دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۱۶:۰۲
کد خبر: ۳۱۳۰۳
|
تاریخ انتشار: ۲۹ دی ۱۳۸۹ - ۱۲:۱۸
يادداشتي از محمد باقر قاليباف؛
تحولات روزهاي پس از سقوط دولت سعد حريري در لبنان نشان مي‌دهد که صحنه سياسي و اجتماعي اين کشور در موقعيت حساسي قرار گرفته است، در اين بين سخنراني مهم سيد‌حسن نصرالله را مي‌توان حاوي تحليلي قابل ملاحظه پيرامون زمينه‌ها و نتايج احتمالي اين رويدادها دانست که مي‌تواند ما را در درک حوادث ياري کند.

تحولات روزهاي پس از سقوط دولت سعد حريري در لبنان نشان مي‌دهد که صحنه سياسي و اجتماعي اين کشور در موقعيت حساسي قرار گرفته است.

از يک‌سو رايزني‌هاي جاري پيرامون دولت جديد باعث گمانه‌هاي مختلفي پيرامون آينده سياسي لبنان شده و از سوي ديگر موضوع دادگاه ترور رفيق حريري و اعلام خبر صدور کيفرخواست اين دادگاه باعث شده تا چشم‌هاي بسياري به بيروت و بازيگران سياسي داخلي و خارجي دخيل در روندهاي سياسي اين کشور دوخته شود.


در اين بين سخنراني مهم سيد‌حسن نصرالله را مي‌توان حاوي تحليلي قابل ملاحظه پيرامون زمينه‌ها و نتايج احتمالي اين رويدادها دانست که مي‌تواند ما را در درک حوادث ياري کند. آنچه در اين يادداشت مدنظر است توجه دادن به 2 موضوع جالب توجه در رويدادهاي اخير است که در تحليل‌ها کمتر به آن توجه شده است.


نخستين نکته که در اين بين جلب توجه مي‌کند تاکيدي است که قدرت‌هاي غربي و رژيم صهيونيستي بر ضرورت گردن نهادن بازيگران مختلف دخيل در صحنه سياسي لبنان بر کيفرخواست دادگاه بين‌المللي دارند. اين تاکيد بر مرجعيت مجامع بين‌المللي در حالي صورت مي‌گيرد که رژيم صهيونيستي از ابتداي موجوديت غيرقانوني خود هيچگاه به راي و حکم هيچ دادگاه و نهاد بين‌المللي گردن ننهاده است.


اين واقعيتي آشکار است که سرکشي و خودسري اسرائيل عليه قطعنامه‌هاي مختلف شوراي امنيت، بيانيه‌هاي مجمع عمومي، احکام دادگاه‌هاي بين‌المللي پيرامون جنايت‌هاي اين رژيم، عنصري مهم در تضعيف و بي‌اعتباري اين نهادها بوده است. اين رژيم در تمام اين سرکشي‌ها مورد حمايت مستقيم ايالات متحده آمريکا و هم‌پيمانان غربي آنها بوده است. درحالي‌که غرب و خصوصا آمريکا طي 60 سال گذشته، با اتخاذ يک سياست دوگانه، اعتبار نهادهاي مشروع بين‌المللي را در پاي موجوديت غيرقانوني و سراسر جنايت اين رژيم قرباني کرده‌اند، اکنون بر لزوم پذيرش حکم دادگاه بين‌المللي توسط نيروهاي سياسي لبنان تاکيد دارند؛ دادگاهي که به دلايل مختلفي مشروعيت و اعتبار آن زير سؤال است و تلاش نيروهاي مختلف لبناني براي خارج کردن آن از کنترل و اعمال نفوذ غرب به‌جايي نرسيده است.


اين امر را مي توان مصداق بارز سوءاستفاده از نهادهاي بين‌المللي در راستاي اهداف سياسي آنها دانست. متاسفانه ضعف نهادهاي بين‌المللي در حفظ بي‌طرفي خود بر اين امر دامن زده و باعث مي‌شود که اين نهادها به ابزاري مناسب براي اعمال نفوذ و پيشبرد اهداف قدرت‌هاي بزرگ بدل شوند.


نکته دوم قابل توجه، بررسي تحرکات جديد ايالات متحده و رژيم صهيونيستي در ادامه تکاپوهاي سال‌هاي اخير آنها در صحنه سياسي لبنان است. تکاپوهايي که هدف محوري آنها بحران‌سازي‌ و استفاده از هر فرصتي براي کاهش نقش و نفوذ نيروهاي خواهان استقلال ملي اين کشور بوده است. بعد از عدم‌موفقيت تهاجم همه‌جانبه ارتش رژيم صهيونيستي به لبنان در جريان جنگ 33 روزه که با هدف تضعيف مقاومت انجام شده بود، اکنون به‌نظر مي‌رسد کشورهاي غربي و خصوصا اسرائيل موضوع دادگاه را فرصتي براي وارد کردن ضربه به‌جايگاه جريان 8 مارس مي‌دانند؛ جرياني که طي سال‌هاي اخير منادي استقلال و تماميت ارضي، تقويت توان دفاعي، استقرار دولت نيرومند و مقاومت در برابر زياده‌خواهي پايان‌ناپذير رژيم صهيونيستي به اتکاي پتانسيل‌هاي بومي بوده است.


در اين بين آنچه عجيب مي‌نمايد، رويکرد و جهت گيري‌اي است که نيروهاي سياسي موسوم به 14 مارس و شخص آقاي حريري اتخاذ کرده‌اند. عملکرد اين جريان در مسيري است که مي‌توان آن را بازي در زمين نيروهاي خارجي مخالف استقلال لبنان دانست. ترديدي وجود ندارد که حزب‌الله به‌عنوان محور اصلي نيروي مقاومت در لبنان همواره از توان خود براي مقابله با رژيم صهيونيستي و حفظ و تحقق تماميت ارضي لبنان استفاده کرده است و با پذيرش قواعد بازي سياسي قانوني، هيچگاه درپي استفاده از اين توان براي تأثير‌گذاري در معادلات داخلي نبوده است. به اين ترتيب ثبات سياسي و اجتماعي لبنان در سال‌هاي اخير عميقا تحت‌تاثير جهت‌گيري و عملکرد مقاومت بوده است؛ ضمن آنکه اين نيرو به اتکاي پايگاه گسترده اجتماعي خود سدي استوار در مقابل تهاجم و زياده‌خواهي رژيم صهيونيستي بوده است.


با اين ملاحظات تلاش سازمان‌يافته غرب و اسرائيل براي تضعيف مقاومت و جريان‌هاي خواهان استقلال لبنان را مي‌توان از يک سو گامي در راستاي بر هم زدن تعادل ظريف موجود در صحنه سياسي و اجتماعي لبنان و از جهتي ديگر، اقدامي در جهت کاهش قدرت بازدارندگي اين کشور دانست. در اين بين به‌نظر مي‌رسد نقش سعد حريري و نيروهاي غرب‌گرا را بايد بازي در زمين کشورهايي دانست که به دلايل مختلف جريان مقاومت را مانعي در برابر اهداف خود مي‌دانند و ثبات لبنان را برنمي‌تابند. در موقعيتي که همگان از طمع و تجاوزگري اسرائيل به لبنان آگاهي دارند، تلاش حريري براي تضعيف نقش و جايگاه جريان 8 مارس را مي‌توان به صورت مستقيم يا غيرمستقيم حرکت در مسيري دانست که مي‌تواند زمينه براي آسيب‌پذيري بيشتر لبنان در سال‌هاي آينده را فراهم آورد.


تجربه سياسي خاورميانه و لبنان نشان مي‌دهد که تلاش براي بهره‌برداري از نقش‌آفريني قدرت‌هاي بزرگ براي ارتقاي جايگاه خود در مناسبات سياسي داخلي نه تنها نمي‌تواند اهداف مدنظر را برآورده کند بلکه در درازمدت مي‌تواند ثبات و استقلال ملي کشورها را به خطر اندازد. طبعا اين خطر در موقعيتي که نيروي مداخله‌گر رژيم صهيونيستي باشد، مي‌توان بدون ترديد گفت که روند پيش‌گرفته شده توسط 14 مارس به نفع لبنان نيست. در چنين موقعيتي است که حتي برخي از کشورهاي منطقه که روابط خوبي با نيروهاي مقاومت ندارند، از ادامه اين مسير و مداخله رژيم صهيونيستي ابراز نگراني کرده و خواهان پيگيري راه‌هاي مسالمت‌آميز داخلي با حمايت و پشتيباني کشورهاي منطقه شده‌اند.


به‌نظر مي‌رسد که نيروهاي لبناني در اين مقطع به‌جاي دل بستن به قدرت‌هاي غربي و رژيم صهيونيستي، بايد رفتار و عملکرد خود را با واقعيت‌هاي سياسي و اجتماعي لبنان تنظيم کنند و با هوشياري از ماجراجويي‌هايي که صلاح لبنان و منطقه در آن نيست پرهيز کنند؛ نگراني‌اي که در سخنان سيد‌حسن نصرالله نيز به آن اشاره شد.

نظر شما