بانيمسعود معمار و مولف در گفتوگو با خبرنگار شهر پيرامون معماري ملي و حفظ بافتهاي سنتي گفت: استفاده از تكنولوژي، مصالح و نوع ساخت در معماري امروز يكسان است و نحوه مواجهه با اين عناصر است كه يك معماري را از ديگري متفاوت ميكند. به همين دليل اينكه ما المانها و عناصري را مشخص كنيم كه يك معماري را ايراني كند، امكانپذير نيست.
وي توضيح داد: در نهايت هر بنايي را كه در ايران بسازيم، نمونهاي از معماري بومي خواهد شد؛ زيرا معماري داراي زباني بينالمللي است- بهويژه بعد از گذار از معماري سنتي- ولي اين معماري در هر كشور بنا بر نوع برخورد با تكنولوژي و مواد و مصالح، بومي ميشود. پس از رواج رويكرد مدرن به معماري، ديگر اين امر كه بتوانيم المانهايي براي معماري ملي كشف كنيم، در هيچجاي جهان، شدني نيست.
وي اظهار داشت: براي مثال در هند يا تركيه يا هر كشور ديگر، عناصر ساخت يك بنا ثابت هستند؛ ولي نوع برخورد با اين عناصر، نوع ساخت و استفاده از مصالح در هر الگوي معماري است كه يك بنا را متعلق به هند يا تركيه ميكند.
مولف «معماري غرب» گفت: اين مثل يادگرفتن دستور زبان است. همه ما عناصر ثابت زبان فارسي را فراميگيريم، ولي وقتي از ما بخواهند انشايي بنويسيم، انشاي من و شما متفاوت است. در معماري نيز همينطور است. همه معماران از اصول خاص معماري و مواد و مصالح پيروي ميكنند؛ ولي نحوه زندگي هر سرزمين بر نحوه اين پيروي تاثيرگذار است. ما نميتوانيم ادعا كنيم كه معماري خاص ايراني داشته باشيم؛ بلكه بيان ايراني خواهيم داشت.
وي افزود: براي مثال يك خانه مدرن، اصليت خانه و سياليت فضا را دارد و يك فضاي مركزي در آن هست كه همه فضاها به آن وصل ميشود. ديوارها شفاف و ترنسپرنت هستند و در آنها اشراف بر طبيعت غالب است؛ ولي در نمونه چنين خانهاي در ايران، به دليل اعتقادها و باورها و فرهنگ جامعه، عملا اين شفافيت و اشراف به فضاي بيرون قابليت اجرا ندارد و ديوار سر تا سر شيشهاي، به دليل وجود بسياري از رسوبات تفكر سنتي در جامعه، عملا ساخته نميشود.
باني مسعود گفت: در خانههاي مدرن دهه 40 و 50 در ايران، يك نوع نگاه سنتي در طراحي وجود دارد. ديگر فضاي مركزي نداريم و اين فضا به فضاهاي كوچك كنار هم، مثل اندروني و بيروني معماري سنتي، تبديل ميشود. چون فرهنگ اجازه نميدهد، ما اعتقادات را با زبان جديد مطرح ميكنيم. اين فرهنگ است كه معماري بومي را شكل ميدهد و ما درواقع ، انشاي خود را مينويسيم.
مولف «تاريخ معماري معاصر ايران» در ادامه به معضلات معماري امروز اشاره كرد و گفت: يكي از مسائلي كه در معماري با آن مواجهيم، مسئله خانههاي بساز بفروشي است. ما بايد حساب اين خانهها را از خانههايي كه توسط معماران طراحي ميشوند، جدا كنيم. اين معزلي است كه بساز بفروشها تنها يك الگو را از مجلات برميدارند و دائما آنرا تكرار ميكنند.
وي ادامه داد: اين در حالي است كه وقتي خانههايي را ميبينيد كه معمارن صاحبنام آنها را طراحي كردهاند، متوجه اين ميشويد كه هركدام از اين خانهها براي خود شخصيت و كاراكتري دارند كه حتي گاه معرف شخصيت ساكنان خود نيز هستند.
بانيمسعود درباره حفظ بافتهاي سنتي و كاربردي كردن آنها اظهار داشت: وقتي بحث بافت را مطرح ميكنيم، بخش اعظمي از يك شهر ممكن است بافت سنتي داشته باشد و ما از نظر عقلي و اقتصادي نميتوانيم همه آنرا حفظ كنيم؛ بلكه بايد بخشي از بافت حفظ شود كه با ارزش است. در اين صورت ميتوان قوانيني بازدارنده وضع كرد كه به حفظ اين بافتها كمك كند.
وي گفت: متاسفانه معيارهاي اين ارزشمندي نيز معيارهاي ثابت و مشخصي نيستند. اساسا بايد يك طرح جامع براي اين ارزشگذاري و وضع قوانين بازدارنده وجود داشته باشد؛ ولي متاسفانه تمام طرحها در كشور ما منوط به يك شخص است و به همين دليل اگر يك مدير طرحي را تاييد كند، با تغيير وي، اجراي طرح متوقف ميشود و اين انجام دورهاي طرحها هيچ كمكي به حفظ اين بافتها نميكند.
اين معمار افزود: مسئله ديگر اين است كه بخش اعظمي از اين ساختمانها تغيير كاربري دادهشدهاند. مثلا حمام به قهوهخانه تبديل شده است و متاسفانه اين روند بيمارگونه، بسيار اپيدمي است كه به اسم حفظ يك ساختمان، كاربري آنرا تغيير ميدهند. اين با كاربردي كردن بنا بسيار متفاوت است.
وي توضيح داد: در تركيه نصف حمامهاي قديمي هنوز كار ميكنند و به همان شيوه سنتي به توريستها سرويس ميدهند؛ ولي وقتي كاربري يك ساختمان عوض ميشود، نيازها نيز در آن تغيير ميكنند و فضا كاملا دستخوش تغيير شده و حال و هواي واقعي خود را از دست ميدهد. وقتي طرح جامعي وجود ندارد، حمامي چون حمام گنجعليخان حفظ نميشود.
بانيمسعود در انتها گفت: البته برخي خانهها اين پتانسيل را دارند كه ميتوان به آنها كاربري كمرنگي را در كنار كاركرد اصلي داد. براي مثال از برخي خانههاي قديمي براي دانشكدهها استفاده كردهاند و همان تداوم فضا را در آنها داريم؛ ولي متاسفنه همين كاربرد نيز بهجز نابودي ساختمان به چيزي منجر نميشود.
امير باني مسعود، معمار و مولف در سال 1346 در اروميه متولد شد. وي دانش آموخته معماري و عضو هيئتعلمي دانشگاه آزاد اسلامي است. . وي بيش از سي مقاله و چهار کتاب در زمينه معماري و فلسفه تاليف کرده است. از آثار وي مي توان به کتاب تاريخ معماري غرب 1383، پست مدرنيته و معماري 1386، معماري معاصر ايران 1388 و معماري غرب، ريشه ها و مفاهيم 1389 اشاره كرد.