شنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۱۴:۴۴
کد خبر: ۲۰۴۲۵
|
تاریخ انتشار: ۲۲ تير ۱۳۸۹ - ۱۳:۲۸
معماري ملي و حفظ بافت‌هاي سنتي(6)
رضا دانشمير خالق پرديس سينمايي ملت معتقد است معماري خلاق و محلي است و بايد درك و كشف شود و از نظر اين معمار، تكرار عناصر كليشه‌اي، مانعي براي كشف جريان‌هاي روز دنياست تكرار سمبل‌ها، آن‌ها را مبتذل مي‌كند.

دانشمير در گفت‌وگو با خبرنگار شهر، با اشاره به اين که معماري ملي، آن جا که برابر «national architecture » باشد، ممکن است بار منفي داشته باشد، گفت: دليل ايجاد اين بار منفي، آن است که معماري در اين معنا، اسير سمبل‌ها و عناصر خاصي مي‌شود که در تاريخ، ايجاد، و بارها تکرار شده و بار نشانه‌شناسانه پيدا کرده‌اند. سمبل‌ها و عناصري که صرفا به دليل تکرار آن‌هاست که مي‌توان فهميد، آن اثر خاص در در کشوري خاص، مثلا ايران، خلق شده است.

وي ادامه داد: اين، نوعي قفس براي معماري معاصر است و سبب مي‌شود چشم انسان به وقايعي که اتفاق مي‌افتد و بايد کشف شود، بسته بماند. پيش فرض‌هايي که با استفاده از عناصر کليشه‌اي ايجاد مي‌شود، مانعي براي کشف اتفاقات امروز است. اتفاقاتي که همين امروز در تهران جريان دارند و بايد ديده شوند. اين امر موجب مي‌شود که اين جريانات را نبينيم يا آن‌ها را معتبر ندانيم.

دانشمير با بيان وجهي ديگر از زيان‌هاي قايل بودن به اين گونه پيش‌فرض‌ها، گفت: وجود اين پيش‌فرض‌ها، همچنين، سبب مي‌شود به المان‌هايي بها دهيم که مرده‌اند و صرفا در جايگاه خودشان در گذشته است که ارزشمندند؛ به طوري که اگر امروز از آن‌ها استفاده کنيم، مبتذل مي‌شوند و ديگر آن اعتبار گذشته را نمي‌توانند داشته باشند.

معمار پرديس پارک ملت در ادامه افزود: من فکر مي‌کنم معماري معاصر است که بايد کشف شود. درست است که اين معماري، ملي نشده؛ ولي خلاق و بسيار محلي است. اين معماري متعلق به امروز بوده و به يک موقعيت اقتصادي و فرهنگي و تکنولوژيک خاص وابسته است و در عين حال، ارتباط خود را نيز با جهان حفظ مي‌کند. از اين منظر، واژه «ملي» از نظر من کمي خطرناک است.

وي در توضيح نگاه خود به اين مقوله يادآور شد: ظاهر بد شهرها منتج از يک پروسه طولاني اقتصادي و اجتماعي است؛ نه وابسته به تصميم يک معمار يا جامعه معماران در يک دوره خاص. اين مسئله را بايد در سياست‌گذاري‌هاي کلان در نظر گرفت. اين امر محصول بذري است که حدود 50 سال پيش کاشته شده است و براي تغيير آن بايد ايده‌هاي آن‌ سال‌ها را تغيير داد و به امکان تغيير آن ايده‌ها نيز بايد اميدوار بود.

دانشمير تاکيد کرد: براي مثال، تغيير کاربرد بافت‌هاي سنتي ايده جالبي است. من با حفظ بافت‌هاي سنتي کاملا موافقم. اين کار مثل آن است که از پدربزرگانمان محافظت کنيم. چراکه اين مراقبت، نياز ما و تاريخ ماست.

وي با ذکر مثالي خاطرنشان کرد: در يزد هتل‌هاي بسيار خوبي در بافت سنتي با استفاده از ساختمان‌هاي قديمي ساخته‌اند که اقامت در آن‌ها بسيار لذت‌بخش است. يکي از دلايل اين لذت‌بخشي اين است که ما تجربه حضور در اين فضاها را، پيش از اين در زندگي خود نداشته‌ايم. ما در قوطي کبريت بزرگ شده‌ايم.


اين معمار افزود: در هر موقعيتي ايده متفاوتي مي‌تواند وجود داشته باشد. ما مي‌توانيم ساختمان‌هاي امروزي را با اقليم هماهنگ کرده و استفاده از انرژي را در آن‌ها بهينه کنيم؛ امري که امروز در معماري بسيار حائز اهميت است. بايد براي فضاي خانه‌ها ايده داشته باشيم و کيفيت اين فضاها را از هر نظر بالا ببريم.

دانشمير با بيان اين که معماري سنتي ما يک معماري بي شکل و ارگانيک است، گفت: اين معماري با طبيعت بالا و پايين مي‌شود؛ با محيطش در ارتباط بسيار نزديک بوده و بسيار روان و سيال است. آن‌چه امروز ما بايد در پي‌اش باشيم تا رنگ و بوي معماري‌مان را حفظ کنيم، همين‌هاست. يعني حفظ آن رواني و سياليت؛ ولي نه لزوما با فرم‌هاي شناخته شده و تکراري گذشته که مختص دوره زماني خود بوده‌اند؛ بلکه با هماهنگ ساختن اين سياليت با تکنولوژي روز دنيا.

وي به ويژگي خاصي از معماري سنتي ايراني اشاره و تصريح کرد: معماري سنتي ما سرشار از فضاهاي خالي بزرگ است و آن چه من در طراحي به دنبالش هستم، استفاده از همين فضاهاي بزرگ در بخشي از معماري امروز است که به آن حس و حال شرقي دهد.

دانشمير به جهاني شدن معماري به عنوان روندي در سوي مقابل ملي شدن آن اشاره کرد و گفت: دليل هم‌شکل بودن بناها و در نتيجه شهرهاي دنيا، جهاني‌شدن است. چيزي که امروز شاهد آن هستيم، غلبه تکنولوژي صنعتي بر صنايع دستي است. شهر مدرن محصول تکنولوژي صنعتي است و خاصيت تکنولوژي، يکسان‌سازي است. استفاده از عناصر توليدي يکسان است که محصولات را شبيه به هم مي‌کند.

با اين حال وي تاکيد کرد که نگاهش به جهاني شدن معماري، نگاهي منفي نيست. اين معمار گفت: اين ذات اين دوران است و بايد در آن فعاليت و کار منحصربه‌فرد کرد. بايد بياموزيم که چگونه نکات آموزنده را از دل اين مسئله بيرون بکشيم؛ و اين يادگيري، درک ويژه‌اي را به ما مي‌بخشد که تنها امروز مي‌توانيم داشته باشيم.

دانشمير ادامه داد: معماري ملي، زندگي در اکنون را نفي مي‌کند؛ به‌ويژه براي جوامعي مثل ما که علاقه بسيار به نمادپردازي دارند.

وي با اين پرسش به نتيجه‌گيري از بحث خود پرداخت: معماري ملي ايتاليا، انگلستان و امريکا چيست؟ امروز در جهان معماري ملي وجود ندارد؛ ولي معماران خوبي هستند که آثارشان منحصر به فرد است و به علت خلق اين آثار در ايتاليا يا فرانسه، معماري کشورشان را شاخص و متفاوت مي‌کنند. براي مثال ژان نووه در فرانسه، فاستر در انگلستان و پيانو در ايتاليا هستند که به معماري اين کشورها، ويژگي بومي مي‌دهند. در نتيجه اين کشورها صاحب معمار هستند و نه صاحب معماري.

رضا دانشمير معمار 43 ساله، فارغ التحصيل معماري در مقطع کارشناسي ارشد از دانشکده معماري دانشگاه علم و صنعت است. وي در سال 1380 با خلق «گالري آو» از طريق تبديل يک استخر بدون استفاده، به يک گالري هنري و کسب رتبه چهارم اولين دوره جايزه بزرگ معمار، به شهرتي نسبي دست يافت. دانشمير که عضو کنسرسيومي تحت عنوان نوا NOA با شرکت آرش مظفري و سام تهرانچي است، در رقابت سال‌هاي بعد با مجموعه مسکوني شهيد عراقي و کسب رتبه دوم، بار ديگر قابليت‌هاي معمارانه خود را به رخ کشيد.

اثر خانه دو پوسته وي در لواسان، در جايزه معمار 83 نيز شرکت داده شد وحائز رتبه پنجم شد. وي در هفتمين دوره جايزه معمار نيز با طرح ساختمان پل رومي در تهران رتبه چهارم را از آن خود کرده است. پرديس فرهنگي ملت نيز از آثار اوست كه به سفارش شهرداري منطقه 3 خلق شده است.

نظر شما