يکشنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۱۱:۰۱
کد خبر: ۱۴۷۵
|
تاریخ انتشار: ۲۸ شهريور ۱۳۸۸ - ۱۴:۱۷
سيزدهمين جشن سينماي ايران شب گذشته با حضور تعدادي از سينماگران و اعضاي خانه سينما و مديران دولتي و شهردار تهران در هتل استقلال تهران برگزار شد تا به اين ترتيب از سه هنرمند و يك خدمتگزار عرصه فرهنگ و هنر تقدير به عمل بيايد.
به گزارش شهر به نقل از سايت خانه سينما، اين مراسم كه در آن وعده‌هاي اميدبخش از سرگيري ساخت فيلم سينمايي «چاي تلخ» به كارگرداني ناصر تقوايي و ساخت بزرگترين مجموعه سينمايي تهران در آن مطرح شد، بعد از برگزاري مراسم افطار با اجراي علي معلم كار خود را آغاز كرد. معلم ضمن خيرمقدم به حاضران، اين برنامه را جانشيني براي سيزدهمين جشن سينماي ايران معرفي كرد. از حاضران در مراسم مي‌توان به ناصر تقوايي، محمد رحمانيان، مهتاب نصيرپور، حبيب رضايي، مسعود رايگان، رويا تيموريان، سامان مقدم، مريم كاوياني، ايرج رامين‌فر، منوچهر محمدي، هوشنگ گلمكاني، رضا ميركريمي، احمد طالبي‌نژاد، محمدعلي سجادي، محمد سرير، داوود رشيدي، مسعود كيميايي، محمدعلي نجفي، امير اثباتي، مرتضي شايسته، كامران قدكچيان، مرتضي رزاق‌كريمي، محمدرضا سكوت، محمدرضا شرف‌الدين، نظام‌الدين كيايي، داود ميرباقري، آيدين آغداشلو، محمد خزايي و شهرام مكري اشاره كرد. در ابتداي مراسم، ياد و خاطره درگذشتگان سينمايي يك ساله سينماي ايران با پخش كليپي زنده شد. كليپي كه در آن از زنده‌ياد سيف‌الله داد، در پشت صحنه اپيزود فيلم فرش ايراني، پروين سليماني، مهري مهرنيا، علي ميري، پيمان ابدي و فرخ‌لقا هوشمند تصاويري گنجانده شده بود. بر اساس اين گزارش، مراسم با اجراي موسيقي توسط بامداد بيات ادامه يافت و پس از اجراي اين قطعه موسيقي، معلم با تاكيد بر اين كه نمي‌توان به راحتي براي هنرمندان ارزشمند جايگزيني يافت، به صحنه‌اي از فيلم سينماي «كمال‌الملك» علي حاتمي اشاره كرد و در ادامه فرهاد توحيدي به عنوان دبير جشن روي صحنه حاضر شد تا بيانيه متفاوت خود را قرائت كند. متن بيانيه به اين شرح است: همان‌گونه كه شرف عرض سروران گرانقدر رسيد، قرار بود كه در اين بخش گزارش دبير جشن به خاك پاي مبارك عرضه شود، اما با كمال تاسف بايد به استحضار برساند كه شخص نامبرده از چند روز پيش مفقود شده و اثري از وي در دست نيست. طبق اخبار واصله خانواده، ماموران انتظامي، بيمارستان‌ها، پزشكي قانوني، پايانه‌هاي مسافري، ماموران مرزهاي زميني و هوايي گزارشي مبني بر رويت وي ثبت نكرده‌اند. گويي چنين كسي از اول نبوده است. مع ذلك شايعاتي حاكي از آن دست كه نامبرده به دليل قصور در انجام وظايف و ناتواني از ايفاي مسئوليت، توسط مقامات عاليه خانه سينما از كار بركنار شده و علي‌رغم اصرار مقامات در مورد ارائه بيلان كار از اين امر استنكاف ورزيده و از خوف پيگيري ناپديد شده است؛ شايعاتي حاكي از آن دست كه وي با اختلاس پنج ميليارد تومان بودجه جشن به طور غيرقانوني از كشور خارج شده است. متعاقباً به اينجانب ماموريت داده شد تا گزارشي از سياهه اعمال او تهيه و به پيشگاه مبارك عرضه كند. مسموعات تايي مي‌دارد كه مشاراليه از بدو تقبل مسئوليت به ثبت و ضبط روزانه امور پرداخته و با يافتن دفتر روزانه وي مي‌توان به دقايق سياهكاري‌اش وقوف يافت. مع الاسف معلوم شد كه وي قبل از ناپديد شدن، اوراق روزانه را به آب شسته است. با يافتن دفتر مزبور، اين كمترين در پي متخصصان امر به هر سو روان شد تا مگر از ميان كلمات به جا مانده متن كامل را بپردازد. گفته آمد دانشجويان متخصص اين امر نيز كه روزگاري اسناد ماموران خفيه ممالك اتازوني را بازخواني كرده‌اند به تير غيب گرفتار آمده و ناپديد گشته‌اند. لذا من‌باب خالي نبودن عريضه آن مقدار از يادداشت‌هاي فرد موصوف كه قابل قرائت بود، عرضه مي‌شود تا امتثال امر گردد. در اولين صفحه اين دفتر اين عبارت باقي مانده است. ارديبهشت ماه آسمان باز امانت نتوانست كشيد/ قرعه فال به نام من ديوانه زدند در ارديبهشت‌ماه جلالي دبير شدم. در پروانده پرسنلي آسمان نشاني از دبيري جشن سينما يافت نمي‌شود، اما در پرونده پزشكي من اوراقي حاكي از ديوانگي موجود است و فراخوان داديم. با روساي صنوف و بزرگان سينما جلسه گذاشتيم تا آيين‌نامه‌ها را بازنگري كنند. خرداد ماه جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه/ چون نديدند حقيقت ره افسانه زدند حواسمان پرت است. از يك طرف بايد آيين نامه بنويسيم، داوران را انتخاب كنيم. ناز كنند، ناز بكشيم. فرم‌ها را پر كنيم، دنبال پول بگرديم. طعن و طامات را فراموش كنيم. از طرف ديگر به ستاد كانديداها جواب رد بدهيم. قسم حضرت عباس بخوريم كه از طرف پنج هزار عضومان وكالت سياسي نداريم. نمي‌توانيم از كسي طرفداري كنيم. شب‌ها هم كه به خانه مي‌رويم تا كپه‌مان را بگذاريم، داد و قال و بوق و ترانه نمي‌گذارد خواب به چشممان بيايد. ديشب با اين جوان‌هايي كه جلوي خانه معركه گرفته بودند، دعوايم شد. گفتم مگر كار و زندگي نداريد. جواب‌هاي پرت و پلا دادند. مزخرفاتي درباره مردم‌سالاري سر هم كردند. نزديك بود از دهانم در برود كه بيچاره‌ها برويد فكر نان كنيد كه خربزه آب است. خوب شد عقل كردم. تعدادشان زياد بود. رگ‌هاي گردنشان هم بيرون زده بود. برگشتم خانه. پنبه در گوش كردم اما دريغ از يك چرت كوتاه تا صبح. خدا خدا مي‌كنم اين قضايا زودتر تمام بشود، برويم سر كار و زندگي مان. بدبختي همه ماجراها بايد همزمان بشود؛ جشن سيزدهم كه باز براي اين سيزده بدنام مضمون كوك كنند. بگذريم. داورها معلوم شده‌اند. همين ديروز آمار را هم گرفتم، ديدم 67 انيميشن رسيده، 304 مستند، 332 فيلم كوتاه داستاني و 36 فيلم بلند سينمايي. جدول نمايش‌ها را بسته‌ايم. جاي نمايشگاه را هم گرفته‌ايم. مانده آيين گشايش داوري. آن را هم گذاشته‌ايم بعد از انتخابات، 24 خرداد. بگذار همه سروصداها بخوابد. بعد مي‌نشينيم سر فرصت فيلم تماشا مي‌كنيم و داوري مي‌كنيم. تير ماه ما به صد خرمن پندار ز ره چون نرويم/ چون ره آدم خاكي به يكي دانه زدند تف بر اين بخت واژگون. هرچه به گوش اين جوانان پند گفتيم، ملال شمردند. كاسه كوزه‌ها به هم ريخته. حاميان مالي جا زده‌اند. فقط يكي مانده به يك ميليارد و نيم. گفتيم جهنم. شروع مي‌كنيم اما همه نصيحت مي‌كنند. زمان نداريم. آنقدر دست دست كرده‌ايد كه هشت هفته زمان براي داوري نمانده. آن را هم جور مي‌كنيم. با داورين چه كنيم؟ جلسه پشت جلسه با شوراي سياستگذاري هيئت مديره، روساي صنوف، ريش سفيدها. به داوران تلفن مي‌زنيم، جواب نمي‌دهند. پيامك‌ها قطع است. پست الكترونيك كميتش لنگ است. فقط كبوتران نامه بر در شهر مي‌روند و مي‌آيند. همين ديروز از جناب حافظ، نامه رسيد كه: عقاب جور گشادست بال در همه شهر/ كمان گوشه‌نشيني و تيرآهي نيست اين حضرت حافظ بعد از اين همه سال، هنوز درست نشده و باز هم چپ مي‌زند. به روي خودم نياوردم و جوابي ندادم. مي‌پرسند مي‌خواهيد جشن را برگزار كنيد؟ نه مي‌توانم بگويم بله. نه مي‌توانم بگويم نه. اگر بگويم بله، ميان خيل همكاران انگشت‌نما مي‌شوم. اگر بگويم نه در اين وانفساي حراج، تهمت و افترا مي گويند فلاني قصد معارضه دارد. ياد نامه قبلي حضرت حافظ مي‌افتم نوشته بود: جريده رو كه گذرگاه عافيت تنگ است/ پياله گير كه عمر عزيز بي بدل است/ نه من ز بي عملي در جهان ملولم و بس/ ملالت علما هم زه علم بي عمل است قربان دهنش. جشن را تعطيل نكرده مي‌گويند شعبه كنسولگري انگليسيد. مي‌گويند ضدانقلاب و فاسق و تاجريد. واي به روزي كه تعطيلش كنيم. بايد دست همكاران را يك به يك ببوسم. مجيزشان را بگويم كه مرا با اين جماعت درنيندازند. غلط كردم. به خدا بعد از اين، ديگر دبير نمي‌شوم. مرداد ماه شكر ايزد كه ميان من و او صلح افتاد/ قدسيان رقص كنان ساغر شگرانه زدند بالاخره يك جوري مساله را به غمزه رد كرديم. جوري حرف زديم كه نه سيخ بسوزد و نه كباب. گفتيم آقاجان نمي‌شود جشن بگيريم. نه كه نخواهيم، پول نداريم. وقت نداريم. حال نداريم را بروز ندادم. نگفتم كه هي سيخوك مي‌زنند كه مگر مي‌شود توي شهر اين همه بگيرند و ببندند. زبانم لال بكشند و بعد ما با خيال راحت بنشينيم و فيلم تماشا كنيم و هم به اين و آن تنديس بدهيم. بدهيم كه چه بشود. اين دفتر لعنتي را هم بايد زودتر پاره پوره كنم كه گزك دست كسي نيافتد. چرا به خاطر حرف ديگران من تاوان بدهم. شهريور ماه بالاخره كار خودشان را كردند. تازه راحت شده بودم. گفتند حالا كه رقابت نداريم، مي‌رويم توي سينما با مردم فيلم مي‌بينيم. مي‌خواهيم خودمان با خودمين همگرا بشويم. مثلاً زودتر از اين‌ها نمي‌توانسيتد بشويد؟ پوستر چاپ كردند. مردم و سينما و سينماي مردمي. مي‌دانم مي‌خواهند بروند توي سينماها هرچه از دهنشان در آمد به مردم بگويند. دهنشان كه چاك و بست ندارد. بعد هم خر بيار و باقالي بار كن. همه كاسه كوزه‌ها را سر من مي‌شكنند. خيال كردند. من از همه‌شان زرنگ‌ترم. به كسي نمي‌گويم كه كجا مي‌روم. مي‌روم يك جايي گم و گور مي‌شوم تا آب‌ها از آسياب بيافتد. مي‌گويند تا الان شش هزار نفر، بفهمي نفهمي رفته‌اند توي سينماها فيلم ببينند. خلاصه رسم روزگار همين است. مردم طناب مفت هم گير بياورند خودشان را دار مي‌زنند. آخرش از دست اين مردم مي‌ميرم ... از اينجا به بعد در دفتر دبير مفقودالاثر معلوم‌الحال، كلمه‌اي به چشم نمي‌خورد. زياده عرضي نيست. بر اساس اين گزارش، سخنان توحيدي با تشويق طولاني حاضران مواجه شد. طبق برنامه‌اي كه از قبل اعلام شده بود، تقدير از سه هنرمند، ديگر بخش‌هاي اين برنامه بود. تقديرها با بزرگداشت ديگران تومانيان و پخش كليپي درباره مسير كاري او آغاز شد. تومانيان در اين كليپ مسيري كه در اين سال‌ها پيموده و چگونگي فعاليت در لابراتوار را توضيح داد و در ادامه‌ هارون يشايايي روي صحنه حاضر شد تا تنديس افتخار خانه سينما را به نشان قدرداني از فعاليت‌هاي تومانيان به او اهدا كند. تومانيان در سخنان كوتاهي بعد از دريافت تنديس گفت: صميمانه از هئيت مديره خانه سينما به دليل لطفي كه به من دارند، تشكر مي‌كنم و خوشحالم كه امشب در كنار دو هنرمند بزرگ از من تقدير مي‌شود. پخش كليپي از سخنان نيكو خردمند درباره حضورش در سينما، راديو و دوبله و تصاويري از بازي‌هاي او در فيلم‌هاي سينمايي نشان‌دهنده آغاز بخش مربوط به اين بازيگر سينما بود. رويا تيموريان براي تقدير از خردمند روي سن قرار گرفت و با اشاره به اينكه اهداي تنديس خانه سينما توسط او به خردمند براي او افتخاري است، از اين بازيگر دعوت كرد تا روي صحنه بيايد. خردمند كه همراه تشويق‌هاي حاضران ايستاده روي سن آمد، گفت: دلم مي‌خواست خيلي بيشتر از اين‌ها با شما صحبت كنم اما فعلاً توانايي‌اش را ندارم، فقط مي‌گويم از همه خيلي ممنونم. سومين بزرگداشت سيزدهمين جشن سينماي ايران به كارگردان و فيلمنامه‌نويس برجسته سينما، ناصر تقوايي تعلق داشت. كليپ مربوط به بزرگداشت تقوايي شامل سخنان سينماگراني چون بهرام بيضايي، مسعود كيميايي، عباس گنجوي، عليرضا زرين‌دست و كيانوش عياري بود كه همگي به اتفاق، تقوايي را يكي از هنرمندان برجسته و تاثيرگذار ايران مي‌دانستند. مسعود كيميايي به عنوان فيلمسازي از نسل تقوايي روي صحنه آمد و در مورد همكار قديمي خود گفت: يا بايد براي ناصر زياد گفت و يا اصلاً نگفت. اگر بخواهيم وارد اقيانوس ناصر شويم، بايد خيلي چيزها بگويم. در اين 50 سال فيلمسازي‌ام دوستاني داشته‌ام كه ناصر يكي از نزديك‌ترين آن‌ها است و ناصر چند سالي است كه فيلم نساخته، سكوت اين سال‌هاي ناصر كمتر از فيمسازي‌اش نيست. اما يك سوال مطرح مي‌شود چرا ناصر فيلم نمي‌سازد؟ وي ادامه مي‌دهد: 11 ماه است كه فيلم نوشتي را در اختيار آقاي جعفري‌جلوه قرار دادم، ايشان آن را خواندند و لطف داشتند و موافقت كردند آن را بسازم و كار را به فارابي سپردند. 11 ماه است كه منتظر اين فيلم هستم. عمر كاري هنرمند اين فرصت را نمي‌دهد كه سال‌ها منتظر يك كار بماند. بعد از اين سخنان، تقوايي به دعوت كيميايي روي صحنه رفت و گفت: بالاخره يك روز مي‌گويم كه چرا فيلم نمي‌سازم اما آن را زماني مي‌گويم كه تاثير داشته باشد. اما مي‌خواهم به مساله‌اي اشاره كنم. ما ايراني ها معمولاً در دو مورد اغراق مي‌كنيم، يكي وقتي يكي را دوست داريم و ديگري وقتي از او متنفريم. اين روزها مي‌بينيم كه به هر كسي كه فيلمي مي‌سازد و يا شعري مي‌گويد، عنوان هنرمند داده مي‌شود. اما اين در حالي است كه هنرمند به كسي مي‌گويند كه وقتي حرفي مي‌زند، چيزي نمايش مي‌دهد و يا تنه مردم به او مي‌خورد، متبرك شوند نه اينكه زيان ببينند. تنديس جشن سينماي ايران توسط كيميايي در حالي كه ابراز مي‌كرد اين كار براي او دوست داشتني است، به دستان تقوايي سپرده شد. زماني كه تقوايي صحنه را ترك كرد، تصاويري از پشت صحنه و در ادامه، بخش‌هايي تدوين شده از فيلم نيمه‌كاره «چاي تلخ» تقوايي روي پرده نقش بست و سپس محمدمهدي عسگرپور، مديرعامل خانه سينما ميكروفن را در دست گرفت و وعده داد كه يكي از آرزوهاي چندين ساله دوستداران سينماي تقوايي تحقق پيدا خواهد كرد. عسگرپور گفت: چند سال قبل ناصر تقوايي از من خواسته بود تا براي ساخت مجدد «چاي تلخ» با بعضي از دوستان صحبت كنم؛ در آن زمان سمتي در سينما نداشتم و كاري در اين زمينه نتوانستم انجام دهم، تا اينكه يكي دو سال قبل زماني كه براي يافتن لوكيشن به جنوب رفته بودم، فضاي لوكيشن كار تقوايي را ديدم و مصر شدم كه دوباره اين برنامه را دنبال كنم. وي ادامه داد: بالاخره سعيد حاجي‌ميري موافقت كرد كه اين كار با سرعت از سر گرفته شود و حالا براي شروع مجدد كار، موافقت ناصر تقوايي لازم است. در اين زمينه شهرداري تهران و معاونت امور سينمايي نيز همكاري‌هاي لازم را خواهند داشت. آخرين تقدير كه مربوط به شخصيت خدمتگزار سينما بود، به «محمدباقر قاليباف» شهردار تهران تعلق داشت. در كليپ مربوط به اين بخش، جمعي از سينماگران از جمله، عزت‌الله انتظامي، كيومرث پوراحمد، داريوش ارجمند، رويا نونهالي و مسعود رايگان و احمدرضا درويش و سيدرضا ميركريمي در مورد كمك‌هاي شهرداري به سينما در سال‌هاي اخير اشاره كردند و بعد از پخش كليپ و پيش از آنكه معلم از قاليباف دعوت كند كه روي سن بيايد، خطاب به شهردار تهران گفت كه در انتخاب مديران سازمان فرهنگي هنري شهر تهران دقت نظر بيشتري داشته باشد. قاليباف پشت تريبون قرار گرفت و گفت: وظيفه خود مي‌دانم از خانه سينما و بزرگان عرصه هنر كه به من منت گذاشتند و مرا لايق سخنان تمجيد‌آميز دانستند، تشكر كنم و اين قدرداني‌ها مرا مكلف مي‌كند تا با انگيزه بيشتر در خدمت شما باشم. وي ادامه داد: اعتلاي سينماي ايران ضرورت اجتناب ناپذيري است كه وظيفه خود مي‌دانم در اين مسير گام بردارم البته در اين مسير فراز و نشيب‌هايي نيز وجود دارد. وي در پاسخ به خواسته معلم بر كاهش تصدي‌گري شهرداري در اداره بخش‌هاي فرهنگي مي‌گويد: در اين زمينه لايحه‌اي را به شواري شهر ارائه كرده‌ايم كه با تصويب آن اداره تمامي بخش‌هاي فرهنگي كه توسط شهرداري انجام شده است به بخش خصوصي واگذار مي‌شود اما كماكان ساخت و توسعه فضاهاي كالبدي ادامه خواهد داشت. وي همچنين با اشاره به پروژه‌هاي در دست ساخت شهرداري گفت: شهرداري در حال حاضر سه ميليون متر مربع زمين در حال احداث براي امور فرهنگي در دست دارد كه در ميان آن، سالن سينمايي با كيفتي كه تا يكسال ديگر آماده بهره‌برداري مي‌شود و باغ موزه دفاع مقدس جاي مي‌گيرد. پس از صرف شام، شماره ويژه روزنامه سينمايي باني فيلم به سفارش دبيرخانه سيزدهمين جشن سينماي ايران به مناسبت گراميداشت ياد روز سينما به همراه پوسترهاي نكوداشت‌ها در اختيار حاضران قرار گرفت. مراسم سيزدهمين جشن سينماي ايران با اميد برگزاري جشن چهاردهم در سالن سينمايي كه اين روزها در تپه‌هاي عباس آباد در حال ساخت است، به پايان رسيد.
نظر شما