است و بر اساس شعری از علی محمد مودب ساخته شده. در یک عنوان این اثر من خواننده بودم و مدیریت پروژه را انجام دادم. اما سمفونی اروند کاملا ساخته خودم هست. از آهنگسازی آن گرفته تا تنظیم آن. با ارکستر سمفونیک صداوسیما به رهبری آقای آرش امینی و رهبری کُر آقای اوحانیان و بر اساس شعری از مصطفی محدثی خراسانی ساخته شده. این سمفونی در 5 عنوان روایت عملیاتهایی است که رزمندگان اسلام در پهنای رودخانه اروند در طول جنگ انجام دادند. یک عنوان به جغرافیای اروند و بستر اتفاقات زیادی که بعد از شروع جنگ تحمیلی اتفاق میافتد، میپردازد. در یک عنوان دیگر عملیات کربلای 4 را روایت میکند. در یک عنوان به شهدای غواص میپردازد. و در عنوان دیگر عملیات کربلای 5 و والفجر 8 را روایت میکند.
سال 1396 به همت سازمان هنری و امور سینمایی دفاع مقدس یک تور راهیان نور برای هنرمندان شاخههای مختلف هنری از جمله موسیقی، هنرهای تجسمی، سینما، تئاتر، آفرینشهای ادبی و هنرهایی از این دست در نظر گرفته شد.
درباره جزئیات و روند تولید این اثر بیشتر بفرمایید.
سمیعی: این سفر به این منظور انجام شد تا هنرمندان در مناطق جنگی در جنوب جمع شوند و این فضا فرصتی باشد تا هنرمندان بتوانند آثاری با موضوع دفاع مقدس و ایثار و شهادت خلق کنند. من افتخار این را داشتم که در کنار هنرمندان عرصه موسیقی، در این سفر حضور داشته باشم. اولین بازدیدی که در این سفر برای ما گذاشتند، شرح عملیاتهایی بود که در پهنای رودخانه اروند اتفاق افتاده بود. من تا پیش از این سفر هیچگاه به مناطق جنگی نرفته بودم و توفیق راهیان نور را نداشتم. در آن سفر راویان شیرین سخنی حضور داشتند که عملیاتها را شرح میدادند. اگر بخواهم کمی به ماجرا نزدیک شوم، این روایان، هر باری که این عملیاتها را شرح میدهند، یک چیزی از درون وجود، آنان را میسوزاند.
ما از دور شاید بگوییم اروندرود. اما وقتی از نزدیک با بستر رودخانه آشنا میشوید و آن نسیمی که از امواج اروند بلند میشود و به آدم میخورد، باعث میشود یک هنرمند یا ایدهپرداز نتواند، باقی زندگی را به راحتی رها کند. من فکر میکنم بعد از آن دیدارها، تازه یک چیزی در درون انسانها شروع به شکل گرفتن میکند. و اگر هنرمند اراده کند، میتواند آثاری در آن باره خلق کند. من فکر میکنم که هنرمند یک ابزار است تا بتواند این مفاهیم را به صحت و سلامت به نسل بعدی و انسانهایی که آنجا را ندیدند، انتقال دهد. من این توفیق را داشتم که ابزار خلق سمفونی اروند باشم.
موسیقی هنر بسیار روانی بین آحاد افراد جامعه به شمار میآید. به این معنی که اگر هنرهای مختلف را در نظر بگیریم، موسیقی جایگاه خاصی دارد. حالا سوال این است که موسیقی با این ویژگی سیال بودن و قابل انتقال بودن میان نسلهای مختلف، در عرصه هنر انقلاب به جایگاه اصلی خودش رسیده؟ آیا توانسته رسالت انتقال مفاهیم را بین نسلهای مختلف انقلاب ایفا کند؟
سمیعی: در تمام دنیا، جنبشهای انقلابی وجود دارد. و همهی این جنبشهای انقلابی برای خود قهرمانهایی دارند. و البته یک تاریخ مصرفی دارند که به آنها پرداخته میشود. اما انقلاب اسلامی ایران و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، آنچنان ماهیت مستحکمی از جمعی از فرایندهای سیاسی اجتماعی و عقیدتی در درون خودش دارد که مانند یک گنج تمام نشدنی است. و یکی از علل این ماندگاری و گنج ناتمام، پیوند و تلاقی حماسه و عرفان است که در هیچ کجای دنیا اتفاق نمیافتد. و فقط در کشور ما موجود است و انقلاب اسلامی تلفیقی از حماسه و عرفان است. برای مثال به شعارهای انقلاب اسلامی در سال 57 نگاه کنید. مانند نغمههای آهنگین، سرودهایی که در خفا و در استدیوهای زیرزمینی خوانده میشود. موسیقی در دهه 60 رشد میکند و و در دفاع مقدس تهیج میکند و نقش خودش را دارد. اگرچه در دهههای بعد کاربرد آن تغییر میکند اما به باور من ماهیت آن هنر انقلاب اسلامی، ماهیتی فراتر از هنر جنبشهای انقلابی کشورهای دیگر است. در هیچ کجای دنیا، اینچنین، رویدادهایی که ریشه در سنت، مذهب و دین دارد، به وجود نمیآید و تکرار نمیشود. به همین خاطر است که هنر انقلاب به عنوان یک جریان مستحکم و به عنوان یک درخت تنومند هنرمندان خودش را در دهههایی حتی اگر از کار بیفتند، تصفیه میکند و دوباره به جریان میافتد.
به نظر شما چرا موسیقیهایی که در دههی 60 داشتیم، یک نوستالوژی قوی برای به همراه ما دارند. حتی ممکن است آن آثار به لحاظ فنی ایراد هم داشته باشند و آثار خیلی پختهای نباشند اما تاثیر عمیقی روی نسل آن دوره داشتند و تاثیرشان هنوز هم پابرجاست. حال سوال این است که چرا در آثار جدید کمتر شاهد این دامنهی اثرگذاری هستیم؟
سمیعی: یک دلیل این است که نبض انقلاب اسلامی به دهه شصت نزدیک است. از لحاظ زمانی هم دهه 60 به سال 57 نزدیک است. بنابراین طبیعی است که تاثیر احساسی شدیدتری از آن حادثه نزدیک میگیرد. علت دیگر این است که برای برآورد آثار هنری باید به لحاظ زمانی کمی فاصله بگیریم. ما الان در سال 1401 دهه 60 را بررسی کرده و نتیجه میگیریم. پس به باور من برای نتیجهگیری درباره دهه 70 و یا 80 زود است. اما منکر این نیستم که در واقع جنگهای فرهنگی و شبکههای معاند هم تاثیر دارند و میخواهند افراد یک جامعه را از ارزشهای اصلیشان دور کنند. اما برای مثال ما در دهه 70 هم آثار شاخصی داریم. مانند سمفونی ایثار آقای انتظامی، سمفونی مقاومت، سمفونی خرمشهر. اما اگر فاصله بگیریم همانها برایمان نوستالوژی خواهد شد. یعنی زمان برای بروزشان فراهم میشود. یک مورد دیگر اینکه موسیقی انقلاب به باور من در دهه 70 شکل و کاربردش تغییر کرد. در نوع موسیقی باکلام نماند و در قالب موسیقی فیلم ایفای نقش کرد. برای همین است که ما در سینما آن را میبینیم ولی در موسیقی اسم از آن نمیآوریم. در حالی که «بوی پیراهن یوسف» یک اثر موسیقیایی است. و یا اثر «از کرخه تا راین» نیز به همین صورت. یعنی موسیقی در دهه 70 در سینما ایفای نقش کرد. در دهه 90 دوباره به صورت موسیقی با کلام ایفای نقش کرد. ولی ذرهای از تعهد و مسئولیت پذیریاش کم نشد.
شما به عنوان یک مدیر فرهنگی هنری که خودتان متخصص حوزه موسیقی هستید، فکر میکنید آیا سازمانهای دخیل در امر فرهنگ و هنر به آن صورت که شایسته است از این آثار حمایت میکنند؟ ایدهای برای تقویت این آثار دارند؟
سمیعی: قطعا همینطور هست. در حال حاضر گرامیداشت هفته هنر انقلاب اسلامی یک حرکت سنجیده است که فرقی نمیکند از کدام نهاد حاکمیتی سرچشمه میگیرد. حوزه هنری انقلاب اسلامی به عنوان راسخترین و ثابت قدم ترین نهادهای انقلاب، این وظیفه را به عهده دارد. نهادهای دیگر نیز تلاش خود را میکنند. برای مثال وزارت ارشاد در حوزه سیاستگذاری، سازمانهای دیگر که در حوزه تولید نقش دارند، همه تلاش خود را میکنند. در اولین سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی در حالی که هنوز نه فیلمی و نه اثر موسیقیایی شاخصی ساخته شده بود، سازمان فرهنگی هنری شهرداری به میدان آمد و سمفونی سرباز را تولید کرد و اتفاقا ما در این حوزه تنها نبودیم و مرکز موسیقی صداوسیما، ارکستِ خود را در اختیار ما قرار داد، حوزه هنری بخش مهمی را در آن کار انجام داد و آن کار با مشارکت سازمان فرهنگی هنری شهرداری، حوزه هنری و مرکز موسیقی صداوسیما بود. و دوباره در ارکستر سمفونیک اروند این نهادها کنار یکدیگر قرار گرفتند. چون هدف یکی است. من فکر میکنم یکپارچگی تصمیمگیری در حوزه هنر انقلاب همیشه وجود دارد و نیازی هم به سیاستگذاری ندارد. چون سیاستگذار اصلی خود شاکله هنر انقلاب اسلامی هست و آن افق متعالی که دارد.
در پایان اگر نکتهای باقی مانده، بفرمایید.
سمیعی: امسال یک اتفاق خوبی در هفته هنر انقلاب اسلامی افتاد و آن اینکه توجه گستردهتری به هنرمندان عرصه انقلاب در شاخههای مختلف شد. در شاخههای مختلف از شعر و موسیقی گرفته تا آفرینشهای ادبی و سینما و تئاتر، شاهد حضور کاندیداها هستیم. و از افراد در شاخههای مختلف تقدیر میشود. فارغ از اینکه نفر نهایی چه کسی باشد این توجه به گستره وسیع هنرها که باعث میشود امید بیشتری در دل هنرمندان عرصههای مختلف شکل گیرد، بسیار کار باارزشی است و برای من کاندید شدن در عرصه هنر انقلاب اسلامی فارغ از جایزه گرفتن یا نگرفتن بسیار افتخار بزرگی است.
مصاحبه از: سارا هوشمندی