محمدعلی باشهآهنگر در نشست باشگاه فیلم فرهنگسرای ارسباران عنوان کرد:
سینما میتواند برای همه پناه باشد/ «سینما متروپل» در کل کشور ۱۸ سانس دارد
کارگردان فیلم «سینما متروپل» در نشست نمایش و نقد این فیلم در فرهنگسرای ارسباران گفت: فیلم ما الان در کل کشور فقط ۱۸ سانس دارد که بعضی از این سانسها صبح یا ظهر است.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فرهنگ و هنر، فیلم سینمایی «سینما متروپل» به کارگردانی محمدعلی باشهآهنگر و تهیهکنندگی سیدحامد حسینی، یکشنبه ۲۰ مهرماه در ششصد و شصت و هشتمین نشست باشگاه فیلم تهران در فرهنگسرای ارسباران به نمایش در آمد و پس از آن نقد و بررسی شد.
محمدعلی باشهآهنگر (نویسنده و کارگردان)، رضا کیانیان (بازیگر)، حسین باشهآهنگر (بازیگر)، شهریار فرد (بازیگر) و کورش جاهد (مدرس سینما) در این نشست حضور داشتند.
کیانیان: «سینما متروپل» یک فیلم ضدسانسور است
رضا کیانیان در ابتدای این نشست در سخنان کوتاهی گفت: من مدتی خارج از تهران فیلمبرداری داشتم و در اکرانهای دیگر «سینما متروپل» حضور نداشتم. به همین دلیل تلاش کردم خودم را به این اکران برسانم و فیلم را ببینم. متاسفانه دیدم که چه قدر از این فیلم زدهاند. این یک فیلم ضدسانسور است که گرفتار سانسور شده! من در «سینما متروپل» نقش یک سانسورچی را ایفا کردم که بخشهای جذاب و خندهداری از این نقش حذف شده است.
کورش جاهد منتقد و مدرس سینما درباره این فیلم گفت: من با دیدن «سینما متروپل» یاد این موضوع افتادم که پس از پایان جنگ جهانی دوم و ویران شدن اروپا، هنگام بازسازی، اول به ساختن سالنهای کنسرت و سینما اقدام کردند؛ چرا که روحیه جمعی و انسانی و فرهنگی مردم از این طریق زنده میشود و به افزایش تابآوری و سر پا ماندن جامعه کمک میکند. در اوج بحرانهایی مانند جنگ، سینما میتواند به روحیه مردم کمک کند. در فیلم «سینما متروپل» به خوبی به این موضوع پرداخته شده است. پس از به پایان رسیدن جنگ ۱۲ روزه نیز در اولین فرصت، نمایش فیلم در باشگاه فیلم فرهنگسرای ارسباران را از سر گرفتیم.
وی با بیان اینکه «سینما متروپل» تلاقی دو موضوع جنگ و سینماست، افزود: شخصیتهای فیلم از سینما استفاده میکنند برای اینکه به دشمنان ایران نشان دهند زندگی در جریان است. سینما به نوعی نماد زندگی است و عاشقان سینما دارند این استفاده جالب را از این هنر انجام میدهند تا علاقمندان به سینما را به سالن بیاورند.
باشهآهنگر: «سینما متروپل» در کل کشور ۱۸ سانس دارد
در ادامه محمدعلی باشهآهنگر نویسنده و کارگردان فیلم عنوان کرد: فیلم «سینما متروپل» تجربه زیسته خودم است و من جزو یکی از کسانی بودم که آن سینما را باز کردیم. خانه ما هم در همان محله متروپل بود. در آبادان حدود ۲۰ سینما وجود داشت که متروپل، نیاگارا و خورشید، سینماهایی بودند که دو فیلم نمایش میدادند. در دوران جنگ و حصر آبادان، همین سینما متروپل یک انبار برای نگهداری اجناس بود.
وی ادامه داد: من و هفت نفر دیگر در همان زمان تصمیم گرفتیم سینما را باز کنیم و همان طور که در فیلم هم آمده، بلندگوهای سینما را به سمت خاک عراق گذاشته بودیم و صدای فیلمها به آن طرف میرسید. میخواستیم جریان زندگی را به نمایش بگذاریم. حتی بعضی مدارس هم به شکل نمادین با این هدف باز شده بودند. کلیسا، مسجد، بازار و... تا حد ممکن باز بود تا جریان زندگی متوقف نشود. حتی انتخابات ریاست جمهوری در تمام خطوط محاصره جنگ برگزار شد تا بگوییم این شهر زنده است.
بودجه کل سینمای ما از یک کارخانه پفک نمکی کمتر است
باشهآهنگر با اشاره به اینکه کمتر از هشت کیلومتر آن طرفتر، خرمشهر سقوط کرده بود، اضافه کرد: در چنین شرایطی چهطور میتوانستیم بگوییم این شهر زنده است؟ با اینکه مردم مشغول فیلم دیدن در سینما هستند. اما آنچه در آن مشکل داشتیم، تامین فیلم برای نمایش بود. کلا سه فیلم برای نمایش داشتیم که دو تا از آنها («زرخرید» و «دایره سرخ») قابل نمایش نبود. فقط یک فیلم سیاه سفید محصول یوگسلاوی سابق قابل نمایش بود.
کارگردان «سینما متروپل» تاکید کرد: فیلم میگوید هنر و فرهنگ میتواند در این جامعه موثر باشد؛ چه در زمان صلح و چه در زمان جنگ. بودجه کل سینمای ما از یک کارخانه پفک نمکی کمتر است، ولی ببینید سینما چه تاثیر ویژهای میگذارد و جامعه چه قدر روی آن حساس است. باید از سینما درست در جامعه استفاده شود.
اشتباه کردم فیلم را با این شیوه اکران کردم
باشهآهنگر درباره شرایط اکران و توقیف مقطعی فیلم بیان کرد: شبی که جوایز جشنواره فجر را به ما دادند، به یکی از مدیران وزارت ارشاد گفتم نگرانیتان برطرف شد؟ گفت حالا اگر توانستی پروانه نمایش بگیر. من فکر کردم شوخی میکند، اما بدنم لرزید و با خودم گفتم نکند جدی میگوید. بعد دیدیم جدی است. یک سال و اندی که از نگه داشتن فیلم گذشته بود، یک روز چهار ساعت با نماینده ارشاد گفتوگو کردیم. میگفتند فیلم باید آرشیو شود. الان میگویم اشتباه کردم فیلم را با این شیوه اکران کردم و بهتر بود فیلم را آرشیو کنیم. فیلم ما الان در کل کشور فقط ۱۸ سانس دارد که بعضی از این سانسها صبح یا ظهر است.
وی در پاسخ به پرسشی درباره نوع روایت فیلمنامه و تداوم نیافتن معرفی شخصیتها گفت: لحن فیلم در جاهایی تغییر میکند. تا قبل از تیتراژ، یک روایت اول شخص از دوران کودکی شخصیتها داریم و پس از شروع فیلم، به درام اصلی یعنی باز کردن سینما میرسیم. همه شخصیتهای فیلم هم با همین هدف وارد قصه میشوند. این گره اصلی فیلمنامه است. تلاش شخصیتها این است کاری کنند هر طور شده در سینما فیلم نمایش دهند. از پرده دوم فیلم، این روایت گسترش مییابد.
باشهآهنگر درباره پناه دادن مادرانه سینما به مردم و جانبخشی به سینما در فیلم اظهار کرد: سینما میتواند برای همه پناه باشد؛ چرا که زندگی را روایت میکند و همه میتوانند با آن ارتباط برقرار کنند.
موقع نگارش فیلمنامه فکر میکنم چطور پیشداوریهای تماشاگر را تغییر دهم
وی در پاسخ به پرسش یکی از مخاطبان درباره غیرمنتظره بودن روابط شخصیتها گفت: من همیشه موقع نگارش فیلمنامه به این فکر میکنم چه کار کنم که پیشداوریهای تماشاگر را تغییر دهم. یکی از استادان ما در دانشگاه میگفت تماشاگر همیشه باید از شما عقبتر باشد. ممکن است بتواند پیشبینی کند که چه میخواهید بگویید، ولی شما باید بتوانید این پیشبینی را به هم بزنید. این در فیلمنامهنویسی کار سختی است. درباره روابط شخصیتها هم به همین ترتیب عمل کردم. خیلی از دوستان من در دوران جنگ عاشق شدند. بچههای صاف و صادقی بودند. دنبال پول، شهرت، ملک و املاک و... نبودند.
کارگردان «سینما متروپل» افزود: عشق این بچهها آن قدر خالص بود که وقتی از جلوی طلافروشی ویرانشده بر اثر بمباران رد میشدند، اصلا به سمتش نگاه هم نمیکردند، چه برسد به اینکه فکر کنند چیزی از طلاهای ویترین آن بردارند. شهر آبادان در آن دوران به یک مدینه فاضله تبدیل شده بود.
در ادامه شهریار فرد از بازیگران فیلم عنوان کرد: سابقه آشنایی من با آقای باشهآهنگر به رفاقتم با حسین باشهآهنگر باز میگردد. اول برای بازی در سریال «بعد از آزادی» معرفی شدم و فکر میکنم چون آنجا کمی امتحان پس دادم، برای بازی در «سینما متروپل» هم انتخاب شدم. در این فیلم اتفاق خوب و مهمی برای من افتاده، چون به عنوان بازیگر از شست پا تا فرق سر وارد چیزی شدم که کارگردان خلق کرده بود. در این شرایط سختترین کار، بد بازی کردن بود.