جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳
ساعت : ۰۹:۵۹
کد خبر: ۹۷۷۹۶
|
تاریخ انتشار: ۰۸ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۴:۳۸

شاهنامه فردوسی راوی فرهنگ باستانی ایرانیان است

حمید تجریشی در نشست «شاهنامه‌خوانی» فرهنگ‌سرای گلستان گفت: ادیان آریایی داستان خلقت را با ماجرای کیومرث و پیدایش دو گیاه موسوم به «مشی و مشیانه» آغاز کرده‌اند.
به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، نشست ادبی «شاهنامه‌خوانی» عصر روز یکشنبه ۶ خرداد ماه با هدف آشنایی بیشتر مخاطبان با شاهنامه فردوسی با حضور کارشناس برنامه حمید تجریشی و جمعی از علاقه‌مندان به ادبیات و شعر فارسی در کتابخانه فرهنگ‌سرای گلستان برگزار شد.

کارشناس برنامه درباره داستان کیومرث (که آغازکننده شاهنامه است) و بررسی خلقت انسان در ادیان آسمانی و آریایی مباحثی را مطرح کرد و گفت: در تمام ادوار و اعصار تاریخ بشری، ذهن انسان هوشمند و متفکر را چند پرسش اساسی به خود مشغول کرده که از جمله آنها، کنجکاوی پیرامون کم و کیف خلقت کائنات به ویژه انسان بوده است. در واقع باید گفت پرسش‌هایی مانند «من کیستم؟»، «چیست این سقف بلند ساده بسیار نقاش؟»، «این همه موجودات گوناگون را چه کسی آفریده است؟» و «من در این دنیا چه نقشی دارم و تکلیفم چیست؟» همواره گریبان گیر بنی‌آدم بوده و غالباً هر فردی در نخستین سال‌های کودکی، کنجکاوانه پیگیر یافتن پاسخی برای این پرسش‌ها بوده است. به ویژه پس از مواجهه با مرگ و دریافتن اینکه به قول حافظ «سرانجام هر کمال نیستی است». نهایتاً کلی‌ترین پرسش‌های وجودی آدمی در سه موضوع (به قول مولوی): از کجا آمده‌ام؟ آمدنم بهر چه بود؟ به کجا می‌روم آخر؟ خلاصه کردند و با کمی تأمل می‌توان دریافت که این سه پرسش همان اصول دین اسلام یعنی، «توحید، نبوت و معاد» را مطرح می‌کنند. 

وی افزود: در جهان باستان دو گروه ادیان بزرگ آریایی (نظیر ادیان زروانی، مهری، زرتشتی، مانوی و...) و ادیان سامی (یعنی مجموعه ادیان اسلامی از آدم تا خاتم که بر حسب مشهور از دو نژاد عبری و عربی بوده‌اند) برای پاسخ به این سه سؤال یعنی چند و چون خلقت کائنات و حیات انسان پاسخ‌هایی داده‌اند که پیروان آنها در تمام دنیا کمابیش از ماجراهای داستان آفرینش با توضیح ادیان خود آگاه هستند.

تجریشی ادامه داد: ادیان آریایی داستان خلقت را با ماجرای کیومرث و پیدایش دو گیاه موسوم به «مشی و مشیانه» آغاز کرده‌اند. که شاهنامه فردوسی هم چون راوی فرهنگ باستانی ایرانیان است، با همین داستان آغاز شده است. کیومرث اولین انسانی است که خداوند آفریده است و تفسیر اساطیری دارد و نمی‌توان برای آن توضیح عقلانی آورد، چرا که خصلت اسطوره نیز همین است، به عبارتی هر جا که عقل قاصر از توضیح حادثه یا واقعه‌ای است در قالب اسطوره می‌توان آن را بیان و توجیه کرد. اما ادیان سامی پاسخ سؤالات آفرینش را در داستان آدم و حوا پاسخ گفته‌اند که نمی‌توان آن را تفسیر اساطیری کرد، بلکه آنها را چنان که بزرگان ما گفته‌اند، باید واقعیاتی رخ داده در تاریخ آسمانی و شکل گرفته در «عالم ذرّ» دانست. این نحوه تفسیر هم البته منبعث از تأویل آیات قرآن و تفسیر تورات و انجیل است.
  
کارشناس برنامه در ادامه به خوانش اشعار «گفتار اندر پادشاهی کیومرث» پرداخت که با بیت زیر آغاز می‌شود. 
سخن گوی دهقان چه گوید نخست        که نام بزرگی به گیتی که جست 

وی در این باره توضیح داد: طبق این اشعار، کیومرث اولین انسانی بود که خداوند او را آفرید و برای زندگی به کوه و غار رفت و برای پوشاندن خود از پوست پلنگ به عنوان لباس استفاده کرد (پوست پلنگ به دو دلیل انتخاب شده است؛ یکی اینکه بافت محکم و لغزنده‌ای دارد و اگر در اثر جنگ تیری به آن اصابت کند در آن فرو نمی‌رود و به پایین می‌افتد، دلیل دیگر معنای پهلوانی است که در این حیوان نهفته است.) کیومرث تنها انسان نیست، بلکه پادشاه هم هست، و اولین کسی که فرهنگ (مدنیت و زندگی توام با دانش و خرد) با او پدید آمد. به عبارتی کار عمده او به وجود آوردن نسلی با فرهنگ بود. او مثل خورشید می‌درخشید و ۳۰ سال نیز حکومت کرد. کیومرث اولین کسی بود که «فره ایزدی» داشت، یعنی موجوداتی که هم با انسان‌ها و هم با خدایان در ارتباط هستند و هاله‌ای از نور دور سرشان است. (فره ایزدی همان طالع نور و قداستی است که بعدها ما ایرانیان از فرهنگ خود به دین اسلام تعمیم داده‌ایم و گرد سر اولیاء خدا و ائمه هاله‌ای نور می‌گذاریم.) این یعنی کیومرث انسانی پاک و قدسی است و در آن زمان معنای پادشاهی و خلیفه الهی را داشته است.

تجریشی پس از آن به تعریف کیومرث پرداخت و گفت: کیومرث قدی مثل سرو و چهره‌ای همچون ماه تابان داشت، انسانی پاک و صلح مطلق بود که حیوانات از او نمی‌ترسیدند و به گردش جمع می‌شدند و به  خاطر فرّ و عظمتش به او تعظیم می‌کردند. عارفانی مانند حافظ می‌گویند حیوانات با انسان هیچ خصومتی ندارند و او را نمی‌درند و اما دلیل اینکه با ما گلاویز می‌شوند، این است که امثال خودشان را در ما می‌بینند. در واقع هر انسان جنگلی است از حیوانات و هویت انسانی یعنی کنترل این حیوانات درون که به خود و دیگران آسیبی نرسانند. انسان می‌تواند از هر حیوانی خطرناک‌تر باشد، او شرارت‌ها و ویرانگری‌هایی دارد که هیچ حیوانی ندارد. سجده و تعظیم حیوانات به کیومرث در تلفیق ادبیات اسطوره‌ای ایرانی و اسلام نمادی است که در برخی مساجد و تکایا در عکس‌هایی که از حضرت علی (ع) به نمایش گذاشته‌اند (نشستن شیر پیش پای ایشان) نمایان است.

کارشناس برنامه ادامه داد: کیومرث پسر خوبرو و زیبایی داشت که مثل او عاقل و دانا و دنبال نام نیک بود به نام سیامک. این پسر ریشه تنومندی در زمین و شاخه‌های سر به آسمان کشیده‌ای داشت و پدر حتی یک لحظه نمی‌توانست از او دور شود (به سان حضرت یعقوب (ع) و یوسف (ع)) و از عشق پسر می‌سوخت. سیامک آن قدر خوب  بود که در بین موجودات هیچ دشمنی نداشت، مگر اهریمن پلید و شیطان، این دشمن همیشگی انسان در همه ادیان (البته نبی اکرم (ص) تنها انسانی است که حتی یک بار شیطان نتوانسته ایشان را بفریبد). روزی فرشته‌ای بزرگ به سان پری‌ای که پلنگینه پوشیده، آمد و چندین بار به سیامک گفت که دشمن نقشه‌ای برای پدرت کشیده (شیطان می‌خواهد پدرت را بکشد.) سیامک وقتی این ندای قدسی وحی را شنید، سپاهی فراهم آورد و مراقب بود تا دسیسه و شبیخونی به پدرش نرسد. (البته آن زمان هنوز زره ای ساخته نشده بود و آلات جنگی و آرایش جنگی به وجود نیامده بود و هر کس به سبک خودش می‌جنگید، در اصل سیامک اولین کسی بود که به جمع‌آوری سپاه و برقراری آرایش جنگی اهتمام ورزید.)
تجریشی افزود: سیامک عریان به دیدار حریف رفت و دیو هم او را وارونه و از وسط به دو پاره کرد. وقتی کیومرث فهمید فرزندش این گونه کشته شده به عزا نشست و دنیا را برای خود تیره و تار کرد (مانند حضرت یعقوب که آن قدر سوگواری و گریه کرد که بینایی‌اش را از دست داد). یک سال سوگواری کرد تا خداوند فرمود دیگر بس است. (در فرهنگ ایرانی برگزاری سالگرد برای رفتگان از اینجا سرچشمه می‌گیرد) و زمان انتقام و قصاص رسیده که خون به ناحق ریخته باید قصاص شود. کیومرث چنان غم دار بود که نه روزها غذا می‌خورد و نه شب‌ها می‌خوابید. خداوند به او گفت قصاص کن، یعنی امری معقول را جاری کن. جبرئیل  به او گفت بیش از این خودت را اذیت مکن و عقلت را به کار بگیر، بلند شو لشگری فراهم کن و دودمان اهریمنی‌ها را به خاک سیاه بنشان. 

کارشناس برنامه در پایان برای مطالعه بیشتر دوستداران فرهنگ ایران منابع زیر را معرفی کرد.
الف – نخستین انسان/نخستین پادشاه  اثر آرتور کریستین ترجمه تقی تفضلی و ژاله آموزگار
ب –پژوهشی در اساطیر ایران –اثر دکتر مهرداد بهار

پرسش و پاسخ مخاطبان و کارشناس برنامه بخش پایانی این برنامه بود.

نظر شما