چهارشنبه ۰۲ خرداد ۱۴۰۳
ساعت : ۰۲:۰۷
کد خبر: ۱۸۸۵۵
|
تاریخ انتشار: ۳۱ خرداد ۱۳۸۹ - ۱۰:۳۴
فال‌فروشي، زباله‌گردي، گلفروشي در سر چهارراه‌ها، بادكنك‌فروشي‌، واكسي، كارگري كوره‌پزخانه‌ها و مزارع و...، صاحبان همه اين مشاغل كودكان زير 15 سال هستند كه بخشي از جامعه انساني‌اند و تنها در يك موضوع مشتركند، كودك بودن و كار كردن.

به گزارش شهر، كافي است پشت چراغ قرمز يا سر چهاراهي توقف كنيد و يا در مراكز خريد و معابر پر تردد شهر در حال عبور شاهد پديده ناخوشايند كودكان كار و كودكان خياباني باشيد. براساس آمار منتشر شده توسط سازمان بهداشت جهاني و يونيسف نزديک به 250ميليون کودک کار بين سنين 5تا 14سال در جهان وجود دارد. از اين تعداد 171 ميليون نفر در وضعيت سخت و طاقت‌فرسا همچون کار در معادن، کارهاى کشاورزى و يا کار با ماشين‌هاى خطرناک هستند و 25ميليون نفر از آنها در آسيا زندگي مي کنند. حدود 120ميليون از اين کودکان زير سن 15سال، به صورت تمام وقت و 130ميليون کودک ديگر به صورت پاره وقت کار مي‌کنند. طبق برآوردهاي جديد ILO )سازمان بين المللي کار) نيز 218ميليون کودک کار در سنين 5تا 17سال در کشورهاي در حال توسعه وجود دارند. از اين تعداد 122.3 ميليون کودک در منطقه آسيا و« پاسيفيک»، 49.3 ميليون نفر در افريقا و 5.7ميليون کودک در امريکاي لاتين و کارائيب کار مي‌کنند. شمار کودکاني که در کارهاي دشوار کار مي‌کنند و آن‌ها را بدترين اشکال کار کودک مي‌نامند، در سال 2006، 126ميليون نفر بود. اکثر کودکان کار (70درصد) درگير کارهاي کشاورزي هستند، در حالي‌که فقط 9درصد در کارهاي صنعتي اشتغال دارند.

شهرداري حامي كانون‌هاي محلي در امر سياست گذاري آسيب‌هاي اجتماعي كودكان كار و فرار
محمد جواد روزبهاني مديرعامل سازمان رفاه و خدمات اجتماعي شهرداري تهران در گفتگو با خبرنگار شهر، اظهار داشت: شهرداري تهران طبق قانون به عنوان اولين مداخله گر وظيفه جمع آوري كودكان كار و خياباني را به عهده دارد و پس از آن سازمان بهزيستي وظيفه ساماندهي اين كودكان را دارد. وي افزود: شهرداري توسط گشت هاي شناسايي اين كودكان را اگر پسر باشد به مركز «ياسر» و اگر دختر باشد به مركز «نواب» ارجاع مي دهد. در سال قبل مددكاران شهرداري با مداخله و شناسايي اين كودكان اقدامات اوليه را انجام داده و پس از آن به بهزيستي ارجاع مي دادند ولي از ابتداي امسال كار مداخله اي شهرداري منسجم تر انجام مي شود بدين صورت كه سازمان رفاه شهرداري و سازمان بهزيستي با استقرار در 2 مركز پايانه ها ي جنوب و غرب درخصوص جمع آوري اين كودكان از مبادي ورودي اقدامات لازم را به انجام مي رسانند. روزبهاني ادامه داد: مددكاران شهرداري با گشت زني در محوطه پايانه ها در همان مبادي ورودي نسبت به شناسايي دختران و پسران زير 18 سال كه به تنهايي سفر مي كنند اقدام لازم را انجام مي دهند تا قبل از اينكه شكارچيان انساني آنها را شناسايي كنند مشاوره ها ي لازم را به آنها ارايه كرده و پس از آن در صورت قانع شدن اين كودكان توسط نيروهاي بهزيستي و كميته امداد مراحل ارجاع آنها به شهرهاي محل زندگي شان انجام مي شود. وي افزود: اين مراكز در پايانه ها با حضور مشترك مددكاران شهرداري ، بهزيستي و كميته امداد اداره مي شود و آنها در صورتي كه كودكي فاقد كارت شناسايي باشد آنها را مورد مشاوره مددكاري قرار مي دهند. مديرعامل سازمان رفاه و خدمات اجتماعي شهرداري تهران مي‌گويد: در برنامه جديد 7 محدوده جغرافيايي در تهران تعريف شده است كه مددكاران شهرداري در اين محدوده ها فعاليت مي كنند و پس از جمع آوري كودكان كار برون سپاري آنها را به مراكز بهزيستي به اجرا مي گذارند. وي اعلام كرد: ماه گذشته براي اولين بار در سازمان رفاه و تامين اجتماعي جلسه اي را با حضور 22 نماينده از كانون هاي محلي و NGO هاي فعال در مناطق 22 گانه تهران تشكيل داديم كه براساس آن اين كانون هاي محلي در 6 مرحله ماموريت دارند كارگروه هايي را تشكيل دهند و يك نماينده به سازمان رفاه معرفي كنند. بر همين اساس هر كارگروه ماموريت دارد كودكان كار و خياباني را در مناطق شناسايي و مددكاران اين كارگروهها حمايت ها و مشاوره هاي لازم را ارايه كنند. در واقع اين كارگروه ها به عنوان مجري و مداخله گر وارد شده و شهرداري به عنوان يك حمايت كننده و تسهيل كننده در امر سياست گذاري و حمايت هاي مالي در عرصه آسيب هاي اجتماعي اين كارگروه ها را پشتيباني مي كند.

مديرعامل سازمان رفاه و خدمات اجتماعي شهرداري تهران ادامه داد: شهرداري براي احاطه بر آسيب هاي اجتماعي بستر هاي لازم را براي فعاليت اين كارگروه ها و هسته هاي مركزي آنها در تهران آماده مي كند اما كار تنظيم برنامه هاي مداخله گري بر عهده كارگروه ها است. به گفته روزبهاني سال گذشته شهرداري تهران دو هزار 343 كودك را از سطح شهر جمع آوري كرد كه از اين تعداد دو هزار و 55 نفر آنها را پسران و 287 نفر را دختران تشكيل مي دادند. وي تصريح كرد: با ساختار ايجاد شده جديد ستادهاي تشكل مردمي در سطح مناطق و مراكز تهران كار مداخله گري را انجام مي دهند كه براساس آن واحد هاي مددكاري مستقر در اين ستادها ضمن بررسي اين موضوع كه آيا اين كودكان نياز واقعي به كار دارند ويا اينكه خانواده ها ي آنها اين اجبار را به وجود آورده اند، آموزش هاي لازم را درخصوص ايجاد شغل براي اين كودكان ارايه مي كنند. مديرعامل سازمان رفاه و خدمات اجتماعي شهرداري تهران خبر داد در آينده نزديك براي تمامي آسيب ديدگان اجتماعي با ايجاد تعاوني هاي محلي آموزش و مهارت هاي لازم ارايه و پس از آن ايجاد اشتغال مي شود.پديده 70 درصدي كودكان خياباني اتباع بيگانه
سرپرست سازمان بهزيستي استان تهران كه پيش از اين رياست ستاد ساماندهي كودكان خياباني را در استان تهران بر عهده داشت در گفتگوي اختصاصي با خبرنگار "شهر" اظهار داشت: در خصوص كودكان خياباني و پديده كودكان اتباع بيگانه در تهران مشكلات بسياري وجود دارد ولي مهمترين آنها حضور 70 درصدي كودكان اتباع بيگانه ( افغاني و پاكستاني ) است. علي مطوريان افزود: اين كودكان توسط شهرداري و نيروي انتظامي از سطح شهر و معابر جمع آوري شده و تحويل سازمان بهزيستي مي شوند. بهزيستي بعد از مرتفع کردن مشکلات خانواده در صورت صلاحيت خانواده، کودک را به آنها بر مي گرداند و در صورت عدم صلاحيت در مراکز تحت پوشش بهزيستي نگهداري مي کند. وي با اشاره به اينكه بهزيستي نمي تواند براي كودكان اتباع بيگانه به دليل نداشتن كارت هويت و مشخصه شناسايي كار زيادي انجام دهد گفت : تنها كاري كه ما مي توانيم در ساماندهي وضع اين كودكان انجام دهيم ويزيت و ارايه معاينات پزشكي است بعد از اين مرحله كودكان توسط بستگانشان از بهزيستي تحويل گرفته مي شوند ولي متاسفانه بعد از مدتي دوباره اين كار تكرار مي شود. مطوريان با تاكيد بر اين نكته كه چرخه معيوب درخصوص جمع آوري كودكان خياباني همچنان وجود دارد اعلام كرد: با شروع فصل گرما امكان افزايش تعداد كودكان خياباني در سطح شهر بسيار بيشتر است. کودک خياباني را شناسايي مي کنيم، مراحل اوليه پذيرش را انجام مي دهيم و چون اين کودکان اغلب خانواده دارند ما مجبوريم آنها را به خانواده هايشان تحويل دهيم، و بعد از مدتي هم دوباره شاهد هستيم که آنان به خيابان بر مي گردند. وي ادامه داد: درخصوص كودكان اتباع بيگانه مذاكراتي را با سازمان امور اتباع بيگانه داشته ايم اما تا اين لحظه هيچ اقدامي جامعي براي جمع آوري و ساماندهي آنها انجام نشده است.

مطوريان با تصريح بر اين نكته كه مسووليت كودكان كار با وزارت كار و امور اجتماعي است افزود: سازمان بهزيستي درخصوص نگهداري از كودكان خياباني مشگلي در زمينه بودجه ندارد و مي تواند تمامي كودكان خياباني را پذيرش و ساماندهي كند.

سراج سواد، كتاب، شناسنامه ، هويت وخانه ندارد
چراغ قرمز طولاني و گرماي تابستان همه را كلافه كرده در همين حال دست پسرك گلفروش با دسته اي از گل هاي رز پژمرده شده جلو مي آيد. با لهجه اي خاص و مظلوميتي كه در نگاهش موج مي زند مي خواهد به سبك خودش به هر ترتيب دسته گلي را بفروشد. مي گويد اسمش سراج است. اهل افغانستان اما در ايران به دنيا آمده، شناسنامه ندارد و مدرسه نرفته، 10 ساله است. به همراه برادرش در يك چهارراه پر تردد كار مي كند. برادرش ظرف اسپندي در دست دارد و با قد كوتاهش كه به سختي به شيشه ماشين ها مي رسد مشغول كسب روزي است. با سماجتي مثال زدني از هرگونه پاسخ درخصوص خانواده شان طفره مي روند. چند دسته گل مي خرم تا يخ گفتگو آب شود. مي گفت همه چيز از پدر و مادر معتاد و بي خيال شروع شد. از خونه به دوشي و گرسنگي، از بيكاري پدر و حضور بدون مجوز در ايران. مي گفت به خاطر اشگ هاي خواهرم كار مي كنم چون حسرت خيلي چيزها را دارد. خودش را در هيبت يك مرد مي بيند و مي خواهد تمام مسووليت زندگي را به دوش بكشد.

مي گفت خيلي از شب ها به خاطر خستگي و دوري راه در خيابان مي خوابند و بارها توسط شهرداري و پليس تحويل بهزيستي داده شده اند. با نفرت مي گويد مردم از ما خوششان نمي آيد ما هم از آنها خوشمان نمي آيد. گل مي فروشم ، دزدي كه نمي كنم .


زهرا آرزوهاي بزرگي دارد
دخترك در يكي از ميادين شلوغ شهر به همراه برادرانش در حال فروش بادكنك است. از نگاههاي خيره آدم ها بيزار است. يكي از برادرانش به سرعت خودش را مي رساند و سعي دارد جلوي گفتگو را بگيرد اما خودش هم راضي مي شود كه حرف بزند. از يك روستا در يكي از استانهاي غربي به تهران آمده اند. بعد از جنگ اكثر خانواده ها ديگر بازنگشتند چون منطقه پر از مين بود. خيلي ها معلول شدند و با دست آن سوي ميدان را نشان مي دهد پسركي كه با چوب زير بغل مشغول فروش بادكنك است . وقتي از دور نگاه مي كني بيم آن را داري كه هر آن بادكنك ها پسرك يك پا را به آسمان ببرند.

 زهرا مي گفت در جاده ورامين زندگي مي كنند در يك روستا، 14 نفر در يك خانه كوچك روستايي با حداقل امكانات، زهرا مي گفت تا كلاس دوم درس خوانده ولي مخارج كيف و مانتو براي خانواده اش سنگين است و ديگر روي كلاس را نديده است. حالا 12 سال دارد يك پا نان آور خانه است. مي گويد روزي 10 هزارتومان درآمدش است. از كار هنري بدش مي آيد و دوست دارد در اينده يك پليس زن شود. چون پليس هاي زن مصمم و قوي هستند و خوب مي توانند از عهده كساني كه اين كودكان را آزار مي دهند بر آيند. مي گويد دوست دارم پليس من را بگيرد چون در اين صورت بيشتر پليس هاي زن را مي بينم!

کودکاني که هرگز کودکي نکرده اند
تعريف روشني از کودکان خياباني وجود ندارد. اکثريت (90درصد) اين کودکان در کشورهاي در حال رشد، در خيابان کار مي‌کنند؛ اما در خانه زندگي مي‌کنند و نان‌آور خانه هستند. "کودکان خياباني" اصطلاحي است که اغلب هم براي توصيف «کودکان کار» و هم کودکان بي‌خانماني که در خيابان زندگي مي‌کنند و مي‌خوابند و هيچ تماسي با خانواده‌شان ندارند، اطلاق مي شود. گروه دوم در معرض بيشترين خطرات هستند. به قتل رسيدن، کودک آزاري‌هاي مکرر و برخوردهاي بي‌رحمانه غيرانساني براي كودكاني که سنشان بين 5تا 18سال است، امري رايج است.

کارکردن اين کودکان در درازمدت تاثير مخرب بسياري را بر جسم و روان آنها دارد و مي‌تواند باعث ضايعات جبران‌ناپذيري در کودک شود که منجر به ناتواني دايمي شود. کودکاني که درگير چنين فعاليت‌هايي هستند، به اقتضاي ساعات کاري طولاني و مواجهه با استرس‌هاي جسمي، اجتماعي و رواني، از بالقوه‌ها و از کودکي خود محروم مي‌شوند. کار کودک سواي اينکه براي رشد کامل شناختي و اجتماعي کودک زيان آور است، گاهي باعث بد رفتاري‌هاي جسمي و رواني با او نيز مي‌شود. درآمد کم، مسؤوليت زياد و محروم شدن از تحصيل همه در پايين آوردن منزلت و عزت نفس کودکان کار سهم ويرانگري دارند.


جمعيت کودکان خياباني و کار در ايران
به گفته يزداني عضو انجمن حمايت از حقوق كودكان در ايران حدود يک ميليون و 700 هزار کودک کار وجود دارد. اما آمار واقعي کودک کار و خيابان اين تعداد نيست. حدود 5/3 ميليون کودک بالاي 6 سال را کودکان خارج از چرخه تحصيلي تشکيل مي دهند که اين موضوع معضل جدي براي جامعه شده است. سال گذشته 3 هزار و 289 کودک کار و خيابان به سازمان بهزيستي تحويل داده شد که حدود 2 هزار کودک خيابان اتباع بيگانه به ويژه اتباع افغاني بودند. 90 درصد اين كودكان داراي والدين هستند، 80 درصدشان مهاجرند كه 42 درصد آنها از روستاها و شهرها و 38 درصد از كشورهاي ديگر آمده‌اند و از نظر جنسيت نيز 78 درصد آنها مذكر و در فاصله 5 تا 18 سالگي قرار دارند.
از مجموع 2 ميليون كارگاه سطح استان تهران، تنها كارفرمايان 500 هزار كارگاه حق بيمه مي‌پردازند. خود اين اظهارنظر نشان مي‌دهد 5/1 ميليون كارگاه فقط در سطح استان تهران وجود دارند كه وزارت كار نظارت و كنترلي بر آنها ندارند بنابراين بيشتر كودكان و نوجوانان كارگر زير پوشش هيچ بيمه‌اي نيستند. ضمن اين كه در ايران به دليل غيرقانوني بودن كار كودكان و نيز اشتغال آنها در كارگاه‌ها كه جزو مشاغل تعريف شده به حساب نمي‌آيند، اين مساله به صورت پنهان وجود دارد.

مجيد ابهري آسيب شناس اجتماعي معتقد است فقر، بيکاري، مهاجرت از علت هاي مهم در پيدايش کودکان خياباني است. بسياري از اين کودکان در دوران کودکي پير مي شوند؛ چراکه با بسياري از آسيب ها و انحرافات اجتماعي برخورد مي کنند همچنين آنان به انواع بيماري هاي پوستي، استخواني، گوارشي مبتلا مي شوند و مورد آزار جنسي کارگران بزرگتر از خود قرار مي گيرند. عده اي از اين کودکان نان آور خانواده هستند که سازمان بهزيستي بايد آنقدر خانواده ها را تحت پوشش قرار دهد تا اين کودکان بتوانند در مدرسه ادامه تحصيل کنند. عده اي هم داراي والدين بي صلاحيت يا تک والد هستند. برخي بچه ها در خيابان کار مي کنند که فقط خرج اعتياد پدر و مادر را تامين کنند. بنابراين تا زماني که مهاجرين افغان و مهاجرين روستايي را ساماندهي نکنيم و خانواده بي سرپرست را تعريف و سرپرستي نکنيم و تا زماني که مجازات براي کارفرماي بکارگيرنده اين کودکان مشخص نکنيم، اين بچه ها در سطح شهر حضور خواهند داشت.

کودکان خياباني و شرايط خانوادگي
علاوه بر فقر اقتصادي خانواده، جمعيت زياد، بي‌سوادي يا کم سوادي خانواده، فوت يا جدايي والدين، ازدواج مجدد آنان، معلوليت، بيماري يا معلوليت والدين، اعتياد والدين، بزهکار بودن يکي از اعضاي خانواده، درگيري و وجود بحث‌هاي مداوم والدين با يکديگر، کودک آزاري (آزار جنسي، هيجاني- عاطفي، غفلت و عدم‌مراقبت)، سختگيري نسبت به کودکان و رها کردن آنها در خيابان، قحطي و بلاياي طبيعي، مهاجرت و ... به ‌ويژه تأثير عمده در کارتن خواب شدن کودکان دارد.


در سال 1377مطالعه‌اي توسط يونيسف بر روي کودکان خياباني تهران صورت گرفته است. بر اساس اين پژوهش، مهاجرت، تعداد زياد افراد خانواده، ازهم پاشيدگي خانواده، آزارهاي جسمي و رواني در خانواده، بي‌سوادي والدين و فقدان مهارت‌هاي حرفه‌اي والدين از فاکتورهاي مرتبط با حضور کودکان در خيابان‌ها است. بر اساس اين مطالعه 60درصد بچه‌هاي خيابان از مهاجريني هستند که خود دو گروه را تشکيل مي‌دهند. مهاجرين از شهرستان به تهران و مهاجرين خارج از کشور به ايران ( عراقي‌ها و افغاني‌ها). بقيه بچه‌هاي خيابان به علت فقر خانوادگي در خيابان‌ها مشغول به کار هستند و گروهي ديگر به دليل شرايط نابهنجار خانوادگي و اختلافات شديد از خانواده فرار کرده‌اند و چون جايي براي خواب ندارند، به پارک‌ها و ميادين، خانه‌هاي متروک و زير پل‌ها پناه مي‌برند.

برهمين اساس طبق نتايج پژوهشي که دکتر سيد حسن حسيني، عضو هيات علمي دانشگاه تهران در سال 1381با همکاري دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي بر روي وضعيت کودکان خياباني درايران و ساير کشورها و راهکارهاي اجرايي و مداخله گرانه انجام داده است، 95درصد کودکان خياباني از جنس پسر هستند و 90درصد کودکان خياباني با پدر و مادر زندگي مي‌کنند که در اکثر موارد، والدين آن‌ها بي سوادند و تعداد اعضاي خانواده‌شان از 5تا 10نفر متغير بوده و ميانگين آن هشت نفر است. 80 درصد خانواده آن‌ها مهاجر هستد که 44 درصد از روستاها و شهرهاي ديگر و 36 درصد مهاجران افغاني هستند.

دکتر فاطمه قاسم زاده در تحقيقي که در سال 1380 با همکاري معاونت پژوهشي دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي بر روي 585 نفر از کودکان کار خياباني انجام گرفت، به اين نتايج دست يافت: در زمينه رشد اجتماعي ، 80 درصد اين کودکان دچار پرخاشگري و خشونت، 50 درصد آن‌ها به سرقت، 41 درصد خريد و فروش مواد مخدر، 85 درصد تخريب اموال عمومي، 54 درصد بي توجهي به حقوق ديگران و مشکل در برقراري ارتباط وهمچنين 55 درصد اين کودکان نيز به بزهکاري تمايل داشته‌اند.

دراين کودکان حس حسادت، انتقام جويي و خصومت، بي ثباتي و بي قراري، بي اعتمادي به ديگران، بد بيني و منفي گرايي، افسردگي، اضطراب، احساس ناامني و ترس به وفور ديده مي‌شد.

قوانين مربوط به کار کودکان در ايران و جهان
مجمع عمومي سازمان ملل متحد در سال1989 (1368 ) به اتفاق آراء پيمان‌نامه حقوق کودک را تصويب کرد. ماده 32 اين پيمان‌نامه، دولت‌هاي عضو را موظف كرده است با هرگونه سوءاستفاده و بهره کشي اقتصادي از کودکان مقابله كرده و زمينه‌هاي رشد ذهني، جسمي، رواني، و اجتماعي تمام کودکان را فراهم کند.

پيمان نامه حقوق کودک وکنوانسيون 138 «حداقل سن کار کودکان» مصوب 26 ژوئن 1973 و کنوانسيون 182 «ممنوعيت بدترين اَشکال کار کودکان» مصوب ژوئن 1999 از اقدامات موثر بين‌المللي بوده است. جمهوري اسلامي ايران در تاريخ چهاردهم مهرماه سال 1370 پيمان جهاني حقوق کودک را امضا کرد و در اسفند سال 1373 مفاد پيمان نامه به تصويب مجلس اسلامي رسيد. همچنين ايران در تاريخ هشتم آبان 1380 به مقاوله نامه شماره 182 حقوق بنيادين کار پيوسته است.

در قوانين ايران طبق ماده 79 قانون کار به کارگماردن افراد کمتر از 15 سال تمام (پسر و دختر)‌ ممنوع است. کارفرماياني که افراد کمتر از 15 سال را به کار بگيرند، مستوجب مجازات خواهند بود. ضمنا بايد کودکان را به کاري گماشت که براي وي زيان آور نباشد. البته طبق ماده 188 قانون کار،‌ کارگران کارگاه‌هاي خانوادگي که انجام کار آن‌ها منحصرا توسط صاحب کار،‌ همسر و خويشاوندان نسبي درجه يک انجام مي‌شود، مشمول مقررات قانون کار نيست.

از سوي ديگر، ماده 80 قانون کار، کارگري را که بين 15 تا 18 سال سن دارد، کارگر نوجوان مي‌نامد و تاکيد مي‌ورزد که چنين کارگري در بدو استخدام بايد از سوي سازمان تامين اجتماعي مورد آزمايش‌هاي پزشکي قرار گيرد. ماده 82 قانون کار، ساعات کار روزانه کارگر نوجوان را نيم ساعت کمتر از ساعت کار معمولي کارگران تعيين مي‌کند و ترتيب استفاده از اين امتياز را موکول به توافق کارگر و کارفرما مي‌سازد.

در ماده 83 قانون کار به تاکيد آمده است: «ارجاع هر نوع کار اضافي و انجام کار در شب و نيز ارجاع کارهاي سخت و زيان آور و خطرناک و حمل بار با دست بيش از حد مجاز، استفاده از وسايل مکانيکي، براي کارگر نوجوان ممنوع است».

تاريخچه ساماندهي کودکان خياباني در ايران
در بهمن ماه سال 1377 پيش نويس توافق نامه‌اي در خصوص جمع آوري،‌ پذيرش، طبقه بندي و نگهداري کودکان خياباني بين معاون امور اجتماعي استانداري،‌ شهرداري تهران،‌ کانون اصلاح و تربيت، بهزيستي استان تهران، اداره سرپرستي دادگستري تهران‌،‌ معاونت انتظامي امنيتي تهران بزرگ و معاونت دادگستري کل استان تهران تهيه شد.

از مهر ماه سال 1378در 16 استان کشور طرح «مراکز شناسائي،‌ تشخيص و جايگزيني کودکان خياباني» توسط سازمان بهزيستي کشور به مرحله اجرا درآمد. در سال 1380 تعداد مراکز به 21 عدد رسيد و 5هزارو پنجاه کودک خياباني در اين مراکز پذيرش و ساماندهي شدند.

با توجه به رشد معضل کودک خياباني، در اردبيهشت سال 1381‌ طرحي ديگر تحت عنوان «طرح ساماندهي بيست هزار کودک خياباني» توسط سازمان بهزيستي کشور تهيه و در شوراي اجتماعي تصويب شد و تا پايان سال 1381تعداد مراکز در سراسر کشور به 42 مرکز کودکان خياباني و 6 مهمانسراي سلامت (‌پناهگاه) کودکان کار رسيد.

آئين نامه ساماندهي کودکان خياباني
آيين‌نامه سامان‌دهي کودکان خياباني به منظور ارايه حمايت‌هاي اجتماعي، توانمندسازي اجتماعي و آموزش فني و حرفه‌اي و مهارت‌هاي زندگي به کودکان خياباني بنا به پيشنهاد وزارت رفاه و تأمين اجتماعي، در هيأت دولت تصويب و جهت اجرا ابلاغ شد. اين آيين‌نامه در حال حاضر اختصاصي‌ترين مصوبه در خصوص کودکان خياباني و در بالاترين سطح قانوني است. براساس اين مصوبه وزارت کار و امور اجتماعي، وزارت بهداشت، سازمان بيمه خدمات درماني، شهرداري، نيروي انتظامي، دادگستري، وزارت آموزش و پرورش و کميته امداد امام، موظف به همکاري در خصوص کودکان خياباني شده‌اند. اين آيين‌نامه سازمان بهزيستي کشور را موظف کرده است که با همکاري و مشارکت شهرداري، انجمن‌هاي خيريه، تشکل‌هاي غيردولتي و نيروي انتظامي و با استفاده از مددکاران اجتماعي در قالب تيم تخصصي سيار يا مستقر در مراکز که با همکاري شهرداري‌ها سازماندهي مي‌شوند، نسبت به شناسايي، جذب، پذيرش و توانمندسازي کودکان خياباني در کليه مراکز استان‌ها و در صورت لزوم در شهرهاي بالاي 20 هزار نفر جهت حضور کوتاه مدت، ميان مدت و درازمدت کودکان خياباني در مراکز اقامت در سه سطح اقدام کند.

براساس اين آيين‌نامه اقامت کوتاه مدت به حضور کودک خياباني در مرکز اقامت حداکثر به مدت 21 روز، اقامت ميان مدت بيشتر از 21 روز تا پايان يک سال و اقامت درازمدت شامل حضور کودک خياباني بي‌سرپرست و يا بدسرپرست در مراکز شبانه‌روزي تا پايان 18 سالگي مطابق با آيين‌نامه مراکز شبانه‌روزي سازمان بهزيستي است. وزارت رفاه نيز هماهنگي اجرايي اين آيين‌نامه را بر عهده خواهد داشت و هر 6 ماه يک بار گزارش‌ها و اقدامات انجام يافته را تحليل و جمع‌بندي و به شوراي عالي رفاه و تامين اجتماعي ارائه مي‌کند.

صداي كودك خياباني
هرسال در تمام دنيا انجمن هاي خيريه، تشكل هاي غيردولتي و ... هزاران بيانيه و راهكار درخصوص رهايي كودكان كار و خياباني از نابساماني ها منتشر مي كنند اما شاهد رشد روزافزون اين معضل اجتماعي در تمام جوامع هستيم. كودكان و نوجوانان شركت كننده در نشست ويژه سازمان ملل متحد براي راهبري نهضت جهاني احقاق حقوق كودكان، با پيامي صداي ميليون ها كودك آسيب ديده را به گوش مردم رساندند و از همه دولت ها خواستند تا براي بهبود وضعيت زندگي كودكان محروم راهكارهاي عملي بيانديشند.

"جهاني شايسته براي كودكان، ما كودكان جهانيم، ما قربانيان استثمار و آزاريم، ما كودكان خياباني هستيم، ما كودكان جنگيم، ما يتيمان و قربانيان عفونت HIV و بيماري ايدز هستيم، ما از آموزش با كيفيت و مراقبت هاي بهداشتي مناسب محروميم، ما قربانيان تبعيض هاي سياسي، اقتصادي، فرهنگي، مذهبي و زيست محيطي هستيم، ما كودكاني هستيم كه به صداي آنها گوش داده نمي شود. وقت آن فرا رسيده است كه ما نيز به حساب آييم. ما جهاني شايسته مي خواهيم، چرا كه جهاني كه شايسته ما باشد شايسته همگان است".

اما آيا کسي به درستي صداي آنها را شنيده است؟ براستي متولي مسائل اجتماعي در كشور كيست؟ چه كسي بايد پاسخگوي فراواني كودكان كار و خيابان در جامعه باشد؟ چرا فقط سه سازمان و ارگان به وظايف خود در قبال اين کودکان عمل مي کنند و باقي سازمان هاي اجرايي متعهد شده در آيين‌نامه سامان‌دهي کودکان خياباني از مسووليت يادشده طفره مي روند؟ يادمان باشد در صورت بي‌توجهي به كودكان خياباني آنان به خلافكاران آينده مبدل مي‌شوند؛ چرا كه بسياري از مجرمين كنوني جامعه، كودكان خياباني گذشته هستند. شايد صفحه حوادث روزنامه ها در آينده اي نه چندان دور از بغض و كينه سراج و ديگر كودكان خياباني پر خبر شود. (مهناز اعتدالي)

نظر شما