به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، نشست نقد و بررسی مجموعه داستان «معرکه عشق و خون» با حضور مریم بصیری نویسنده کتاب و مریم برادران و محمدرضا گودرزی به عنوان منتقد ادبی در فرهنگسرای گلستان برگزار شد. محمدرضا بایرامی نویسنده برجسته دفاع مقدس نیز به مناسبت فرا رسیدن هفته دفاع مقدس به عنوان مهمان ویژه در این نشست حضور داشت.
در ابتدای این جلسه محمدرضا بایرامی درباره ادبیات دفاع مقدس عنوان کرد: در این ایام، درباره ادبیات دفاع مقدس و حواشی آن، زیاد صحبت میشود اما در انتهای آن میبینیم که به نوعی تشریفات بوده است و قضیه خیلی جدی گرفته نمیشود و بعد از پایان این هفته، تا سال بعد دیگر خبری نمیشود. در حالی که ادبیات جنگ، چه برای خاطرهنویسان و چه برای داستاننویسان، این قدر جذابیت دارد که هنوز هم وقتی به منابع مراجعه میکنیم و مطالعه میکنیم، میبینیم که بار زیادی از ادبیات را همین ادبیات دفاع مقدس بر دوش میکشد. اخیراً دو کتاب از ادبیات فرانسه درباره جنگ خواندم که از نظر محتوایی بسیار شبیه به هم بود. یکی رمان «دیدار قیامت» و دیگری رمان «اتاق افسران» بود. جالب است که این کتابها با اینکه توسط نویسندههای معروفی نوشته نشده است و داستان آن راجع به جنگ جهانی اول است، باز هم با استقبال بسیار خوبی همراه شده و چاپها و ترجمههای متعددی را داشته است. منظورم از این صحبتها این است که هنوز هم این بخش از ادبیات این قدر جذاب است که در آن طرف نیز کتابهایش تیراژ بسیار گستردهای را دارد. در همین دو کتاب که عرض کردم، با اینکه ادبیات جنگ ۷۰ سال پیش را بیان میکند، مشتریهای زیادی دارد و بسیار خوانده میشود در حالی که در اینجا اصلاً خوانده نمیشود. این موضوع جای بحث دارد و باید دید که چرا این اتفاق رخ داده و سهم هر کس چه قدر بوده است. باید دید که متولیان فرهنگی چه کارهایی باید میکردند که نکردند و این اتفاق رخ داده است.
وی ادامه داد: اصل بحث ما در این جلسه، مربوط به خاطراتی است که تبدیل به رمان میشود و به نوشتن آن کمک میکند. خوشبختانه، انبوه بسیار زیادی از خاطرات جنگ در دست داریم که هم برای مخاطبان و هم برای نویسندگان، پشتوانه بسیار خوبی را درست کرده است. با این وجود، از همان روزهای اول خطری آن را تهدید میکرده و آن هم اولین خاطراتی بوده که در این حوزه نوشته و چاپ شده است. بالاخره اولینها همیشه مهمتر هستند و ماندگار میشوند. گویی انتظار میرفت بقیه کتابهای خاطره نیز باید مانند آن کتاب اول نوشته شود و بقیه نویسندگان باید به دنبال او حرکت میکردند. باید بگویم که ادبیات و به ویژه داستان، بسیار مدیون خاطرات است. البته این خاطرات، لزوماً توسط مراکز بسیار معروف و کتابهای پرتیراژ نوشته نشده و میتواند خاطرات گردآوری شده توسط افراد عامی نیز باشد. باید توجه داشت که یک رمان، تفاوت اساسی با خاطره دارد. به این معنی که بعضی از خاطرات اساساً قابلیت تبدیل شدن به داستان را ندارد چرا که داستان تعاریف و اصولی دارد که متفاوت با خاطره است. همیشه گفته میشود که داستان زمانی شکل میگیرد که یک مشکل به وجود بیاید. البته عدهای فرق بین خاطره و رمان را نمیدانند و به نویسنده میگویند که چرا فقط راجع به مشکلات این حوزه مینویسید؟ پاسخ من هم به آنان این است که داستان همیشه با مشکل ایجاد میشود. اینکه یک خاطره چگونه میتواند به داستان تبدیل شود، متفاوت است. دقت کنید که هنوز هم رمانهای جنگ جهانی اول و دوم در اروپا نوشته میشود و مخاطب خوبی هم دارد اما در ایران چنین چیزی نیست. دقت کنید که در ادبیات جهان، جنگ بیشترین جذابیت را دارد. این جذابیت به قدری زیاد است که ونهگات در کتاب «سلاخخانه شماره ۵» میگوید نمیدانستم چگونه بنویسم که جذابیت جنگ را از آن بگیرم؟ به نظرم این اتفاق در کشور ما روی نمیدهد چرا که رابطه درستی بین خاطره و داستان ایجاد نمیشود. همه ادعا دارند نویسنده هستند و به ندرت میبینیم یک خاطرهنویس بیاید و در کنار یک نویسنده حرفهای بنشیند و اجازه بدهد او کار را جلو ببرد. این موضوع در حالی است که در جهان، اینگونه عمل میکنند. میبینید که یک نویسنده توانا در کنار یک خاطرهنویس قرار گرفته است.
محمدرضا بایرامی بیان کرد: از آنجا که روایت خاطره شخص محور است، تمام حقیقت پیش راوی است و در چنین حالتی امکان قضاوت برای مخاطب بیرونی وجود ندارد، مگر آنکه خود او کارشناس این قضیه باشد. به این معنی که این قدر به جنگ مسلط باشد که بداند آن نویسنده، داستان ننوشته و به جای بیان واقعیت، به داستانسرایی پرداخته است. اتفاقی که در چند سال اخیر در حال رویدادن است و من آن را خطر میدانم، کتابهایی است که درباره جنگ و خاطرات نوشته شده و بسیار مفصل، پرگو و جزئی پرداز همه چیز را روایت کرده است. خود من دو کتاب خاطره دارم. یکی از آن دو را در خود منطقه و روزبهروز مینوشتم و دیگری را نیز که مربوط به یک محاصره بود، فقط دو روز بعد از واقعه شروع کردم و چاپ شد. تعجب میکنم که ما به عنوان خاطرهنویس در جایی نشسته باشیم و ادعا کنیم که ۳۰ سال پیش را با تمام جزئیات آن برای شما بیان میکنیم و شما حق هیچ چون و چرایی در این قضیه نباید داشته باشید. وضع زمانی بدتر میشود که بیایند و با همین سند، نویسنده را مورد بررسی قرار دهند و بگویند که در فلان جا سیاهنمایی کردی و... به نظرم، بعضیها سعی میکنند که جنگ را نه درست بلکه درشت از نوع چاق بنویسند در حالی که اهداف پشت آن برای کارشناسان این امر آشکار است. در حقیقت در این موقعیت، به جای آنکه دغدغه آنان، دغدغه حقیقت و درستی باشد، دغدغه درشتی است. درشتی که میتوان از کنار آن امتیاز گرفت. خب مسئولان فرهنگی ما هم یا این موضوع را متوجه نمیشوند و یا به روی خود نمیآورند. بنابراین کتابهای درشتی نوشته میشود که پر از اغراق است. اهل این کار این موضوع را میفهمند و میدانند که چنین خاطراتی نمیتواند سند درستی باشد و گویی که خاطرهنویس، اهداف دیگری را دنبال میکند. با همه چیز بازی میشود و یک کاسبی در این میان صورت میگیرد.
سخنران بعدی این مراسم، مریم بصیری نویسنده مجموعه داستان «معرکه عشق و خون» بود. او درباره این اثر گفت: داستانهای این کتاب، کارهایی هستند که از سال ۱۳۷۰ تا ۱۳۸۵ نوشته شده و در بسیاری از مجلات و روزنامهها به چاپ رسیده است. من علاوه بر این مجموعه داستان، سه رمان دفاع مقدسی نیز دارم. رمان «دخیل عشق» یکی از آنان است که توسط انتشارات جمکران به چاپ رسیده است و به چاپ چهل و چهارم نیز رسید. همچنین دو اثر «پشت در بهشت» و «فانوس دریایی» از جمله دیگر رمانهای من در این حوزه است.
سپس مریم برادران درباره کتاب «معرکه عشق و خون» گفت: این مجموعه داستان مشتمل بر ۹ داستان کوتاه است که محوریت آنان پایداری است. در این کتاب داستانهایی از انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و شیعیان بحرین وجود دارد. باید توجه داشت که محور پایداری از نکات مهمی است که هنوز هم جای کار کردن دارد. مخاطب این کتاب، در رده سنی ۱۶ تا ۲۵ سال است. اغلب داستانهای این مجموعه، دارای راوی دوم شخص است. از آنجا که راوی دوم شخص، فضا را عاطفی میکند، کمی نوشتن را دشوار میکند. در این کتاب، زن محوریت بسیار پررنگی دارد و بسیاری از شخصیتها خانم هستند که البته بسیار خوب است.
وی به بیان بعضی از ایرادات این مجموعه پرداخت و گفت: تمام داستانهای کتاب پر از تعلیقهایی است که گاهی بهجا و خوب بیان شده و گاهی کشدار و باعث چندگانگی متن شده است. به نظرم فضای کلی خانوادههایی که تصویر میشوند، کلی است و به همین دلیل تنها یک طبقه خاص از جامعه میتواند با آن ارتباط برقرار کند. این موضوع یک آسیب است، چرا که انقلاب اسلامی و دفاع مقدس برای همه است. باید به دو نکته مهم در متن کتاب اشاره کنم. یکی شاعرانگی اغلب متنهای کتاب است که در مواردی نویسنده نتوانسته جایگاه آن را به خوبی پیدا کند. همچنین موضوع دیگر اهمیت داستانی موضوع کتاب است که عمدتاً به خوبی بیان شده است.
مریم برادران ضمن اشاره به تکتک داستانهای این مجموعه گفت: داستان دوم این کتاب، بسیار خوشساخت بود چرا که در عین نمایش مشکلات، بارقههایی از امید به نمایش در میآید. به نظرم این داستان میتواند به عنوان فیلمنامه یک کلیپ تصویری مورد استفاده قرار گیرد و یک فیلم کوتاه از آن ساخته شود. داستان سوم این مجموعه، داستان خوبی است البته دچار یک سری ماوراهای بیرونی میشود که خیلی برای مخاطب جذاب و باورپذیر نیست. ای کاش در این داستانها، حقایق پررنگتر نشان داده میشد. داستان دیگر کتاب با عنوان «عشق و جنون»، داستان رئال است و اثر ماورایی را کمتر در آن میبینیم. اتفاقات این داستان واقعی است و شعارزدگی کمتری دارد. به نظرم، یکی از چیزهایی که در کارها باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد، موضوع تفکر در داستان است. توجه به این عنصر در داستاننویسی باعث ماندگاری آن و به نوعی احترام گذاشتن به مخاطب میشود.
سخنران پایانی این مراسم محمدرضا گودرزی بود. او ضمن اشاره به موضوع تفکر که توسط دیگر منتقد این جلسه بیان شد، گفت: مسئله تفکر در داستان امری نسبی است. یک نفر ممکن است بگوید که چه قدر خوب است و دیگری ممکن است بگوید نه خوب نیست، چرا که مخاطب چیزی را میبیند که دیدگاه او با آن تنظیم شده است. این کتاب مشتمل بر ۹ داستان است که هفت تای آن واقعگرای اجتماعی، یک داستان شگفت و یک داستان فانتزی است. از این مجموعه، هفت داستان مربوط به دفاع مقدس است و به تبعات آن میپردازد و دو داستان دیگر، راجع به انقلاب اسلامی و شیعیان بحرین است. باید گفت که داستان «فیروزههای خردلی» شگفت است. توجه کنید که دو نوع داستان شگفت در ادبیات داریم. یکی شگفت دینی است و دیگری شگفت غیر دینی. منظور از شگفت دینی آن است که بر اساس خلاف عقاید دینی شکل گرفته باشد. البته عدهای معتقدند که داستان ترکیبی از تخیل و واقعیت است و داستان واقعگرای صرف را دوست ندارند. نثر داستانهای کتاب سلیس، روان و سادهخوان است.
وی ادامه داد: از دیدگاه من این کتاب، سه اشکال مهم و اصلی دارد. اشکال اول مربوط به اطناب و زیادهگویی آن است. به نظرم بهتر بود که بعضی از داستانها کوتاهتر نوشته میشد. مشکل دوم این است که نویسنده، به صورت زیادی مستقیمگویی کرده است. در حقیقت نویسنده تلاش کرده به صورت مستقیم هدف را بزند در حالی که بهتر است او چند متر آن طرفتر را بزند و خود مخاطب، به هدف اصلی داستان دست پیدا کند تا کشف و شهود او به کار بیفتد. مشکل سوم نیز مربوط به دیر دادن اطلاعات و ایجاد تعلیق کاذب در آن است. همیشه گفته میشود که اطلاعات داستانی باید داده شود و با تکنیکهایی خواننده را به خواندن ادامه داستان، تشویق کنیم. در مورد موضوع تفکر در داستانها باید بگویم که به نظرم نویسنده به آن چیزی که میخواسته رسیده است. با توجه به متن مشخص است که نویسنده کتاب به تنوع راوی و ارزش آن واقف است و بر این اساس، دیده میشود که در داستانهای مختلف از راویان مختلفی استفاده شده است.
در پایان این مراسم، مریم بصیری و مژگان حضرتیان دو نویسنده دفاع مقدس تقدیر شدند.