وي كه روز پنجشنبه در مراسم اختتاميه دورههاي آموزش داستانك نويسي ويژه جوانان و نوجوانان با عنوان برنامه شب داستانك در كتابخانه شيخ هادي نجمآبادي فرهنگسراي معرفت سخن ميگفت با اشاره نياز مبرم زندگي شتابزده امروز به كوتاه نويسي افزود: يك زماني تلگراف و فاكس وجود داشت اما داستان تلگرافي يا فاكسي نبود، اما اينترنت و تلفن همراه انقلاب كردهاند و موجب رواج داستانهاي اينترنتي و داستانكهايي در قالب پيامك شدهاند. هر چند نوشتن داستان و داستانك، كار دشواري است چرا كه ادبيات داستاني در هر شكلي كه باشد از زندگي سخن ميگويد و برشي از آن است.
امرايي علت برگزاري اين دوره آموزشي را استقبال از اين گونه داستاني دانست و افزود: مخاطب امروز كم حوصله است و فرصت خواندن داستان هاي بلند را ندارد، از سوي ديگر در عصر حاضر همهچيز با شتاب پيش ميرود و اين شتابزدگي، مجالي براي خواندن رمان باقي نميگذارد. علاوه بر اين، نقش رسانهها را در جهان كنوني نميتوان ناديده گرفت. رسانههايي كه بر همه گونههاي نوشتاري تاثير ميگذارند.
وي در ادامه به دلايل تاريخي شكل گيري داستانهاي خيلي كوتاه و داستانك در ادبيات غرب پرداخت و گفت: سرخوردگيهاي جامعه روشنفكري از بهشت آمريكايي در اواخر دهه شصت و تركتازيها و تجاوزيهاي اردوگاه سوسياليسم و سركوب آزادي و استقلال كشورهاي اقصاري و گرفتاري امريكا در باتلاق جنگ ويتنام در جوامع غربي به خصوص امريكا نسلي عاصي را به وجود آورد در اين دوره در ادبيات داستاني امريكا اتفاقي افتاد كه بيل بوفورد سردبير مجله گرانتا از آن به رئاليسم عريان كرد. اما نام ريموند كارور بود كه با ميني ماليسم و رئاليسم فريان گره خورد، ادبياتي كه به استيصال يقه چركها ميپردازد و از مردمي ميگويد كه مدام در هراس به سر ميبرند. آثار كارو و توبياس وولف نمونههايي مجسم رئاليسم عريان و ميني ماليسم است و در نوشتههاي ديگران هم هرچند گاه به گاه مختصري چاشني رمانتيسيسم مخلوط شده است و به نوعي به فقر بها داده شده اما دنياي آنها هم دنيايي است كه استيصال در آن موج ميزند. دنيايي فرو رفته در غباري از درد و سرخوردگي، دنيايي كه آدمهاي آن روياهايشان را از دست دادهاند، با خواندن هر داستان گويي به خياباني پا گذاشتهايم به ظاهري آشنا ، اما كمي بيشتر كه ميرويم احساس غريبي ميكنيم. سر هر پيچي خطري در كمين است يا زمين زير پايمان خالي است كه به ناگهان دهن گشايد. گاهي وقت ها فقط پنجره را باز ميكنيم نه حالش را داريم به بيرون برويم و نه دلش را. يك را ميبينيم و تمام. به راستي چرا داستاني چنين موجز چنين تاثيري در ما ميگذارد؟ كدام عامل چنين مطلبي را القا ميكند؟ ايجاز يا اكراه نويسنده را باز كردن عاطفه بر كلمات؟
امرايي افزود: بيل فورد بعد از موفقيت مجموعه اولش كه استقبال گستردهاي را ديد مجموعه دومش را با عنوان رئاليسم عريان 2 توسط همان مجله منتشر كرد.
آثاري بيبديل كه هرچند تازگي داستانهاي اوليه را نداشت اما بسيار درخشان بودند. در اين آثار نبايد دنبال ماجراهاي عجيب و غريب با شروع و پاياني غير منتظره گشت. برشي از اتفاقهايي را كه دور و برمان ميبينيم يا در تخيل خود ميسازيم. گاه بدون هيچ دخل و تصرفي. يك موقعيت خيلي ساده كه ساده ادامه مييابد و ساده تمام ميشود. ميني ماليستها ساده مينويسند و جملههايشان ساده و روانند. اما همين جملههاي ساده وصف كننده صحنههايي ظاهر ساده است كه در بطن خود ماجرايي عميق را در بر ميگيرد. كارو و نثر را به معماري تشبيه كند و مدام كلمهها و جملههايش را ميتراشد و صيقل ميدهد، يا اينكه ويراستارانش او را به اين كار ويراستارش او را به اين كار تشويق ميكنند. روايت هايي ساده و بيپيچ و خم را براي قصههايشان انتخاب ميكنند اما در قصههاي رئاليسم عريان اين سادگي سبب پيدايي يك فرم جديد ميشود.
زندگي خالي از هر گونه نوسان و گرفتار يكنواختي امريكايي، چنين فرمي را براي قصههايش ميطلبد. نويسندگان ميني مالست با كاربرد هوشمندانه رئاليسم عريان و روش كوتاه نويسي با كمترين تعداد كلمات، پوچي روابط بين آدمها را نشان ميدهد. مدرنيته و نگرش مدرن در ان قصهها جا دارند.
به گفته امرايي همه اين روايت ها به دوراني تعلق دارد كه هنوز فناوري اطلاعات چندان گسترده نيست. هنوز ماهوارههاي فضاي منازل را تسخير نكردند. از مديومي به نام اينترنت خبري نيست. هنوز اگر كسي واكي تاكي دستش باشد به چشم نيروي امنيتي نگاه ميكنند. موبايل يا تلفن سيار پيش كش. با همهگير شدن اينترنت و موبايل كاركردهاي جديدتري معرفي ميشود. الان بسياري از رمانها و داستانهاي كوتاه و بلند را ميتوان در شبكه اينترنت يافت. با فشار يك دكمه ميتوانيد متن كامل يك رمان را در گوشي موبايل بخوانيد پولش را هم با قبض موبايل بپردازيد. اين عرصه بايد داستانهاي خيلي كوتاه يا داستانك را هم اضافه كرد.
وي افزود: داستانك را معادل فارسي فلش فيكشن گرفتهاند يكي از گونههاي روايي رايج در روزگار ماست. البته اين معادل رسا نيست. در عصري كه فرصت ديدن و شنيدن تنها در چهارچوب قابي كوچك و گاه بزرگ دست ميدهد. عصري كه قبيله يك نفر است يا يك واحد از چند نفر. عصر لحظهها و پيامها و هرچه را خواهيم كوچك كنيم يك افزود: تصفير به آخرش ميافزاييم. داستانك، روايت مطلوب داستانخوانهاي امروز هم هست ديگر نيازي نيست تا بسياري سفر بايد تا پخته شود خامي. داستان كوتاه كوتاه با بريدن تمام شاخ و برگهايي خود اين روزها به سادگي و به سرعت در زندگي ما جا باز كرده است. همزمان با سرعت ماشين، قطار، مترو و هواپيما و شتاب تلويزيون و اينترنت انسان امروزي وقت فراقتش اندك است. براي فلش فيكشن پيشنهاد داستانهاي برقآسا هم داده اند.
امرايي در ادامه درباره ويژگيها و كاركردهاي شاخص داستانك گفت: اين شيوه روايي به ما اجازه مي دهد در كمترين زمان ممكن ببينيم و بينديشيم و بگذريم.جنسي از زيبايي كه در چشم برهم زدني قابل ديدن و محسوس باشد. واقع داستانك پديدهاي نو ظهور نيست. گونههايي روايي بسيار متنوعي در گنجينه ادبيات جهان يافت ميشوند كه شباهت فرمي زيادي با داستانكهاي امروزي دارند. قصهها و حكايتهاي كوتاه در ادبيات داستاني فارسي مسبوق به سابقه است، البته ساختار دروني افقهاي معنايي و ارتباطهاي نشانه شناختي داستانكهاي امروزي كهن متفاوت است، اما فصول مشترك مهمي را در اين آثار ميتوان يافت. شباهتهايي كه به بنيانهاي روايي و ساختار ارتباطي آنها بر ميگردد.
وي افزود: اولين نكته كه در داستانك نظر مخاطب را جلب ميكند، معناي نهفته در پس اين چند جمله است. چنان كه وقتي آن را ميخوانيم، ابتدا متوجه معنا و حالتي شويم كه با آن اشاره ميكنند يا حسي كه سعي در القاي آن دارند. داستانك ويژگي روايي خود را حفظ كرده است گوي آنچه ميخوانيم هم يك داستان است و هم نيست. كيفيتي كه خواننده را غافلگير ميكند. از اين منظر اولين واكنش خواننده نسبت به متن، بيش از هرچيز تحريك ذهني براي انديشيدن معناي مستقيم آن است. عنصر غافلگيري يكي ديگر از ويژگيهاي داستانك و انواع و اقسام نام نيافته آن است.
امرايي در خاتمه با شاره به گسترش روز افزون داستانك واقبال از آن اظهار داشت: اين گرايش و استقبال فقط مختص ما نيست و اغلب كشور هاي جهان شاهد گسترش اين نوع ادبي هستند كه به تازگي به عرصه موبايل يا تلفن همراه هم راه يافته است. اين توجه روز افزون ضرورت پژوهش و پرداختن دقيقتر به اين گونه داستاني را افزايش ميدهد. مجموعه داستانهايي كه در عرصه جشنواره داستانهاي اس ام اس يا پيامكي گرد آمده و به اين اميد فراهم شده كه فرصتي براي ديدار و خواندن اين داستانها در لحظههاي تنهايي باشد.
وي افزود: قدرت خلاقيت انسان در فضاهايي بسيار محدود چون داستانك ميتواند خالق آثاري ماندگار و ارزشمند باشد و اين اختصار مردم را به مطالعه در فرصتهاي بسيار كوتاه تشويق خواهد كرد.
قباد پور درباره برگزاري دورههاي آموزشي داستانك نويسي گفت: آنچه در كارگاههاي داستانك نويسي جاري است پرورش خلاقيتها در عرصه كوتاه نويسي است. در اين دورهها هنرجويان چگونه ديدن را ميآموزند و قدرت نگارش داستان را در نهايت ايجاز كسب ميكنند همچنين بيشتر به خواندن و بهتر خواندن تشويق ميشوند كه اين امر سبب ميشود از تمام ظرفيت كتابخانه در رده ادبيات داستاني بهره گرفته شود.
در مراسم اختتاميه اين دوره پس از نقد و بررسي با حضور شماري از نويسندگان، مترجمان و منتقدان حوزه ادبيات داستاني بهترين آثار انتخاب از پديد آورندگان داستانكهاي برگزيده تقدير به عمل آمد.
برنامه شب داستانك با گراميداشت ياد مرحوم مهدي آذر يزدي داستان نويس معاصر در حوزه كودك و نوجوان برگزار شد و گزيده آثار انتخابي به ياد وي و مرحوم اسماعيل فصيح داستان نويس و مترجم، در يك مجموعه منتشر خواهد شد.
اسدالله امرايي، كيوان امجديان، مجيد قيصري، و تقي محمدي فكورزاده از جمله كساني بودند كه در اين برنامه به عنوان ناظر و داور حضور داشتند.
دورههاي كارگاهي داستانكنويسي با عنوان« روزنههاي تماشا» و همايش شبهاي داستانك در كتابخانه شيخ هادي نجمآبادي به نشاني: شهر زيبا- شهران- ابتداي زيرگذر شهران- فرهنگسراي معرفت(تفكر)، ميزبان شمار زيادي از جوانان علاقهمند به عرصه ادبيات داستاني ويژه داستان كوتاه و داستانك بود.