در فرهنگ ایران مرتبه و بنای ساختمان ارزش و جوهر باطنی آدمی و مقام اشیاء معنا پیدا میکند وپوسته ظاهری، صرفا پوششی مجازی است که از «حقیقتی» والا و در خور شخصیت آدمی محافظت میکند و غنای درونی و سربسته آن تعیین کننده همان جوهر والای بنا را دارد؛ به همین دلیل، ازباورهای مردم سرزمین ما حرمت به سرای زندگی خود و ارج نهادن به دیگران است. همین امر است که معماری ایرانی را باشکوه و هم شآن مقام آدمیت ساخته است.
معماران ایرانی با ساماندهی اندامهای ساختمان در گرداگرد یک یا چند میانسرا، ساختمان را از جهان بیرون جدا میکردند و بایک «هشتی» این دو را به هم پیوند میدادند. »[هشتیها، خود دارای مفاهیم عمیق و کاربردهای متنوعی در فرهنگ و معماری ایرانی است؛ که به عنوان نمونه، تعیین مسیرهای متنوع برای عبور نورو روشنایی فضاهای داخلی ساختمان را می توان مثال زد.]
به همین دلیل، از دیدگاه اخلاقی و عرفانی مردم، معانی و مفاهیمی مانند تودار بودن، گرایش به حالات درونی و پرهیز از نشان دادن آن به صورت تظاهر و فخرفروشی به دیگران، جزیی از ارزشهای اجتماعی مردم شمرده میشد. از این منظر است که معماران ایرانی در نمای بیرون بناهای خود همیشه از خشت و گِل استفاده کرده اما داخل خانه را با دنیایی از زییاییشناسی وزیباییشناختیِ متناسب باروحیه و فرهنگ مردم این سرزمین، میآراستند.
خصوصیت ساختاری واحدهای مسکونی در جوامع اسلامی ،که خانواده در آن از حرمت و درونگرایی خاصی برخوردار است، با فرهنگ جامعه کاملاً سازگار بوده و تحت تأثیر آن نیز کمابیش تا عصر جدیدتداوم یافته است. زیرا از یک طرف معماری بر فرهنگ تأثیر میگذارد و از طرف دیگر فرهنگ همچون معلمی پخته و آبدیده بر ساختار و معماری بناها نظارت و تأثیرگذار بوده است. در نتیجه،معماری نقش مهمی در شکلگیری روابط و رشد و تکامل فرهنگ بازی کرده است.
با گذشت زمان و با آغاز عصر جدید مدرنیته، معماری ایرانی نیز جایگاه ارزشی خود را از دست داد ونگاه ارزشی به درون خانه، جای خود را به بیرون نگری داد و به تدریج دیوارهای ساده و گنبدی که آسمان را در نگاه فرد تداعی میکرد، کنار گذاشته شد و در عوض پنجرههای فلزی رو به خیابان گشوده شدند و تزئینات و نمای بیرونی ساختمان مورد توجه قرار گرفت.
در حقیقت معماری ایرانی و اسلامی، تفکر، تعمق و عبادت به منظور رسیدن به جایگاه والای انسان بودو طمانینه خاطر و آرامش اصیل در درون، روح و روان فرد را به نظمی موزون و متعالی پیوندمیداد. به طور اعم و بر اساس تفکر شرقی و برخی از سرزمینهای اسلامی؛ جوهر فضا در باطن است و حیاط درونی، به وجود آورنده اساس فضای آسمانی است.
در صورتی که در معماری مدرن امروزی، فضاهای بیرون از نحوه قرار گرفتن ساختمانها در کناریکدیگر مفهوم پیدا میکنند؛ به عبارت دیگر، خود واجد ارزش و اصالت مستقلی نیستند، بلکه وجودشان منوط بر وجود زمختِ آهن و بتن و صداهای ناموزون بیرونی است که به جای آرام بخشیدن فرد از کارروزانه، جز خستگی و خواب آلودگی نتیجهای در بر ندارد.
منابع:
فضا، زمان و معماری. زیگفرید گیدیون. مترجم: منوچهر مزینی. انتشارات علمی و
فرهنکی1400
سبک شناسی معماری ایرانی. محمد کریم پیرنیا. ناشر: گلجام. 1379
اصفهان مروارید ایران. ویلفرید بلانت . مترجمین: محمدعلی موسوی و محمد احمدی نژاد، نشر
خاک، تهران. 1384
معماری معاصر ایران (در تکاپوی بین سنت و مدرنیته ). نویسنده: امیر مسعود بانی. نشر هنری
معماری قرن. تهران 1388