به گزارش شهر داوود غفارزادگان نویسنده ، درباره کتابهای درسی ادبیات گفت: من با توجه به اینکه پسرم دانشآموز است، به این کتابها نگاهی انداختهام. خودم نیز سالها معلم بودهام و فکر میکنم در این کتابها به نویسندهها جفا شده است. به گمانم نویسندگان را خودی و ناخودی دیدهاند و بیش از آنکه به ادبیت متن توجه کنند، مسائل دیگر را درنظر گرفتهاند و از نظرم این کار، کار سطح پایینی است که دانشآموزان ما را از بخشی از ادبیات محروم کنند. با این کار روی واقعیت چشم میبندند.
او در ادامه عنوان کرد: ما اکنون آثار حافظ، سعدی و فردوسی و مولانا را راحت توی کتابهای درسی میآوریم، اما اگر این شاعران هم معاصر بودند، هیچکدام از آثارشان به کتابهای درسی راه پیدا نمیکرد. اما این برخوردها کوتاهمدت است و کسی را نمیتوان به زور نویسنده و یا شاعر کرد. نمیتوان کسی را هم از شاعری و نویسندگی انداخت. هدایت، فروغ، شاملو و چوبک در این کتابها نیستند و این نشان میدهد که به متن ادبی توجه نشده است؛ درحالیکه این متنها جزو بخشی از فرهنگ ماست.
غفارزادگان درباره اینکه مؤلفات کتابهای درسی فکر میکنند آثار برخی نویسندگان و شاعران برای دانشآموزان مناسب نیستند، گفت: من برای فرزندانم هرگز تعیین تکلیف نکردهام که چه چیزی را بخوانند و چه چیزی را نخوانند. فکر میکنم آنها درست انتخاب میکنند. اما اگر از من راهنمایی بخواهند، نظرم را درباره متن میگویم. معتقدم کسی با خواندن ادبیات منحرف نمیشود. اگر کسی با خواندن کتابی منحرف شد، باید او را در موزه بگذاریم، چون شاهکار است. کار ادبیات چیز دیگری است و معمولا نویسندگان عرف جامعه را رعایت میکنند و من تا حالا ندیدهام کسی داستانی خوانده باشد و منحرف شود.
او در ادامه خاطرنشان کرد: بخش اعظم کار من در آموزش و پرورش بوده و سالها معلم بودهام. من خودم شاگرد یک کتابخانه کانون پرورش فکری کوکان و نوجوانان بودم و تمام کسانی که امروز از چهرههای ادبی شهر اردبیل هستند، کتابخوانان همین کانون هستند و کسی را نمیشناسم که کتاب خوانده و منحرف شده باشد. این نوع برخوردها به این دلیل است که جامعه ما سیاستزده است و هیچ چیز در آن سر جای خودش نیست. دیوار ادبیات هم خیلی کوتاه است و هر کسی فکر میکند در اینباره میتواند حرف بزند و همین آموزش و پرورش را دست به عصا کرده است.
غفارزادگان افزود: ما با معرفی نکردن شاعران و نویسندگان به دانشآموزان آسیب میرسانیم، زیرا شاعران گم نمیشوند و ما با انکارشان به جایی نمیرسیم. اکنون مثل گذشته نیست و همه جور منابع اطلاعاتی در اختیار است. هرچیزی را هم که بخواهیم بیش از اندازه محدود کنیم، دانشآموزان به آن حساس میشوند. بخشی از شاعران و نویسندگان ما چون فروغ و شاملو حتا در عشایر و روستاها به اندازه نیما و حافظ شناختهشده هستند. اینها دیگر جزو اموال عمومی هستند، اما ما هیچوقت حافظان خوبی برای اموال عمومیمان نبودهایم.