به گزارش خبرنگار شهر،متن اين يادداشت به شرح زير است:
«صبح مشتاقان»بود و «موسم گل» «لاله بهاران»، «مژده بهار» را در سراپرده راز با «سرعشق» ميآورد و «دل انگيزان» با «شور» و «شيدايي»، «تمنا» عشق ميكردند و منتظر «طلوع» صبحي ديگر.
اما «قاصدك» ناگاه اين بار، گوشه حزن را نشانه گرفت و «بيداد زمان» را روايت كرد و «بر آستان جانان» گرد غم «خزان» را پاشيد تا عشق ورزان «وطن» را در سوگ و اندوه نشاند و هجران «پرويز مشكاتيان» را حكايت كند.
«مشكاتيان» با شناخت دقيق شعر، به ويژه موسيقي شعر، موسيقي نهفته در اشعار را كشف و با پرداختي امروزي ارايه ميكرد كه اين خصوصيت ويژه اوست. با اشراف بر گلستان و بوستان ادبيات كهن پارسي و نيز ادبيات مدرن معاصر، گردهي گلهاي ادب پارسي را بر ميچيد و تبديل به انگبين ميكرد تا كام مخاطبين را شيرين كند.
شناخت عميق و دقيق او از ادبيات و مجالست و رفاقت با شاعران و اديبان بزرگ، از او موسيقيداني اديب و اديبي موسيقي شناس ساخته بود كه آدمي را تا آستان جانان پرواز ميداد و چون قاصدك خوش خبر، نواهاي دل انگيزي چون «دود عود» ميپراكند و «دستان» او را ميتوان از داستانهاي ماندگار و تاثيرگذار موسيقي برشمرد.
يقينا ميتوان او را سعدي موسيقي ايراني ناميد كه با آثار سهل و ممتنع هر مخاطبي را به شگفت و تحسين وا ميداشت و به تعبير خودش، در اعوجاج موسيقي امروز، مرگش ضايعه كه نه، فاجعهاي بزرگ است.