جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳
ساعت : ۰۸:۵۳
کد خبر: ۱۲۴۷۳۴
|
تاریخ انتشار: ۱۵ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۴:۴۲
در گفت‌وگو با فروز رجائی فر عنوان شد

زنان در یک چراغ جادو حبس بودند، امام خمینی(ره) آنها را آزاد کرد

دومین نشست از سلسله‌نشست‌های «ره‌بر» با حضور فروز رجایی فر در فرهنگ‌سرای امام(ره) برگزار شد.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فرهنگ و هنر، سلسله‌نشست‌های گفت‌وگومحور «ره‌بر» همزمان با سی و سومین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره) توسط فرهنگ‌سرای امام(ره) برگزار می‌شود که دومین نشست از این مجموعه با حضور فروز رجائی فر برگزار شد.
 
فروز رجائی فر فارغ التحصیل دوره دکتری علوم سیاسی دانشگاه تهران و قبل از پیروزی انقلاب اسلامی دانشجوی مهندسی در دانشگاه پلی تکنیک همان دانشگاه امیرکبیر فعلی و از همان دانشگاه هم فارغ التحصیل شدم. در همان دوران دانشجویی موضوع تسخیر لانه جاسوسی اتفاق افتاد که من هم حضور داشتم. پس از آن فعالیت انقلابی زیاد داشتم و بیشتر در حوزه رسانه کار کردم و فعالیت های اجتماعی و بین المللی در حوزه های مختلف و البته مادر هم هستم.

پس از گذشت چهل و سه سال از انقلاب اسلامی نیاز به مطالعه و مرور تاریخ انقلاب اسلامی داریم و این سلسله نشست ها فرصت مناسبی را فراهم می کند. حضور مردم و مشارکت مردم در انقلاب اسلامی موضوع و محور صحبتهای فاطمه محمدی با فروز رجایی فر در نشست دوم از این مجموعه نشستها بود.

سوال: چگونه در جریان انقلاب قرار گرفتید؟

رجایی فر: دانشکده پلی تکنیک درآن زمان فضایی کاملاً سیاسی و انقلابی داشت، بنده یک دوره لیسانس را در دانشکده پلی تکنیک نه ساله تمام کردم و شاید این برای شما تعجب آور باشد. برخی از همکلاسی های من که آقایان بودند و حضور در جبهه ها داشتند این دوره برایشان یازده تا دوازده سال به طول انجامید. پلی تکنیک این طور بود که یک ترم درس می خواندیم و یک ترم تعطیل می شد. ترمهای بهار موضوع خرداد 1342 را داشتیم و در ترم های زمستان 16آذر را ،فعالیت شدیدی  داشتیم و دانشگاه به اجبار کلاسها را تعطیل میکرد . و دانشجویان را تهدید می کردند که امتحانات را لغو می کنیم.ترم بعد باز می گفتند دانشگاه تعطیل است. و ترم بعد باز تعهد می گرفتند.

سوال: آیا خانواده شما هم در جریان انقلاب بودند؟ 

رجایی فر: بله، پدرو مادر فرهنگی ای داشتم و هر دو تحصیل کرده دانشگاه بودند.  وخیلی پیش از انقلاب ، فضاهای فکری جدیدی که ایجاد شده بود توسط جلال آل احمد و دکتر علی شریعتی ، با آنها آشنا بودند .  کار من سخت نبود.در کنار خانواده بودم و به فعالیت های سیاسی تمایل داشتم. 

سوال: آیا موضوع دختر خانم بودن شما توسط خانواده مطرح نبود؟ و این که به این واسطه در مسائل سیاسی و مبارزات شرکت نکنید.

رجایی فر: پدرم نسبت به کارهای تشکیلاتی خیلی نگران بودند. در سال 57 بعد از 13 آبان که آن اتفاق دانشگاه تهران رخ داد. یادم می آید در خیابان شاه رضا ( خیابان انقلاب) سر و صدا می آید و تیر اندازی و بسیار شلوغ بود و پدرم آمدند و نگران شدند و در نهایت من را به آمریکا برای دور شدن من از آن فضا ها و جریانات فرستادند .کسی نمی دانست چند ماه بعد انقلاب می شود و من  هم پس از پیروزی انقلاب در عید همان سال به ایران برگشتم. البته در یک تشکل هم در آمریکا فعال شدم.اصلاً از بازگشت به ایران پشیمان نیستم با ذوق بازگشتم و با خانواده که به استقبال من آمده بودند ،مستقیم به قم رفتیم به ذوق و شوق دیدن امام(ره). امام را دوست داشتم ببینم خیلی از بچه ها که از خارج از کشور آمدند با ذوق و شوق برگشتند که شاید بتوانند خدمتی انجام دهند.

سوال: انقلاب اسلامی ایران یک انقلاب کاملاً مردمی است و خاستگاهی مردمی دارد، به عنوان شخصی که دوران جوانی و نوجوانی اش را در اوج انقلاب بودید امام را چطور شناختید؟

رجائی فر : جوان نسل ما ارتباط مستقیم از نظر کسب اطلاعات حوزه علمیه نداشت. زمینه سازی مرحوم دکتر شریعتی و باز تعریف ایشان از دین، مذهب، انسان، مسئولیت، تغییر، تاثیر گزاری و... اگر این واژه ها نبود که محرک و انگیزه ساز بود، توجه ما به مذهب جلب نمی شد.

شاید اگر احساس می کردیم که کشور دچار مشکل است شاید از طریق مکاتب رهایی بخش دیگری پیگیری می کردیم . هر کدام از این مکاتب ادعاهایی داشتند. امکان اینکه این شور و تعهد در مسیر های دیگری مصرف بشود کاملاً وجود داشت.

هنر مرحوم دکتر علی شریعتی این بود که با باز تعریف از دین، ادبیات مذهبی و واژه هایی چون شهادت، مسئولیت انسان برای تغییر خودش و تاثیر گزاری در بیرون از خویشتن، یک زمینه سازی برای پذیرفتن امام خمینی شد . چون ما ارتباطی نداشتیم. چون نسل قبل از ما این ارتباط را داشتند تبعید امام را دیده بود. ولی چون قانون هم شده بود که کسی نباید اسم امام را ببرد، در کتابی نباید اسم امام نوشته شود.در نتیجه ما هم نسبت به ایشان مطلع نبودیم.

یادم هست که نماز و روزه که همیشه همراه ما بود ولی وقتی که مذهبی تر از این شدم، آن حس ارتباط این اعتقاد ما با دنیا و با تحولات دنیا وجود نداشت. رساله ای تطبیقی پیدا کردم که فتوا را به شکل مقایسه ای نوشته بود و هر سوال با پاسخ های هر یک از مراجع همراه بود.

یکی از آنها دو پرانتز بود و وسط آن نقطه و یک استاد کلاس قرآن که درآن زمان مخفیانه هم به این کلاس می رفتیم، البته همراه با مادرم می رفتم و این تحرکات ما درخانه پشتیبان داشت، آن استاد سر کلاس به ما گفت آن فتوایی که مربوط به کسی است که به صورت دو پرانتز و یک نقطه آمده، مربوط به مرجعی است که نمی توانم اسمش را بیاورم شما خودتان بروید و متوجه شوید که ایشان کیست. یعنی حتی جرات نکرد که اسم امام را در کلاس ببرد.آن کلاسی که مخفی هم بود و شاید با حضور هفت یا هشت نفر برگزار می شد باز هم جرات نکرد اسم امام را بیاورد . ما هم اسم ایشان را نشنیده بودیم و این ادامه داشت تا روزی که و مقطعی که شهید مصطفی خمینی به شهادت رسیدند. آنجا متوجه شدیم که مرجعی هم هستند که تازه با بیانیه های ایشان آشنا شدیم یعنی حوالی اول آبان ماه سال 1356ما تحولاتی را در دانشگاه دیده بودیم قبل از اینکه بخواهیم ایشان را بشناسیم. چهره هایی همچون شهید مطهری را بر اساس آثارشان می شناختیم. مرحوم ید اله سحابی و مرحوم مهندس بازرگان و مرحوم شهید بهشتی کتابهایشان در دسترسمان بود. 

ترجمه هایی مقام معظم رهبری از سید قطب داشتند اینها بود همچنین نوشته های جلال الدین فارسی، جلال آل احمد همچنین شخصیتهای جوانی چون حبیب الله پیمان ،همه کتابهایی داشتند که در اختیار نسل ما بود.

ولی این آثار به ادبیات حوزه نزدیک نبود ولی بعد از کشف امام(ره) اتصال به امام یک جوشش و خروشی در بین ما و همینطور در ملت شکل گرفت گویا ملت امام را بیشتر از ما می شناخت ،ما چون طبقه مدرن بودیم و ارتباط ما کمتر بود. اشاره کنم که من در خانواده کاملاً متوسطی بودم و پدرم معلم بود مردم بخش سنتی جامعه بلافاصله با دعوت امام ارتباط بر قرار کردند ما هم همینطور. 

و متوجه ابعاد مختلف حضرت امام شدیم. مناقشاتی بود بر سر اینکه دکتر شریعتی در دریافت ها یا در ابراز دریافت ها اشکالاتی دارد همیشه در فضا های فکری این بحث ها و اختلاف نظرها هست. وقتی از همه اینها عبور می کردی امن و امان و مطلوب است و مجموع تمام خصایصی است که ما دنبال آن هستیم و بدون ترس و اضطراب می توانی دنبالش بروی  اینجاست. 

امام واقعاً از اوایل زمستان 56 تا زمستان 57 حدود یک سال یا حداکثر چهارده، پانزده ماه بیشتر نیست ،ولی امام انتشارپیدا کرد.

امام جایگاهی پیدا کردند که قابل مقایسه با هیچ متفکر دیگری نیست. جنبه های الهی هم پشت این قضیه بود و دلبستگی هایی که مردم پیدا کردند.

افرادی را من خودم شنیدم که می گویند ما هیچ وقت عاشق نشدیم به عنوان اینکه مفهوم عشق را درک کنیم اما عاشق امام شدیم، کلمه عشق را با حسی که به امام داشتیم شناختیم. مسیر امام به سمت خدا به عنوان یک عارف آن چهار مرحله را گذراند و وقتی به خدا رسید باز هم به مردم بازگشت و عشق ایشان مردم بود و مردم هم در مقابل این عشق را فهمیدند و پاسخ دادند به صورت قلبی و احساسی و فقط خدا عالم بر این رمز و رموزی است، که درآن یکسال اتفاق افتاد و منتهی به پیروزی انقلاب شد.

سوال: درباره رابطه امام و مردم باز هم اگر نکته ای است بفرمائید.

رجائی فر: در علوم سیاسی و برای هر جنبش اجتماعی سه عنصر اهمیت دارند یکی رهبر و دیگری ایدئولوژی و در نهایت مردم.

اگر این سه عامل نباشد هر کدام که نباشد شما نمی توانید نتیجه ای بگیرید. جنبش اجتماعی اگر قوی باشد می تواند کار کرد سیاسی پیدا کند یعنی وارد حوزه قدرت شود و اثر گزاری سیاسی داشته باشد و این اتفاقی بود که در انقلاب ایران افتاد.شیعه به عنوان ایدئولوژی ای که مکانیزم حرکت سریع و واقعاً جرقه ای که منتهی می شود به روشن شدن موتوری قوی می شود.

و گفتمان شیعه با محوریت و مرکزیت شهادت و امامت این محتوا را دارد که این قدرت را دارد که انسان را در نا امیدی پیروز و امیدوار نگه دارد..
در همین نقطه به پیروزی رسیدیم در حالی که شاید شهید شدیم، بازنده جنگ شدی و تو فکر نکن در نقطه ضعف هستی و همین جا نقطه قوت توست.

باز تعریف از مفاهیمی چون انتظار، شهادت و رهبری حضرت امام و پیوستن مردم شد آن چیزی که همگان دیدند. امام این را خیلی خوب متوجه شدند ،برخی می گویند امام حکومت 2500 ساله را سرنگون کرد، امام واقعاً کسی نبود که این کار را انجام داد، اگر ملت همراه ایشان نبود نمی توانست این کار را انجام دهد. و ما نقش ملت را در حرکت امام به هیچ وجه نمی توانیم نادیده بگیریم. 

خودشان می گویند اگر ملت نبودند ما الان در محبس ها و قبرستان ها بودیم و منظورشان کسانی که زندان بودند و یا اعدام شدند.

اگر پیروزی با نقش مردم و مبتنی بر ایدئولوژی در کنار رهبر ایجاد شده این سه جزء نباید از هم جدا شود برای تداوم این پیروزی و موقعیت در مسیری که در پیش رو داریم این سه اصل نباید از هم جدا شود.

هر لحظه ارتباط رهبر و ایدئولوژی مخدوش شود، در واقع می تواند یک شکاف در نهضت و یا انحراف در حاکمیت ایجاد کند این نگاه بسیار مهم است. این نگاه را اگر بخواهیم در چارچوپ یک نظریه سیاسی قرار دهیم کاملاً منطبق است با نظریه فوکو.

شما در نظریه پست مدرن میشل فوکو درباره قدرت ، می بینید که فوکو می گوید. همیشه قدرت چیزی تعبیر شده که از بالا به پائین می آید و عوامل دارای قدرت از بالا به پائین و متمرکز هستند. در بالا متمرکز است و از بالا به پائین دیکته می کند. فوکو معتقد است این طور نیست، قدرت پدیده ای است منتشر در جامعه ، یک جزئی از قدرت در داخل هر فرد انسانی و هر پدیده جزئی وجود دارد. در واقع با همان نگاه ضد ساختار. که در نظریه پست مدرنیستی فوکو ست می گوید، تجمع قدرتی که در میان مردم است، می تواند یک انقلاب همچون انقلاب ایران را رقم بزند. یعنی میشل فوکو انقلاب اسلامی  ایران را مثالی برای اثبات نظریه اش دارد.

فوکو به عنوان شخصیت علمی در فضای دانشگاهی و علمی که در دنیا مطرح است و امام بهتر از او را درک کرده و عمل کرده است.

امام لحظه ای از نقش مردم غافل نشده اند. دو محور در صحبت های امام هست درباره مردم یکی کلیات. به مردم اشاره کرده اند اینکه مثلاً مردم ما توانمند هستند یا حق به گردن ما دارند و اشاراتی دارند که من در چهاره پانزده محور جمع آوری کرده ام.

تحت چه عناوینی به پدیده مردم نگاه کرده‏اند، جدای از این در قالب ساختار حاکمیت، شما در قانون اساسی ساختاری را ساختید و این قسمتهای مختلفی دارد برای اینکه حکومت کارآمدی داشته باشد، حضرت امام اصل نگاهشان به مجلس است. که نهادی برخاسته از مردم است. امام جایگاه مهمی برای مجلس قائل بودند. 

سوال : نگاه حضرت امام به مردم چگونه نگاهی بود؟ این حد از اعتماد به مردم از جانب رهبر از کجا نشاًت می گرفت.

رجائی فر: علت این پیچیده است. امام یک عارف سالک بود وعارف در مراحل سلوک به خدا می رسد وبازگشت به مردم را داریم. رسیدن به کمال . نگاه الهی یافته که از این بعد که همچون خدا برای بشر مهربان است و توجه به هدایت بشر دارد چون بشر برای او مهم می شود. همچون پیامبر که خداوند به ایشان می گوید اینقدر سخت نگیر و  به خودت آسانتر بگیر و زمانی که خدا را می شناسد که چقدر برای هدایت بشر ارزش قائل است او هم در همان جایگاهی قرار می‏گیرد که مردم را مخلوق خدا می‏داند و به جهت ارتباطی که با خدا دارد در واقع رضایت آن خالق را می خواهد جلب کند و می داند که جلب این رضایت در جلب رضایت مخلوق است.

نگاه زیبای امام به مردم؛ امام همواره نسبت به مردم احترام و تواضع داشتند در نگاهشان مردم همواره بالا دستی بودند. بها دادن به مردم. مردم ما را سر کار آوردند. بدون حمایت مردم هیچ کاری پیش نمی رود. نیاز به یک کار تحقیقی دارد  واقعاً در بخش اعظم صحبت های حضرت امام مردم جایگاه ویژه ای دارند. مردم اصل بودند در حکومت. حکومت برای مردم است ،مردم برای حکومت نیستند . مردم را هدایت می کردند ایشان معتقد بودند که مردم را باید مداوم برای حضور در صحنه دعوت کرد. 

در همه جا مردم باشند درسیستم اثرداشته باشند. یک بعد این نگاه مردم تا زمانی که این رابطه را با حکومت دارند یعنی حضور مستمر دارند خودشان حافظ قدرت و قوام حاکمیت هستند و اگر این ارتباط سست شود به نفع حاکمیت نیست که مردم را از مسیر کارهای اجرایی کنار بگذارد.

امید به مردم، اعتماد به مردم، ایشان مردم را دارای رشد سیاسی می دانستند و هرگز نمی گفتند مردم عقلشان نمی رسد.

مردم آگاه هستند و اشتباه  نمی گفتند. درباره وحدت حاکمیت و دولت همواره هشدار می دادند. برای تصمیمات بزرگ همراهی مردم لازم است. تشکر و قدر دانی مستمر از مردم.  ما اجیر مردم هستیم. دعوت مردم به مقاومت در مشکلات، تکیه به مردم برای مقابله با انحرافات،ارشاد مستمر مردم برای دسیسه های تبلیغاتی دشمنان. شناخت دقیق از روحیات مردم، چون شناخت خوبی از مردم داشتند چون همچون آنها زندگی کرده بودند. روزی که امام می خواستند قطع نامه را بپذیرند، مردم آمادگی این خبر را نداشتند اما امام بسیار با لطافت و ظرافت این مهم را مطرح کردند که کمترین خلأیی در مردم ایجاد نکرد. خشمتان را فرو بخورید  و به جایش از آن استفاده کنید. در زمان بیان قطع نامه امام حتی اشاره به وحدت حوزه و دانشگاه دارند. شما باید در آینده با هم کار کنید. این نشان می دهد امام برخاسته از مردم بودند.اعتماد به قدرت مردم برای سازندگی کشور،در هیچ مقطعی مردم را سرزنش نکردند، مسئولین را سرزنش می کردند. آزادی را حق مردم می دانستند. نگاه ایشان به مردم بدون تمایز طبقاتی بود. امام نگاه طبقاتی نداشتند. دائم مردم را دعوت به وحدت 
می‏کردند.

امام در برنامه ریزی حاکمیتی‏شان نه در نگاهشان به مردم بحث طبقاتی بودن را نداشتند اما طبقه  محروم جامعه برایشان از جایگاه حمایتی قرار داشت برای این طبقه باید تمییز مثبت قائل بود. یعنی اگر 
می‏خواهیم با نظام های فکری آن موقع در رقابت باشیم به عنوان نمونه نقطه قوت یک نظام سوسیالیستی این بود،که کارگران را مورد حمایت قرار می دهند و در نهایت امام هم اگر می خواهد حمایت کند محرومترین طبقه  جامعه را حمایت می کند.

سوال: این مردمی که صحبت کردید درباره رابطه شان با امام، چگونه در حاکمیت ورود کردند؟ در قانون اساسی چطور نقش آنها دیده شد.

رجائی فر: جایگاه مردم در تعیین محتوای قانون اساسی نشان می دهد که این مساله برای امام یک باور اعتقادی بود. امام بر خلاف بعضی از علمای پیش از خودشان در مقطعی در دوران مشروطه که معتقد بودند یک قانون در اسلام داریم و کافی است و مگر بشر می تواند قانون گزاری کند. حق بشر در قانون گزاری از نظر شرعی خلاف و اشتباه است.

در صورتی که امام درباره قانون می گوید که وقتی قانون تصویب شد همه در مقابل آن با هم برابرند حتی پیامبر اسلام. حتی تا پیامبر تسری می دهند. قانون تا این حد در نگاه امام مقدس است. حضرت امام می‏گویند که این حکومتی که می خواهد بر قرار شود مردم باید آن را قبول داشته باشند. مردم باید قبول کنند که به یک نظام رای مثبت دهند به عنوان علم حوزوی، امام جمهوری اسلامی را پیشنهاد کردند و گفتند ما هم به اصالت جمهور اعتقاد داریم و هم به اسلام و خود این را مردم انتخاب می کنند که چگونه پیاده شود. رئیس جمهور را مردم انتخاب می کنند، نخست وزیر را و چه کسانی  به مجلس بروند و در نهایت  شکل گیری حکومت با رای مردم. در تمام دنیا این مقبولیت را مشروعیت می گویند، مشروعیت سیاسی یک نظام یعنی آنکه مردم آن کشور نظام را قبول داشته باشند. اما در اینجا ما مشروعیت الهی داریم برای اینکه این دو با هم اشتباه نشوند اسم آن را مقبولیت گذاشتیم. مشروعیت الهی را ائمه معصوم همگی داشتند ، فقیه نسبت عام دارد از طرف حضرت صاحب الامر تا در راس حاکمیت قرار بگیرد. این فقیه هم باید با نظر مردم انتخاب شود و این نظر امام است با مکانیسمی که از مسیر مردم عبور می کند مثلاً مجلس خبرگان فقیه انتخاب می‏کند. در این دو مورد امام در رای فقهی خودشان مردم را وارد کردند در نهاد سازی هم باز امام به مجلس عنایت خاصی دارد، چون مجلس هم از دل مردم است. 

سوال: نگاه امام در مورد زنان را بفرمائید، خاطرات امام با خانواده ایشان خاطراتی از عروس حضرت امام  خانم طباطبائی، نامه‏های ایشان به همسر محترمشان و موارد بسیار دیگر.

رجائی فر: فارغ از تعریف های حضرت امام درباره زنان، حضور زنان در صف مقدم یا دوشادوش مردان را مطرح می‏کند. فعال بودن، آگاه بودن زنان در تسخیر لانه جاسوسی. ضرورت دارد که به این موضوع در قالب یک پروژه کار شود. ما حدود 400 نفر دانشجو در زمان اشغال لانه جاسوسی بودیم از این تعداد حدود 100 نفر خانم بودند. سه دانشگاه از این چهار دانشگاه ، دانشکده های فنی بودند و کلا تعداد خانم‏ها کمتر بود. تعداد دختران دانشجو حدود یک چهارم دانشجویان حاضر در آنجا بود. من خودم جز دانشجویان صف اول بودم. درگیر شدیم و 444 روز ماندیم. هرگز امام  نگفتند چرا دختران آنجا هستند ما بیشتر از یک سال در لانه جاسوسی بودیم و رفتیم آموزش نظامی دیدیم. حضرت امام مطلع بودند از جزئیاتی که در آنجا می گذرد. ما به صورت دائم آنجا بودیم شبیه سربازخانه. یک آقای روحانی را دیدم، اولین بار بود که در آنجا تردد می کرد. ایشان به گفته سایر دانشجویان از طرف امام آمده بود تا به آنجا سرکشی کند. در واقع دانشجویان را رها نکره بودند. ما در آن زمان آموزش نظامی دیدیم. در دو گروه در جنگل‏های چالوس و مرزن آباد. امام مطلع بودند و نسبت به هیچ چیز مخالفت نکردند. ما با اسلحه از آن محوطه پاسداری می کردیم و قبول نکرده بودیم که هیچ نیروی نظامی در آنجا حاضر  شود و البته این هم نظر امام بود ...

در حال حاضر این نگاه کم رنگ شده و شاید یکی از دلایل آن این باشد که آن کسانی که در زمان انقلاب نبودند و الان شاید انقلاب را مصادره به مطلوب می کنند.

امام با شهامت موسیقی و شطرنج را آزاد کردند و حرمت ها را برداشتند چون نسبت به تحولات جامعه درک صحیحی داشتند. بخش سنتی حوزه فشار می‏آورد و جلوگیری می کند و برخی فعالیت ها را محدود می کند.

انسان اگر ارتباط خودش را با ایدئولوژی قطع کند یعنی احساس کند که ایدئولوژی دارد برایش محدودیت ایجاد می کند شما فکر می کنید بعد از آن چه اتفاقی می‏افتد. ایدئولوژی اگر ضربه بخورد و بخصوص زن که پاسدار حریم خانه و عفاف و حیا و حجاب در جامعه است اگر این زن از جایگاه رفیع و از ایدئولوژی دور شود آن وقت نتیجه می شود ازدواج سفید. در این جامعه آن وقت تعداد ازدواج کم می‏شود. فرزندآوری و به اجبار باید از طریق کمک های مالی تشویق کنند تا خانم‏های جوان بچه دار شوند. 

چرا در گذشته و در زمان اوایل انقلاب طلاق و اینگونه مسائل کمتر بوده است؟! قوانین که همین بوده ولی چرا ما فکر میکردیم که این ایدئولوژی را دو دستی بچسبیم و تبلیغش کنیم و خودمان را برایش هلاک کنیم. چون امید داشتیم که این مشکل درآینده حل می شود. امام ما را توانمند می خواهد، امام ما را با حضور اجتماعی می‏خواهد، امام ما را برای تحصیلات عالی می خواهد، من در دوران انقلاب فرهنگی ازدواج کردم و همسرم موافق بودند که بنده درس دانشگاه را تمام کنم رشته‏ی خاصی را می‏خواندم مهندسی پلیمر که وزارت نفت از من درخواست کرد با آنجا همکاری کنم. هم انقلابی هستیم و هم علمی.  من تماس گرفتم با دفتر حضرت امام و سوال کردم که من می‏توانم شاغل باشم با توجه به این که یک بچه دارم و نمی‏دانم که چکارکنم ایشان گفته بودند که بهترین کار برای زن خانه داری است اگر زن مجبور شود برای کمک به مخارج خانواده کار کند این کار او در حد جهاد در راه خدا ثواب دارد و آن پولی که در خانه خرج  می‏کند همچون انفاق در راه خداست. این دو دیدگاه مکمل هم هستند آن جایگاهی که امام برای زن در نظر گرفته بودند، کمی از آن دور شدیم امام در منشور روحانیت هم اشاره به متحجران کرده‏اند و اینها را باعث رکود و جمود جامعه می دانستند.

سوال: به لطف انقلاب اسلامی زنان و دختران جایگاه خوبی را پیدا کرده‏اند  و اکنون بسیار موفق عمل می کنند.نظرتان را در این مورد بفرمایید. 

رجائی فر: انقلاب ما یک انقلاب زنانه بوده است. زنان در یک چراغ جادو حبس بودند و انقلاب آنها را آزاد کرد. ما دیگر نمی توانیم زنان را به عقب برگردانیم فرصت هایی که انقلاب به زنان داد ؛در واقع نه اینکه فرصت در پیش از انقلاب نبود من خودم و همچنین مادرم قبل از انقلاب دانشگاه رفتیم ولی متدینین از آن شرایط استفاده نمی‏کردند چون آن را منصوب به دستگاه منحرف طاغوت می دانستند و نمی خواستند دخترانشان به دانشگاه بروند. اما بعد از انقلاب می‏بینیم که حضور دختران در دانشگاه از 70 درصد هم گذر کرد. این فرصت برای خانم‏ها به یمن انقلاب ایجاد شد. ما این زنان توانمند را در کنار اسلام می خواهیم و دور شدن آنها اتفاق ناخوشایندی است و نمی دانیم آن موقع چه مسیری را می روند. 

سوال: اگر بخواهید امام را در چند جمله ی کوتاه تعریف کنید امام را چگونه می بینید. 

رجایی فر: امام نور بود. امام خمینی نور بودند که یک مسیری را برای ما روشن کردند. حس آن نور بود که باعث می شد، که در محضر امام همه به آن نگاه می کردند جنبه ی رهایی بخشی، جنبه‏ی راهگشایی، جنبه هدایت جز با آن نور، مردم هدایت نمی شوند. مردم با گشت ارشاد هدایت نمی شوند. 

در انتهای جلسه مخاطبان پرسشهای خود را از دکتر رجائی ‏فر پرسیدند و یکی دیگر از سلسله نشستهای تخصصی رهبر در فرهنگسرای امام(ره) به اتمام رسید.

نظر شما