جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳
ساعت : ۰۸:۱۵
کد خبر: ۱۲۴۳۱۷
|
تاریخ انتشار: ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۰۰:۲۵

اشکال متفاوت خواندن در ایران تقویت شود/ باید مصرف‌کنندگان کتابخانه‌های عمومی را جذب کنیم

رحمانی گفت: کتابخانه‌های عمومی‌ و پاتوق‌های فرهنگی در ایران وجود دارد اما عمومی‌ نشده اند. باید در این باره اطلاع رسانی لازم صورت بگیرد و مصرف کنندگانی که نمی‌دانند را جذب کنیم.
اشکال متفاوت خواندن در ایران تقویت شود/ باید مصرف‌کنندگان کتابخانه‌های عمومی را جذب کنیم
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فرهنگ و هنر، نشست سوم از سلسله نشست‌های «مساله خواندن در ایران» عصر روز یکشنبه 24 اردیبهشت‌ماه با سخنرانی جبار رحمانی عضو هیئت علمی‌موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی به همت فرهنگسرای خاوران در فرهنگسرای کتاب سی‌وسومین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران برگزار شد.

رحمانی در ابتدای این نشست طی سخنانی گفت: اگر خواندن را به مفهوم ارتباط با نظام پیام نوشتاری تعریف کنیم نشان می‌دهد مساله اصلی متن است. در ایران افراد درگیر متن زیاد هستند اما آمار خواندن معمولا به کتاب‌های فرهنگی و هنری و  ... که نظام دانایی را افزایش می‌دهد ارجاع داده می‌شود.

او افزود: باید بپذیریم در شرایط جدید آدم‌ها آنچه مشتاق دانستنش هستند لزوما از طریق متن به دست نمی‌آید رسانه‌های دیگر مانند شبکه‌های اجتماعی و شکال دیگر پیام مانند اشکال تصویری، هنری، ادبی، شاعرانه، موسیقی، صوتی و... که با دیگر ادرکات ما سر و کار دارند امروز فعال شدند گاهی  ما ایده‌های خوبی از یک فیلم، تصویر یا حتی مکان می‌گیریم. باید مساله و میل شوق جامعه به دانستن را تقلیل به خواندن ندهیم.

این انسان شناس با بیان اینکه جامعه ایرانی علاقه زیادی به دانستن و تجربه کردن در مفهوم وسیعش دارد عنوان کرد: مشکل بر سر این است که ما خود را به خواندن متن نوشتاری محدود کردیم در همین سطح، نقد هست که ما کم می‌خوانیم. کسی که در جامعه سواد خواندن و نوشتن را به صورت حداقلی دارد در نهاد آموزشی خواندن انتقادی را یاد نمی‌گیرد. ما فقط یاد می‌دهیم فرد کتاب درسی را بخواند و درگیر حفظ باشد. حافظه محوری مشکل نظام آموزشی ما از دهه 20 تاکنون بوده  و نقد حافظه محوری از ابتدای آموزش عمومی‌تا کنون بوده که این مدل کیفیت، خلاقیت و خواندن انتقادی را از بین برده است.

به گفته او، تمام نهادهای آموزشی ما به عنوان یک عضو ثابت تفکر انتقادی در زندگی و سبک زندگی را تعریف نکردند بنابراین عوامل زیادی هست که ما را تشویق به خواندن نمی‌کند از سوی دیگر در کنار این عوامل باز می‌بینیم که جامعه در تکاپوی دانستن است و می‌خواهد این میل به دانایی را داشته باشد.

عضو هیئت علمی‌موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی گفت: آمارها از یکسو نشان از فقر مطالعه می‌دهد که تا حدی درست است اما از سوی دیگر جامعه در سیستمی‌ که آموزش در آن خلاقانه و دسترسی عادلانه نیست به صورت حداقلی این تکاپو را انجام می‌دهد. ما امکانات خوبی به جامعه ندادیم که از آن بخواهیم سرانه مطالعه اش بالا باشد.

او با بیان اینکه همین اندک مطالعه کنونی با این بحران‌های کنونی در حال حذف از سبد خانوار است و خیلی غیر معقولانه کتاب گران شده است  توضیح داد: اگر همین دلار 30 تومانی را از کشورهای دیگر بخریم باز به این گرانی در نمی‌آید. با گرانی کتاب، کسی نمی‌تواند این حلقه انحطاط مطالعه را کُند، کند. پس اگر مجموعه عوامل را کنار هم بگذاریم باید بپذیریم جامعه نواقصی در خواندن دارد اما تکاپوی خودش را دارد و می‌خواهد بداند. این دانستن هم لزوما به متن محدود نمی‌شود.

رحمانی در پاسخ به اینکه آیا صورت‌های دیگر خواندن می‌تواند به خواندن عمیق منتهی شود گفت: من بحثم را از یک مبنای ساده شروع می‌کنم آمارهای خواندن با کیفیت ذیل کتب درسی نیست و سنجش خواندن، درس‌هایی برای زندگی است و ایده‌هایی که برای زندگی خوبند و می‌شود از آن استفاده کرد. پس اگر این مبنا را برای سنجش مطالعه در نظر بگیریم ما درس‌هایی برای زندگی می‌خواهیم که به درد زندگی ما بخورد. به نظر می‌رسد باید این را وسیع کنیم چون می‌توانیم این را از یک موسیقی هم درک کنیم و باید رمزگشایی از نمادهای یک موسیقی خوب را داشته باشیم.

به گفته او، اگر این مساله را در معماری، دکوراسیون و .... هم یاد بدهیم می‌توانیم در همه نظام‌های مختلف این ادراک را داشته باشیم و با این ادراکات کیفیت بهتری در زندگی ایجاد کنیم. این گونه می‌توانیم خواندن متن، خواندن معماری، خواندن موسیقی و ... را در نظام پیام داشته باشیم.

عضو هیئت علمی‌ موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی با اشاره به اینکه جامعه ما نیاز به یک تقویت و توسعه نظام خواندن دارد گفت: ما تربیت موسیقیایی در نظام آموزشی و هنری نداریم. جامعه ما مکانیزیمی‌ به نام شعر دارد. در گذشته در هر خانه ای شعر سعدی و حافظ بود که عصاره خرد ورزی اجتماعی ماست. اساسا دسترسی به یک حکمت در ارتباط با این شعرا بود و جامعه یاد گرفته بود یک ذائقه شعری را برای افراد ایجاد کند و معانی مهم زندگی را از طریق شعر منتقل کند.

او یادآور شد:  در نظام آموزشی این از جامعه گرفته شد و چیزی به آن داده نشد اما جامعه هنوز این ادراک را به صورت شهودی دارد چون ما معماری، موسیقی، هنر و ... خوب را می‌فهمیم. اما نهاد آموزشی باید این ادراک را توسعه دهد.

رحمانی با بیان اینکه ما در هنر، موسیقی، معماری و ... ذائقه مان را به دلیل زندگی آشفته و عجولانه تضعیف کردیم و اگر بتوانیم به این سمت برویم که نظام‌های خوانش به معنای وسیع کلمه داشته باشیم و آن را وارد زندگی کنیم آن موقع شرایط تغییر می‌کند عنوان کرد: لزومی‌ نیست متن نوشتاری فقط ابزار انتقال ایده‌های خوب باشد این فقط مستلزم این است که فرد قدرت خوانش آن دستگاه ادبی، هنری یا ... را داشته باشد.
 
او در پاسخ به سوالی با این محور که اگر به آمار فروش در سال‌های اخیر نگاه بیاندازیم می‌بینیم که کتاب‌هایی در سبد پرفروشها آمدند که اغلب آثار زرد بودند. چگونه باید مراقب بود که خواندن به ابتدال کشیده نشود و تفکر انتقادی و متون انتقادی را رشد و تقویت کرد؟ گفت: شما روی کتاب‌های پرفروش  زرد دست گذاشتید این مساله یک اسیب است اما نکته مهمی‌دارد و آن این است که جامعه برای حال مساله اش که روانشناسی زرد هست کتاب می‌ خواند این یعنی این جامعه کتاب را دوست دارد. این مشکل از آن طرف و دستگاه سیاست گذار و اقتصاد نشر است که دارند خوراک بد می‌دهند. اینکه صنعت نشر ما یا نهادهای کتاب بیایند کتاب‌های خوب تولید کنند و به ادم‌های تشنه مطالعه بدهند بسیار مهم است.
 
رحمانی گفت: در خصوص آموزش تفکر انتقادی و جریان فلسفه برای کودکان باید بگویم کار پر زحمتی است اما مساله این است که تفکر انتقادی از یک گوشه وارد زندگی نمی‌شود و باید تمام نهادهای آموزشی اعم از خانواده، رسانه، مدرسه، کارگاه‌های خاص این موضوع و ... کنار هم باشد تا پارادایم تفکر انتقادی جا بیافتد.

به گفته این انسان شناس، جریان فلسفه برای کودکان به عنوان یک آب باریکه با ارزش است اما این تفکر باید وارد فضای مدرسه شود. باید ضرورت تفکر انتقادی و طرح سوال خوب و نگاه‌های خلاقانه و اهمیت ایده پردازی را به کودکان یاد دهیم که بفهمند این ابزار رسیدن به موفقیت است.

او با بیان اینکه تمام دستگاه‌های رسانه ای باید همزمان فعال شود تا تفکر انتقادی در سبک زندگی جا بیافتد عنوان کرد: شعر وقتی توانست رسانه ابزار پیام باشد که توانست حتی به روستاهای ما راه پیدا کند، چون شعر در منش ما بنیادی شده بود. همه ما ذوق شعری داریم و انقدر این در نظام تربیتی ما بوده که در جامعه ما نهادینه شده است. خلاقانه فکر کردن نیازمند پویش همگانی برای نهادینه کردن آن است.
 
او در پاسخ به این سوال که چرا مکتوبات ما با زیست معاصرمان ارتباط کمی‌دارد و این مساله چگونه بر خواندن تاثیر می‌گذارد افزود: از قبل نمی‌شود کدام کتاب موفق است ما باید هزاران داستان بنویسیم تا یک داستان گل کند هزاران شاعر باشد تا یکی سعدی شود. باید هزاران کتاب جامعه شناسی نوشته شود که «ما ایرانیان» گل کند اما این نشان می‌دهد اگر خوب بنویسید جامعه کتاب را می‌خواند. باید فضایی ایجاد شود که اینگونه آثار تولید می‌شود. ما نمی‌دانیم یک شاهکار کجا، کی، چگونه و .. خلق می‌شود اما می‌دانیم اگر جامعه مستعد باشد احتمال خلق شاهکار است در اقیانوس می‌توانید نهنگ داشته باشید ما اگر فضای فکری را مستعد کنیم که افراد بیاندیشند لحظه نبوغ رخ می‌دهد و شاهکار خلق می‌شود.
 
رحمانی با بیان اینکه اگر کتاب خوب تولید شود راهش را می‌یابد توضیح داد: اما از آن سو هر چه فضا گسترده تر شود احتمال تولید اثر خوب بیشتر می‌شود. کل کار ما به عنوان نهاد سیاست گذار این نیست که سفارش شاهکار نوشتن دهیم اما باید زمینه را برای تولید کار خوب فراهم کنیم.
 
به گفته او، پرفروش شدن برخی کتاب‌های خوب نشان می‌دهد جامعه ما زنده است و تنفس می‌کند و فقط باید موانع از سر افرادی که می‌توانند نبوغ داشته باشد برداشته شود و نشر ارزان شود. چون اکنون نشر دارد طبقاتی می‌شود امروز دیگر نمی‌توان کتاب نفیس خرید.  وقتی ما این موانع را بر داریم افراد محقق هم لحظات نبوغ را خلق می‌کنند. موانع در حوزه نشر وارد پژوهش هم می‌شود چون پژوهش خوب هم هزینه بر است. ما وقتی بحرانی ایجاد می‌کنیم فرایند تولید محتوا را مخدوش می‌کنیم. باید سیاست گذاری داشته باشیم که کار تولید و پژوهش تسهیل شود.

عضو هیئت علمی‌موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی  یادآور شد: هنوز فضای امیدواری وجود دارد گرچه موانع زیاد است هر چه ما به سوی کاهش موانع و تولید محتوای خوب برویم احتمال تولید شاهکارها بیشتر می‌شود.

او در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه کتاب خوب چگونه باید توسط رسانه در معرض دید مخاطب قرار بگیرد چون اکنون انحصار تبلیغاتی در دست عده ای است توضیح داد: وقتی نشر خیلی گران شود منطق بازار بر کیفیت می‌چربد و ناشر بر اساس منافعش اثری را منتشر می‌کند چون ناشر بازار را می‌شناسد نه لزوما محتوا را. ناشر خدای نشر نیست که همه مسایل آن را درک کند و برای دیده شدن کتاب بازاریابی کند.
او ادامه داد: اقتصاد نشر موجب می‌شود که ناشر به دنبال کارهای کم ریسک باشد و این موضوع محتوا را ضعیف می‌کند. ناشر دولتی مشکلش این است که تعلق به بازار ندارد و کارهایش سفارشی است و گاهی آثارش حتی به کتابخانه نمی‌رسد و در نطفه خفه می‌شود. من اگر جای دولت باشم ناشران دولتی را تعطیل می‌کنم چون در بلند مدت به نفع جامعه نیستند. هر چند بازار هم فقط به فکر جیب خودش است اما ناشر دولتی باید به جای اینکه تولید و توزیع کنند به مثابه بنگاه‌های نشری باشند که پژوهش کرده و کتاب‌ها را نقد و معرفی کنند.
 
او تاکید کرد: ناشران دولتی باید هر کتابی را که اجتماع علمی‌ پررنگ یا حذف کرد حمایت کنند. هر چیزی منبع رانت باشد فساد در آن است و در نهایت کیفیت در آن قربانی می‌شود.
 
او گفت: در مجموع دو آسیب داریم؛ ناشر دولتی تعلق به بازار ندارد و برایش مصرف کتاب مهم نیست ناشر خصوصی هم اسیر منطق بازار و تامین منافع است. این دو لبه قیچی است که زندانی شدن کتاب‌ها را در مقام تولید و مصرف رقم می‌زند و باید برای آن فکر اساسی کرد و هر دو لبه قیچی باید کند شود. منطق بازار نباید فقط پولی باشد. می‌توان شکل‌های جدید تولید محتوا را گسترش داد. تجربه کتاب الکترونیک نشان می‌دهد یکی از مسایل کاهش میزان خواندن عدم دسترسی است.

عضو هیئت علمی‌موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی با بیان اینکه وقتی کتاب خوب مصرف شود ذائقه مردم با کیفیت می‌شود عنوان کرد: با کمک تکنولوژی‌های نوین دسترسی مردم به کتاب‌ها فراهم می‌شود. کتاب الکترونیک اگرچه قیمت پایین تری دارد اما باید ابزار آن هم فراهم شود. دولت می‌تواند اشکال مختلف تولید محتوا را تسهیل کند. قرار نیست حتما کتاب خوانده شود و می‌توان این اشکال را رواج داد.

او درباره تاثیر پاتوق‌های فرهنگی روی مساله خواندن گفت: توسعه شهر نشینی با کم شدن فضا همراه است و ما همه در خانه امان کتابخانه نداریم، بنابراین کتابخانه عمومی‌ می‌تواند این فضا را برای ما ایجاد کند. شهرداری‌ها امکان دسترسی به کتابخانه‌ها را تسهیل کرد‌ه‌اند. بنابراین ساختاری که ایجاد شده زیر ساخت خوبی برای افزایش مطالعه است. این دیگر نیاز به گام بعدی دارد که آن را به پاتوق به معنای سنتی آن تبدیل کنیم و کسانی که اهل کتابند در این مکان دور هم جمع شوند. چون جمعی بودن یک کنش به آن هویت می‌دهد. زیرساختی که شهرداری ایجاد کرده کارکرد خوبی ایجاد دارد و می‌توان از آن در راستای گسترش پاتوق‌های فرهنگی استفاده کرد. در ادامه هم باید به اقشار مختلف مردم اطلاع رسانی کرد که چنین پاتوق‌های فرهنگی وجود دارد که حتما کارکرد آرامش بخشی برای افراد دارد.

او با تاکید بر اینکه باید افراد در حوزه عمومی‌ متوجه رخدادها شوند اضافه کرد: کتابخانه‌های عمومی‌ و پاتوق‌های فرهنگی در ایران وجود دارد اما عمومی‌ نشده اند. باید در این باره اطلاع رسانی لازم صورت بگیرد و مصرف کنندگانی که نمی‌دانند را شکار کنیم.

رحمانی در پایان گفت: جامعه تشنه آگاهی است و ما نیاز داریم خواندن را هم به معنای سنتی آن و هم به معنای شکل‌های دیگرش اعم از خواندن اثر هنری، معماری، موسیقیایی و ... تقویت کنیم.
خبرهای مرتبط
نظر شما