شنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۱۳:۴۶
کد خبر: ۲۰۸۲۵
|
تاریخ انتشار: ۲۷ تير ۱۳۸۹ - ۱۰:۴۳
معماري ملي و حفظ بافت‌هاي سنتي(9)
فرامرز پارسي، معمار و مرمت‌گر معتقد است كه ما به لحاظ تمدن، در شرايط زايش قرار نداريم و در اين موقعيت، معماري ملي، دستوري خواهد بود. به اعتقاد وي، علي‌رغم ظاهر بد شهرهاي كنوني، بهترين نمونه‌‌هاي معماري نيز در پنجاه سال اخير ساخته شده‌اند.

اين معمار در گفت‌و‌گو با خبرنگار شهر پيرامون معماري ملي و عناصر شكل‌دهنده‌ آن اظهار داشت: آيا روياي معماري ملي تحقق‌پذير است؟ تصور مي‌کنم ما به لحاظ تمدني، در شرايط زايش قرار نداريم و هر نوع تلاش براي رسيدن به معماري ملي، دستوري خواهد بود و به سرنوشتي بهتر از سبک ملي پهلوي اول دچار نخواهد شد. در اين ميان تنها راه براي دستيابي به يک فضاي شهري با ارزش، حضور معماري با ارزش و نگهداري و حفظ فضاهاي شهري تاريخي است.

پارسي با تاكيد بر مراقبت از بافت‌هاي سنتي گفت: وجود اين لکه‌هاي کوچک تاريخي در دل شهرهاي جديد، نقشي مهم در پيوند نسل‌هاي جديد با بسياري از مفاهيم با ارزش معماري و شهرسازي اصيل ايراني فراهم مي‌کند و اين ابنيه همچون مراجعي اصيل، امکان مطالعه و تحقيق را فراهم مي‌سازند. شايد آزاد گذاشتن معماران در انتخاب نوع معماري از يک سو و حفظ ارزش‌هاي تاريخي در قالب مرمت ابنيه و فضاهاي شهري، ما را به منظور برساند.

 وي در توضيح جايگاه معماري ملي گفت: هنگامي که صحبت از «معماري ملي» به ميان مي‌آيد، داستان «سبک ملي» به ذهن متبادر مي‌‌شود، سبکي که در دهه دوم حکومت پهلوي اول به‌وجود آمد و متاثر ازنئوکلاسيک اروپايي بود که در حکومت‌هاي استبدادي و فاشيستي روسيه و آلمان مورد توجه قرار گرفته بود و هر حکومت تمرکزگرا و استبدادي را به خود جذب مي‌کرد.
وي ادامه داد: از سويي ديگر، اين سبک متاثر از دستاوردهاي باستان‌شناسي آن سال‌ها و روشن شدن ابعاد حيرت‌آور عظمت سلسله هخامنشيان و توجه روشنفکران و فرهيختگان ايراني به اين گذشته باشکوه بود. حاصل «سبک ملي» در ايران، بناهايي با ابعاد بسيار بزرگ بود؛ با نمايي شبيه به آپاداناي تخت جمشيد و پلان‌هاي سه قسمتي نئوکلاسيک با التقاتي از عناصر معماري قاجار که استادکاران آن زمان هنوز با خود به هر بنايي مي‌آوردند.
اين معمار گفت: برخي اين ترکيب را نوعي «آرت دکو» که مکتبي از معماري در همان دوره در اروپا بوده، مي‌دانند. اما به هر دليلي اين سبک ملي يک سبک ملي نبود؛ بلکه سبکي حکومتي بود و جز در مواردي محدود، هرگز به معماري غير دولتي راه پيدا نکرد و امروزه ما مرمت‌کاران آن‌ها را به عنوان شاهدي از يک دوره معماري، که مفاهيم مربوط به اين دوره را در خود حفظ کرده و در برخي موارد عرصه‌اي براي بروز نبوغ طراحان اين بنا نيز بوده، مورد توجه قرار مي‌دهيم و دست به مرمت آن‌ها مي‌زنيم.
وي تصريح كرد: شايد معماري قاجار با تمام التقات‌ها و تاثيرپذيري‌هايش از معماري غرب، به مراتب ملي‌تر بوده است. بعد از جنگ جهاني دوم و ارتباط گسترده‌تر ايران با اروپا و شکل‌گيري دانشگاه‌هاي معماري در ايران، معماري مدرن اروپا به صورت گسترده‌اي به ايران وارد شد و از معماراني چون وارطان تا فروغي و پس‌از آن مهندس سيحون و مهندس عليزاده، همه معماراني مدرن بوده‌اند و اتفاقاا اين معماري که دولتي هم نبود، خيلي زود فراگير شد؛ شايد به اين دليل که ادعاي ملي شدن نداشت.



وي افزود: معماران اين دوره احترامي عميق به معماري گذشته داشتند و اگر چه در قالب يک معمار مدرن؛ اما به برخي مفاهيم و گاه برخي از فرم‌هاي معماري ايراني، به صورتي کاملاً شخصي توجه داشتند. اين مسير با شکل‌گيري معماري پست‌مدرن در اروپا در ايران تقويت شد. توجه به مفاهيم معماري بومي و معماري تاريخي براي معماران اهميت ويژه‌اي پيدا کرد و معماراني چون اردلان و ديبا در اين زمينه آثار ماندگاري از خود بر جاي گذاشتند.


پارسي گفت: با وقوع انقلاب سال 57 در ايران و شباهت‌هاي مفاهيم اين معماري با گرايش حاکم به سنت در نظر حکومت جديد، موجب شد تا جرياني از معماري نئوقاجار در سال‌هاي دهه شصت در ايران پايه‌گذاري شود. توجه مقامات حکومتي به نوعي معماري ارزشي و باز شدن بحث هويت وارتباط آن با مفاهيم ايدئولوژيک، اين سبک را براي حدود يک دهه مورد توجه ‌بخش‌هاي دولتي و خصوصي قرار داد؛ ولي با افول معماري پست‌مدرن در اروپا اين معماري در ايران نيز رو به افول گذاشت و نشان داد که بر خلاف تصور، از پشتيباني معنوي کافي برخوردار نبوده است.

وي همچنين يادآور شد: با گسترش دانشگاه‌هاي معماري و به‌ويژه دانشگاه آزاد اسلامي، توجه به معماري نومدرن اروپايي در کنار معماري بساز و بفروشي و بازمانده‌هاي معماري مدرن (سبک بين‌المللي) و حتي توجهاتي ناخودآگاه به سبک ملي پهلوي، چنان فضايي به‌وجود آمد که دوباره نياز به يک معماري ملي، توسط برخي مطرح شد. اين مرمت‌گر ادامه داد: اما در ديدي واقع بينانه، اگرچه شهرهاي ما بيش از هر دوره‌اي دچار تشتت در معماري و نماي شهري شده‌اند و بدون هيچ دردسري مي‌توان صدها بناي بد و بسيار بد را در خيابان‌ها ديد؛ ولي بيش از هر دوره ديگري در 50 سال گذشته، معماري خوب و بناهاي قابل توجه را مي‌توان ديد و برشمرد. اگرچه پيدا کردن اين بناهاي خوب، به کمي دقت نيازمند است.

نظر شما