كرامات امام علیبنموسیالرضا(ع) از زبان علما
علم غیب، مبارزه با اسراف، بندهنوازی، توحید و احسان گوشهای از فضایل و کراماتی است که علما از امام علی بن موسیالرضا(ع) برشمردهاند.
به گزارش شهر، دعای مستجاب آل برمك، مخصوصاً یحییبنخالد برمكی برای حفظ حكومت و مقام خویش، هارون عباسی را وادار كرد تا موسی بنجعفر(ع) را شهید كند، بدین سبب امام رضا(ع) در مكه به آنها نفرین كردند و حكومت و مقامشان تارومار گردید.
محمدبن فضیل گوید: ابوالحسن رضا(ع) را دیدم، در عرفات ایستاده و دعای میكرد. بعد سرش را پایین انداخت،(گویی چیزی به قلب مباركش الهام شد) از وی علت سر به زیرانداختن را پرسیدند؟ فرمود: به برامكه نفرین میكردم كه سبب قتل پدرم شدند. خداوند امروز دعای مرا درباره آنها مستجاب كرد. امام از مكه برگشت، چیزی نگذشت كه در همان سال، هارون بر آنها خشم گرفت و تارومارشان كرد، جعفر برمكی شقه شد، پدرش یحیی به زندان رفت و بهطوری متلاشی شدند كه مایه عبرت مردم گشتند.
علم غیب
حسنبن علیبن وشا از مسافر نقل میكند: با ابوالحسنالرّضا(ع) در «منی» بودم، یحییبنخالد با گروهی از آلبرمك از آنجا گذشتند. امام صلواتاللهعلیه فرمود: بیچارهها نمیدانند در این سال چه بلایی به سرشان خواهد آمد. بعد فرمود: بدانید عجیبتر از این، آن است كه من با هارون مانند این دو انگشت خواهم بود، آنگاه دوتا انگشت مبارك را در كنار هم گذاشت. مسافر گوید: والله من معنی این كلام را نفهمیدم مگر بعد از آنكه امام را در طوس در كنار قبر هارون دفن كردیم.
محمدبنسنان گوید: به آن حضرت عرض كردم: خودت را به امامت و پیشوایی مشهور كرده و در جای پدرت نشستی، حال آنكه از شمشیر هارون خون میریزد؟! فرمود: قول رسول خدا(ص) به من این جرأت را داده است. آن حضرت فرمود: اگر ابوجهل مویی از سر من بركند، بدانید كه من پیغمبر نیستم و من میگویم: اگر هارون توانست مویی از سر من بگیرد، بدانید كه من امام نیستم.
لقب رضا از خدا است
ابونصر بزنطی رضواناللهعلیه گوید: به امام جواد صلواتاللهعلیه گفتم: قومی از مخالفان شما میگویند كه پدرتان صلواتاللهعلیه را مأمون، رضا لقب داد كه به ولایتعهدی راضی شد. فرمود: بهخدا قسم، دروغ گفته و گناهكار شدهاند. پدرم را خدای تعالی «رضا» لقب داده است زیرا كه به خداوندی خدا در آسمانش و به رسالت رسولالله و ائمه(ع) در زمینش راضی بود.
گفتم: مگر همه پدرانتان چنین نبودند؟ فرمود: آری. گفتم: پس چرا فقط پدرتان به این لقب ملقب شدند؟ فرمود: چون مخالفان از دشمنانش مانند موافقان از دوستانش از وی راضی شدند و چنین چیزی برای پدرانش به وجود نیامد، لذا از میان همه به «رضا» ملقب گردید.
ناگفته نماند كه مخالفان خواستهاند با این طریق كاستی و منقصتی برآن حضرت فراهم آوردند، ولی چنانكه دیدیم این لقب از جانب خدا بوده است. درست است كه همه امامان صادق، كاظم، رضا، جواد و هادی(ع) و... بودند ولی برای هریك به مناسبتی لقب بهخصوص تعیین گشته است.
حضرت ابوالحسنرضا(ع) در «نیاج»
ابوحبیب نیاجی گوید: رسول خدا(ص) را در خواب دیدم كه به «نیاج» آمد و در مسجدی كه حاجیان هر سال میآمدند، نشست. محضر ایشان رفته و سلام كرده و مقابلش ایستادم. در پیش آن حضرت طبقی از برگ درختان خرمای مدینه بود و در آن خرمای صیحانی قرار داشت. گویا رسول خدا(ص) مشتی از آن خرما را به من داد، شمردم هجدهتا بود. پس از بیداری خوابم را چنین تأویل كردم كه هجده سال عمر خواهم كرد.
بیست روز پس از این ماجرا، در زمینی بودم كه برای زراعت آماده میكردند. مردی پیش من آمد گفت: حضرت ابوالحسنرضا(ع) به «نیاج» آمده و الان در مسجد نشستهاند. در این بین دیدم كه مردانی به دیدار آن حضرت میروند، من هم به زیارت آن بزرگوار شتافتم، دیدم در محلی نشسته كه رسول خدا(ص) را در آنجا دیده بودم. زیر آن حضرت حصیری بود مانند حصیری كه در زیر جدش بود و در پیش وی طبقی از برگ درخت خرما و در آن خرمای صیحانی قرار داشت.
سلام كردم، جواب سلامم را داد و از من خواست نزدش بروم. مشتی از خرما به من داد كه شمردم هجده عدد بود، گفتم: یابنرسول الله(ص)! زیاد بدهید، فرمود: اگر رسول خدا(ص) زیاد داده بود ما هم زیاد میدادیم «فقال لوزادكَ رسولُ اللّه لزدْناكَ».
فضایل امام رضا(ع) از زبان ابراهیمبنعباس
ابراهیمبنعباس گوید: پیش نیامده بود كه امام رضا(ع) به كسی در سخنگفتن ظلم یا جفا كند، هركه با او سخن میگفت، كلام او را قطع نمیكرد و مجال میداد تا آخر سخنش را بگوید. اگر كسی حاجت پیش او میآورد، درصورت امكان ابداً او را رد و مأیوس نمیكرد. ندیدم كه در پیش كسی پایش را دراز كند و در پیش كسی تكیه كند. ندیدم كه به كسی از غلامانش فحش بدهد، ندیدم كه آب دهان را به زمین اندازد و ندیم كه با صدا و قهقهه بخندد بلكه فقط تبسم میكرد.
چون سفره طعام را باز میكردند همه خدمتكاران و غلامانش را و حتی دربان را با خود در سر سفره مینشانید. شبها كم میخوابید، بیشتر بیدار میماند. اكثر شبها از اول تا آخر احیا میكرد. بسیار روزه میگرفت. در هر ماه سه روز، روزه از وی فوت نمیشد. میگفت : این روزه، همه عمر است «ذلك صومُ الدّهر». در پنهانی بسیار احسان میكرد و صدقه میداد، این كار را بیشتر در شبهای ظلمانی انجام میداد. هركه گوید: نظیر او را در خوبی دیدهام، باور نكنید.
مبارزه با اسراف
روزی غلامانش میوهای را خوردند ولی آن را تمام نخوردند و مقداری مانده بهدور انداختند، امام(ع) بر آنها برآشفت و فرمود: سبحانالله، اگر شما بینیاز هستید، دیگران بدان نیازمندند، بهجای انداختن، به مستمندان انفاق كنید. «سبحان الله ان كنتم استغنیتم فان اُنا ساً لم یستغنوا اطعموه من یحتاج الیه».
علیبنموسی عالم آلمحمد
موسیبنجعفر صلواتاللهعلیه به پسرانش میفرمود: برادرتان علیبنموسی عالم آلمحمد است، از او از دینتان بپرسید، آنچه میگوید حفظ كنید. من ازپدرم امام صادق(ع) به دفعات شنیدم میگفت: عالم آلمحمد در صلب تو است، ای كاش او را درك میكردم، او همنام امیرالمؤمنین علی(ع) است. امام صادق(ع) در 25 شوال 83 هجری از دنیا رفت و امام رضا(ع) بعد از 16 روز در 11 ذیالقعده همان سال به دنیا آمد.
تواضع مردی از اهل بلغ گوید: در سفر خراسان در خدمت امام رضا(ع) بودم. روزی طعام خواست، همه خدمتكاران از سیاهان و دیگران را كنار سفره جمع كرد، گفتم: فدایت شوم، بهتر آن است كه آنها در خوان دیگری بخورند. فرمود: آرام باش، پروردگار همه یكی است، مادرمان حوا و پدرمان آدم یكی است، مجازات بسته به اعمال است. «فقال: مه ان الرّبّ تبارك و تعالی واحد، والام واحده والاب واحد و الجزاء بالاعمال.»
بندهنوازی
امام(ع) به غلامانش گفته بود كه در وقت طعامخوردن اگر بالای سرتان هم بایستم قبل از تمامكردن طعام برنخیزید. یاسر گوید: گاهی بعضی از ما را صدا میكرد، میگفتند كه مشغول طعامخوردنند، میفرمود: پس بگذارید طعامشان را تمام كنند. «قال: ان قمت علی رؤوسكم و انتم تاكلون فلاتقوموا حتی تفرغوا».
توحید
بزنطی علیهالرحمه نقل میكند: مردی از ماورالنهر بلخ خدمت امام رضا(ع) آمد و گفت: از شما سؤالی میكنم، اگر جواب دادید به امامتان معتقد خواهم بود، حضرت فرمود: از هر چه میخواهی بپرس.
گفت: مرا از خدایت خبر بده، در كجا بوده و چهطور بوده و بر چه چیز تكیه كرده بوده است؟ امام(ع) فرمود: «انّ اللّه اَینَ الأَینَ بلاأینٍ و كَیفَ الكْیفَ بلا كیفٍ و كان اعتمادُه علی قدرته».
یعنی خداوند بهوجودآوردنده مكان است بیآنكه مكانی داشته باشد و بهوجودآورنده كیفیت است بیآنكه كیفیتی داشته باشد و اعتمادش بر قدرتش بود. (خدا لامكان است، مكان از عوارض جسم است، خدا جسم نیست، كیفیت، مخلوق خداست، لازمهاش محدودبودن است، خدا بیانتها است، خدا بر قدرت خود ایستاده، هستی را از جایی دریافت نكرده است).
آن مرد چون این جواب را شنید برخاست، سر مبارك امام را بوسید و گفت: «اشهد ان لا اله الا الله و ان محمداً رسول الله و ان علیا وصی رسول الله والقیمُ بعده بما أَقام به رسول الله و انّكم الائمه الصادقون و انك الخلف بعدهم» ظاهراً آن مرد از فلاسفه بوده و از جواب امام(ع) پی به دانایی و امامت آن حضرت برده است.
احسان
مردی به محضر حضرت رضا(ع) آمد و گفت: به اندازه مروت خویش به من احسان كن، فرمود: نمیتوانم (زیرا مروت امام خارج از حد بود). گفت: پس بهقدر مروت من احسان كن، امام فرمود: آری، بعد به غلامش فرمود: دویست دینار به او بده.
امام در روز عرفه در خراسان همه مالش (شاید نقدینه باشد) را احسان كرد و به اهل نیاز تقسیم فرمود. فضلبنسهل گفت: این غرامت و اسراف است. فرمود: نه، بلكه غنیمت است. آنچه را كه در آن پاداش و كرامت هست، غرامت مشمار.
سخنی گهربار
ثامنالائمه صلواتاللهعلیه فرمود: مؤمن، مؤمن (واقعی) نمیشود مگر آنكه در وی سه سنت (عادت و كار) باشد: سنتی از پروردگارش، سنتی از پیامبرش(ص) و سنتی از امامش(ع). اما خصلتش از پروردگار آن است كه اسرار مردم را مخفی بدارد و افشا نكند و اما خصلتش از پیامبر(ص) آن است كه با مردم مدارا كند و خصلتش از امام(ع) آن است كه در ضررهای بدنی و مالی، صبر و استقامت داشته باشد. «قال الرضا(ع): لایكون المؤمن مؤمناً حتّی یكونَ فیه ثلاث خصالٍ: سنهٌ من ربه و سنه من نبیه و سنه من ولیه، فاما السّنهُ من ربه فكتمان السر و اما السنه من نبیه فمداراه الناس و اما السنه من ولیه فالصبر فی الباساء والضراء».
فضیلت زیارت امام رضا(ع)
رسول خدا(ص) فرمود: بهزودی پارهای از بدن من در زمین خراسان دفن میشود؛ هیچ غمگینی او را زیارت نمیكند، مگر آنكه خدا غمش را زایل میكند و هیچ گناهكاری او را زیارت نمیكند، مگر آنكه خدا گناهانش را میآمرزد. «قال رسول اللّه(ص): ستّد فَنُ بضعهٌ منی بخراسان مازارها مكروب الا نفس الله كربه و لا مذنب الا غفرالله ذنوبه». زیارت ائمه علیهمالسلام مانند توبه از مكفرات است و مصداق: «انالحسنات یذهبن السیئات» (هود: 114) میباشد. رسول خدا(ص) این كلام را در وقتی فرموده كه هنوز پدر و مادر امام هم به دنیا نیامده بودند.
امام جواد(ع) به داوود صرمی فرمود: «من زار ابی فله الجنه». هركه قبر پدرم را زیارت كند اجرش بهشت است.
در روایت دیگری فرمود: هركس قبر پدرم را عارفاً بهحقه زیارت كند از طرف خدا بهشت او را ضمانت میكنم: «قال ابوجعفر محمدبنعلیالرضا(ع): ضمنت لمن زار قبر ابی(ع) بطوس عارفاً بحقه الجّنهَ علیاللّه عزوجل».