شنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۱۹:۰۱
کد خبر: ۱۳۲۵۶۷
|
تاریخ انتشار: ۲۹ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۸:۰۴
دبیر کانون کتابخوانان سراج در نشست دانای بی زبان درباره کتاب «ماهی سیاه کوچولو» گفت: این داستان افق دید فوق‌العاده‌ای به کودکان و نوجوانان می‌دهد تا بهتر بتوانند برای زندگی پیش‌روی خود برنامه‌ریزی کنند.
«ماهی سیاه کوچولو» افق دید فوق‌العاده‌ای به کودکان و نوجوانان می‌دهدبه گزارش پایگاه خبری تحلیلی فرهنگ و هنر، سارا لطفی دبیر کانون کتابخونان سراج  در نشست دانای بی زبان که به معرفی و نقد کتاب «ماهی سیاه کوچولو» نوشته صمد بهرنگی اختصاص داشت بیان کرد: «ماهی سیاه کوچولو»، یکی از داستان‌هایی است که باید در روزگار نوجوانی خواند. این کتاب نوشته‌ صمد بهرنگی است. او این داستان را در زمستان سال ۱۳۴۶ نوشت و انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آن را در سال ۱۳۴۷ با تصویرگری درخشان فرشید مثقالی منتشر کرد.

وی درباره داستان کتاب گفت: قصه‌ «ماهی سیاه کوچولو» در مورد ماهی کوچکی است که به عشق دیدن دریا خطر را به جان می‌خرد و سفری دور و دراز را با تجربه‌های متفاوت برای رسیدن به رهایی آغاز می‌کند. این اثر در عین سادگی پر از نکته‌های آموزنده است. ما در این کتاب با ماهی سیاه کوچولو همراه می‌شویم و با او سفر می‌کنیم. مسیری که او انتخاب کرده است، مانند راه‌های دیگر هموار نیست، خطرهایی در کمین است، حوادث بیمناکی رخ می‌دهد و حتی شاید خطر مرگ وجود داشته باشد، اما ماهی سیاه کوچولو همه‌ این ها را به جان می‌خرد تا بعدها حسرت فرصت‌های ازدست‌رفته‌اش را نخورد.

او همچنین درباره نویسنده کتاب عنوان کرد: صمد بهرنگی یکی از پرتلاش‌ترین و حرفه‌ای‌ترین نویسنده‌هایی بود که ایران به خودش دیده است.  او علاوه بر نویسندگی، شاعر، منتقد و مترجمی بود که زمانی در لباس عنوان معلم به جامعه خدمت می‌کرد. تجربه‌های بهرنگی در دوران معلمی باعث شد تا او در نوشتن داستان کودک و نوجوان تبحر ویژه‌ای داشته باشد.
او اضافه کرد: از دیگر آثار صمد بهرنگی می‌توان به «کوراغلوو کچل حمزه»، «الدوز و عروسک سخنگو»، «الدوز و کلاغ‌ها»، «کچل کفتر باز»، «افسانه محبت»، «یک هلو و هزار هلو»، «افسانه‌های آذربایجان» و … اشاره کرد که هر کدام دارای ویژگی‌های بارز و منحصربه‌فردی است که برای کودکان و نوجوانان آموزنده و گیرا هستند.

این کارشناس با بیان اینکه زبان داستان بسیار روان، ساده و صمیمی است، اما در پس این متن ساده و بی‌آلایش معنایی ژرف و عمیق نهفته است، افزود: نویسنده سعی دارد تلنگری بر مخاطب بزند و به او دنیای واقعی را نشان دهد. او را از نقطه‌ امن خود و حصاری که اطراف خود کشیده است، برهاند و به‌طور کلی افق‌های وسیع‌تری را برای مخاطب ترسیم کند.
وی ادامه داد: داستان «ماهی سیاه کوچولو» داستانی نمادین است. جویبار نماد حصاری است که هر انسانی ممکن است به دور خود بکشد و پایش را فراتر از آن نگذارد چون قفسی گرم و امن که پرنده را حفظ می‌کند، اما رویای پرواز را نیز در ذهن او می‌کشد. مادر و همسایه‌های ماهی سیاه کوچولو نماد انسان‌هایی با دید سطحی و محدود هستند که بال پرواز افراد دانا و آگاه را می‌بندند. ماهی سیاه کوچولو نماد انسا‌ن‌های جسور و دانا، ماهی‌خوار نماد انسان‌های قدرتمند اما ظالم و حتی ابله و مارمولک نماد انسان آگاه اما بی‌جربزه است.

دبیر کانون کتابخوانان سراج تاکید کرد: در حین خواندن داستان، مخاطب متوجه تشبیه‌های نامحسوسی می‌شود که میان زندگی ماهی و زندگی انسان وجود دارد و همین شباهت‌ها موجب برقراری ارتباط عمیقی با متن داستان می‌شود. این داستان افق دید فوق‌العاده‌ای به کودکان و نوجوانان می‌دهد تا بهتر بتوانند برای زندگی پیش‌روی خود برنامه‌ریزی کنند.

این کارشناس در پایان صحبت‌های خود بخشی از داستان «ماهی سیاه کوچولو» را خواند: ناگهان صدای زیر قورباغه‌ای او را از جا پراند. قورباغه لب برکه، روی سنگی نشسته بود؛ جست زد توی آب و آمد پیش ماهی و گفت:«من اینجام، فرمایش؟» ماهی گفت:«سلام، خانم‌بزرگ!» قورباغه گفت:«حالا چه وقت خودنمایی‌ست، موجود بی‌اصل‌ونسب! بچه‌گیر آورده‌ای و داری حرف‌های گنده‌گنده می‌زنی! من دیگر آن‌قدر‌ها عمر کرده‌ام که بفهمم دنیا همین برکه‌ست. بهتر است بروی دنبال کارت و بچه‌های مرا از راه به‌در نبری.» مااهی کوچولو گفت:«صدتا از این عمرها هم که بکنی، بازهم یک قورباغه‌ نادان و درمانده بیشتر نیستی.» قورباغه عصبانی شد و جست زد طرف ماهی سیاه کوچولو، ماهی تکان تندی خورد و مثل برق در رفت و لای و لجن و کرم‌های ته برکه را بهم زد.

نظر شما