عشق به خدا در وجود حافظ جریان یافته است
فاطمه فراهانی در توضیح غزلی از حافظ گفت: حافظ از عقل مصلحتاندیش نیز به همان میزان که از زهدِ خشک ملول است دوری میجوید چرا که عشق در وجود او جریان یافته و سرشار از هیجان و شوق و شعف است و هیچ نیازی به عقل مصلحتگرا ندارد.

وی ادامه داد: در مطلع غزل، حافظ میگوید هر آن کسی که زیبایی و خط سبزه عذار محبوب یعنی خدا را تماشا میکند، کاملاً معلوم و مشخص است که از قدرت بینایی خود بهترین نتیجه و بهره را به دست آورده است. به عبارت دیگر کسی که از رمز و راز زیبائیِ رخسار و تاثیر جادوی خداوندی باخبر است و آنها را در کانون توجّهات و نگاهش قرارداده، مُسلم است که او توانسته ازنعمتِ بینایی، بهترین فیض و بهترین بهره را ببرد.
فراهانی تصریح کرد: حُسن یعنی خوبی و زیباییهای بینهایتِ خداوندی که حد و نهایتی ندارد و در اسماءالحُسنی متجلی میشود. خط نیز زیبایی و خوبیهایِ خداوند در این جهان مادی است.
او در شرح بیت دوم توضیح داد: حافظ در بیت «چو خامه بر سر فرمان او سر طاعت/ نهادهایم مگر او به تیغ بردارد» میگوید همانندِ قلم که درعملِ قَط زنی، در اختیار کاملِ خوشنویس قرار میگیرد تا به میل و اراده او سر از بدنش جدا گردد ما عاشقانِ دوست نیز سربندگی و اطاعت در مقابل دوست برزمین نهادهایم تا به فرمان او سر از بدن ما جدا شود و ما به کمال برسیم. قلم نیز وقتی سر از تنش جدا میشود قابلیّتِ زیبا نوشتن پیدامیکند و به کمال میرسد.
وی تصریح کرد: در بیت زیبای «کسی به وصلِ تو، چون شمع یافت پروانه /که زیرِ تیغِ تو هر دم سری دگر دارد» "کسی" یعنی سالکان و عاشقانی که به وصلِ حضرتِ معشوق رسیده باشند، اما حافظ معتقد است همه کس نمیتواند مانند شمع روشنیبخشِ جانهای تیره باشد و پروانههایی بیابد که عاشقانه گِرد وجود و پرتوِ انوارش بگردند و کسبِ معرفت کنند، یعنی هر عارف و سالکی به مراتبِ بالایی که بزرگانی مانندِ حافظ و مولانا به آن رسیدند نمیتواند دست یابد مگر آنکه بوسیله تیغِ حضرتِ دوست هر لحظه سر و فکری نو بیافریند.
این کارشناس ادبی ادامه داد: حافظ از عقل ِ مصلحتاندیش نیز به همان میزان که از زهدِ خشک ملول است دوری میجوید چرا که عشق در وجود او جریان یافته و سرشار از هیجان و شوق و شعف است و هیچ نیازی به عقل مصلحتگرا ندارد. عقل در نظرگاهِ عاشقی همچون حافظ، هیچکاره است و همه تصمیمات از جانبِ حضرت عشق یعنی خداوند اتخاذ میگردد.
وی افزود: حافظ بیتهای «ز زهد خشک ملولم بیار باده ناب/که بوی باده مدامن دماغ تر دارد» و «ز باده هیچت اگر نیست این نه بس که تو را/دمی ز وسوسه عقل بیخبر دارد» را خطاب به کسانی سروده که عقل را بر عشق ترجیح داده و دل ِ خود را به مصلحت اندیشیِ عقل خوش کردهاند. منظور از وسوسه عقل نیز تصمیماتی است که دمادم و بیوقفه از جانب عقل مصلحت اندیش اتخاذ و به صاحبش ابلاغ میگردد وتوجّه او را به مصلحتاندیشی سوق میدهد و وسوسه تولید میکند.
او درباره بیت پایانی غزل توضیح داد: حافظ در بیت پایانی «دل شکسته حافظ به خاک خواهد برد/چو لاله داغ هوایی که بر جگر دارد» میگوید دل ِ مایوس و خونین حافظ افسوس و حسرت تو رابا خود به زیر خاک خواهد برد همانندِ لالهای که در دلِ خود داغ عشقی دارد و با آن زاده میشود و با آن به خاک فرو میرود.
فراهانی اضافه کرد: حافظ ضمنِ اشاره به دلشکستگی از سخنان و تصوراتِ جاهلان درباره خروجش از راهِ تقوا و پرهیزگاری میفرماید تنها ترسِ او این است که همچون لاله عاشق داغِ هوا و آرزویی که در دل دارد را به خاک ببرد و قبل از وصال به معشوق از این جهان برود که افسوسِ ابدی را بدنبال خواهد داشت.
گزارش خطا
پسندها:
۰
ارسال نظر
آخرین اخبار
نمایشگاه کتاب «صبر و رحمت» در کتابخانه رحماندوست
ویژهبرنامه «نقش رسانهها در تقویت وحدت و همبستگی اجتماعی» برگزار شد
«تجربه بیپناهی انسان در برابر زمان» در اثر نجیب محفوظ
شاهنامهخوانی کودکان و نوجوانان در کتابخانه داوودیه
تکنیکهای مطالعه در آرامش در کتابخانه داوودیه بررسی میشود
شب شعر «نور و رحمت» در کتابخانه مصطفی رحماندوست
«میخوانیم و میسازیم» دریچهای برای رشد خلاقیت کودکان در فرهنگسرای فردوس
همایش «نقش هویت در وحدت مذاهب» در فرهنگسرای خانواده برگزار شد
«سیرهی رسول اکرم(ص)»، در کانون نسیم رحمت فرهنگسرای فردوس
نمایشگاه کتاب «سیره نبوی» در کتابخانه داوودیه