يکشنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۰۴:۴۷
کد خبر: ۱۰۹۵۴۵
|
تاریخ انتشار: ۱۹ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۴:۲۳
سیداحمد خاتمی ضمن تاکید بر اینکه فقها در مورد مقدم بودن حق‌الناس بر حق‌الله اجماع دارند، تصریح کرد: این مسئله در فقه به عنوان یک اصل مسلم گرفته شده است و در سراسر فقه مورد قبول قرار گرفته است.
اجماع فقها مبنی بر اولویت حق‌الناس بر حق‌اللهپایگاه خبری-تحلیلی فرهنگ و هنر؛ جلسه درس خارج آیت‌الله سیداحمد خاتمی، استاد حوزه علمیه، با موضوع حقوق معنوی، روز گذشته ۱۷ شهریورماه، در فضای مجازی منتشر شد.

وی در این جلسه اظهار کرد: در جلسات قبل درباره حق‌الله و حق‌الناس توضیح دادیم و گفتیم تفاوت حق‌الله و حق‌الناس این است که سخت‌گیری خدا در حق‌الله به اندازه حق‌الناس نیست؛ یعنی از حق خودش می‌گذرد، ولی از حق‌الناس نمی‌گذرد. وارد بحث تزاحم حق‌الناس با حق‌الله و تزاحم حقوق ناس با یکدیگر شدیم که بحث مهمی است. مع‌الأسف تنها کسی که به این بحث پرداخته مرحوم شهید اول است و کس دیگر به تفصیل به این بحث نپرداخته است. ذره ذره که جلو می‌رویم احساس می‌کنم جا دارد یک کتاب در فقه بگشاییم به نام «کتاب الحقوق» و مباحث مهم حقوق در آن مطرح شود.

خاتمی ادامه داد: در تعارض حق‌الله، یعنی تعارض حقوق خدا با یکدیگر کدام یک مقدم است؟ واضح است در تزاحم واجب و مستحب، امر واجب مقدم می‌شود. مثلاً اگر وقت محدود باشد، نماز واجب بر مستحب مقدم می‌شود. همچنین اگر برخی مستحبات با برخی مستحبات تعارض داشته باشد، مثلاً اقامه نماز اول وقت با شرکت در نماز جماعت تعارض داشته باشد، از تمام ادله نماز جماعت به خوبی استفاده می‌شود، اهمیت نماز جماعت از نماز فرادی بیشتر است. پس برخی از ملاکات تقدیم، ملاک اهمیت است. مثال دیگر اینکه می‌توانم نماز شب را در مسجد بخوانم یا آنکه نماز شب را در خانه بخوانم، اینجا روایات می‌گوید نماز شبت را در خانه بخوان، نماز صبحت را در مسجد بخوان به دلیل آنکه نماز شب در خانه از ریا دورتر است، با اینکه نماز شب مستحب است، در مسجد نماز خواندن هم مستحب است.

تزاحم حق‌الله با حق‌الناس
وی تصریح کرد: سراغ تزاحم حق‌الله با حق‌الناس می‌آییم. اگر کسی تنها یک ثوب (لباس) دارد و آن ثوب، مغصوب است می‌تواند با آن نماز بخواند یا نمی‌تواند؟ اینجا یک حق‌الله است و آن صلوه است و یک حق‌الناس است و آن اینکه این ثوب، ثوب غصبی است. کدام یک ترجیح دارد؟ مرحوم آقا ضیا در تعلیق عروه به صراحت می‌گوید شبهه نکنید که اینجا حق‌الناس مقدم است: «وأما في المغصوب فلا شبهه في تقديم حق الناس على حق الله، فيصلي عاريا كما لا يخفى». اصلا انگار این آقا لباسی ندارد، اگر لباس نداشت چه می‌کرد الآن هم باید همان کار را بکند.

وی در ادامه گفت: یک مثال دیگر عرض کنم. صید بر مُحرم حرام است. اگر محرمی از مُحلّی صید را عاریه کرد کارش حرام است، اما اگر گرفت، نسبت به آن ضامن است ولو شرط ضمان نکرده باشد. اینجا دو حق است: یک حق‌الله است که حق‌الله می‌گوید محرم نباید صید بکند و یک حق‌الناس است و آن اینکه این صید مال او نیست. اگر حق‌الله مقدم باشد باید صید را رها می‌کرد ولی اینجا حق‌الناس مقدم است و باید صید را نگه دارد تا به محل برساند. در تمام این موارد فقها حق‌الناس را بر حق‌الله ترجیح دادند. حتی صاحب ریاض تعبیر این چنین دارد: «مع كونه حق الناس الذي هو أعظم من حق الله سبحانه». شهید اول هم در کتاب قواعد تصریح دارد: «حق الناس مبنی علی التضییق و حق الله سبحانه مبنی علی المسامحه»؛ یعنی حق‌الناس مبنی بر تنگ گرفتن است، اما حق‌الله مبنی بر مسامحه است.

بررسی مذاق فقاهت در تتبع موارد
مدرس سطوح عالی حوزه یادآور شد: این مسئله در فقه به عنوان یک اصل مسلم گرفته شده است و در سراسر فقه مورد قبول قرار گرفته است و حتی می‌توان گفت اجماعی است؛ به دلیل اینکه مرحوم شیخ در موسوعه شیخ یک روایتی نقل می‌کند می‌گوید که ظاهر این روایت این است که حق‌الله اهمّ از حق‌الناس است «مع انه خلاف الاجماع»؛ یعنی اهمیت حق‌الله بر حق‌الناس خلاف اجماع است. اجماع چیست؟ اهمیت حق‌الناس بر حق‌الله. یکی از موارد مذاق فقاهت که گاهی می‌شنوید اینجاست. دلیلش تتبع موارد حق‌الناس و حق‌الله است.

وی افزود: یکی از مواردش در باب شهید است که روایات دارد «كُلُّ ذَنْبٍ يُكَفِّرُهُ الْقَتْلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ إِلَّا الدَّيْنَ، لَا كَفَّارَةَ لَهُ إِلَّا أَدَاؤُهُ أَوْ يَقْضِيَ صَاحِبُهُ أَوْ يَعْفُوَ الَّذِي لَهُ الْحَقُّ»؛ یعنی خدا با شهادت همه گناهان را می‌بخشد مگر بدهی را. معنایش این است که حق‌الناس این قدر مهم است، حتی شهادت هم آن را جبران نمی‌کند، گرچه در برخی روایات هست که در این مورد هم خداوند ورود خواهد کرد و از طلبکاران طلب رضایت می‌کند، یعنی یک کاری می‌کند که صاحب حق بگذرد.


منبع: ایکنا
نظر شما