يکشنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۱۲:۰۸
کد خبر: ۳۲۷۷۵
|
تاریخ انتشار: ۲۲ بهمن ۱۳۸۹ - ۱۲:۱۷
يادداشتي از حجت الاسلام ناصحي مشاور شهردار تهران در سي‌ودومين بهارانقلاب؛
پيروزي انقلاب اسلامي ايران، به همه مبارزان جهان براي استقلال و آزادي و رهايي از سلطه مستکبران اميدواري بخشيد و اسلام را به عنوان يک مکتب سياسي ديني که مي‌تواند انقلاب کند و حکومت تشکيل دهد و موفق باشد، معرفي فرمود و تئوري‌هاي منفي راجع به اسلام را خاتمه داد.

به گزارش شهر، حجة‌الاسلام عبدالمقيم ناصحي رييس مركزفعاليت‌هاي ديني و مشاور شهردار تهران در يادداشت خود در خصوص پيروزي انقلاب اسلامي نوشت:


پس از ارتحال بنيان گذار دين اسلام حضرت محمد (ص) در اوايل سال يازده امامت حضرت علي (ع) آغاز و تا پايان غيبت صغري حضرت امام عصر (عج) رهبري و هدايت جامعه اسلامي به خصوص شيعيان به عهدة امامان شيعه (عليهم السلام) و پس از آغاز غيبت کبري هدايت و رهبري مسلمانان عملاً بر دوش علما و مجتهدين و مراجع ديني قرار گرفت.


در اين زمان طولاني عالمان ديني براي ايفاي مسئوليت سنگين خود از سه شيوه استفاده کردند.


اول: گروهي از علما و مراجع و انديشمندان اسلامي با حکومتهاي ظالم وقت ارتباطي نداشتند و با تمام توان مشغول کارهاي فرهنگي از قبيل تأسيس حوزة علميه،ساختن مدارس ديني تربيت طلاب علوم اسلامي، تأليف کتب ديني مباحثه و مناظره در علوم مختلف اسلامي همچون فقه، اصول کلام، فلسفه، تاريخ، حديث، تفسير و عرفان بوده‌اند.


آنان، ولايت از طرف حکومت جائر و ستمگر را حرام مي‌دانستند و از آن دوري مي‌جستند.از اين گروه مي‌توان آيات عظام شيخ مرتضي انصاري، ميرزاي قمي و شيخ عبدالکريم حائري صاحب معالم و صاحب مدارک و... را نام برد.


فتحعلي‌شاه در جلسه‌اي از ميرزاي قمي، صاحب قوانين، درخواست کرد که اجازه دهد دختر خود را به همسري پسر ميرزا درآورد و رابطة خانوادگي برقرار گردد. آن جلسه بدون نتيجه پايان يافت. ميرزا که از اين پيشنهاد سخت نگران بود و اين احتمال وجود داشت که مجبور شود واز روي ناچاري به اين وصلت تن در دهد، دست به دعا برداشت و گفت: خداوندا، اگر بناست شاهزاده به همسري پسر من درآيد مرگ جوانم را برسان. طولي نکشيد فرزندش در حوض منزل غرق و از دنيا رفت.


صاحب معالم و صاحب مدارک چون بيم آن داشتند که اگر به ايران مسافرت کنند ممکن است شاه عباس صفوي بخواهد با آنها ديدار و ملاقات کند حتي براي زيارت امام رضا (ع) به ايران نيامدند و از اين رو مرقد امام رضا (ع) را زيارت نکردند.


دوم: متوجه شدند قدرت دست حاکمان ظالم بوده و آنان قدرت براندازي حکومتها و تشکيل حکومت اسلامي را ندارند؛ لذا خود وارد حکومت شده و مسئوليت پذيرفتند تا به اين وسيله جلوي ظلم‌ها و تعديات حکام نسبت به مسلمانان را گرفته و از قدرت آنان در بسط و گسترش فرهنگ شيعه بهره‌برداري کنند.


براي نمونه مي‌توان به نقش سيدرضي در حکومت آل بويه، خواجه نصير طوسي در حکومت هلاکوخان مغول، علامه حلي در حکومت سلطان محمد خدابنده، محقق کرکي در حکومت شاه طهماسب و شيخ بهائي و علامه مجلسي را در حکومت صفويه و قاضي نورا.. شوشتري در حکومت اکبرشاه در هندوستان و ... اشاره کرد.


حاکمان مغول بت‌پرست بودند و خواجه نصير زمينة گرايش به اسلام را در نوه‌هاي هلاکو به وجود آورد و علامه حلي سلطان محمد خدابنده را شيعه كرد و پس از شيعه شدن ابلاغ کرد در مملکت، خطبه به نام امامان شيعه خوانده و سکه به نام آنان بزنند.


شاه طهماسب به محقق کرکي مي‌نويسد: «اَنتَ أحَقُّ بِالمُلک لِاَنَّکَ النّائِبُ عنِ الاِمام وَ انّما اَکُون مِن عُمّالک اَقُومُ بِاِوامِرکَ وَ نَواهِيکَ»


قدرت علما در زمان صفويه زياد بود و از آن استفاده‌هاي زياد بردند. مرحوم علامه مجلسي از اين قدرت استفاده کرده، کتاب‌هاي زيادي از اقصي‌نقاط دنيا جمع‌آوري نمود تا روايات آل محمد (ص) را ثبت و ضبط کند.


مرحوم قاضي نورا.. شوشتري قاضي القضات اکبرشاه بود و طبق فقه شيعه قضاوت مي‌کرد. کتاب‌هاي احقاق‌الحق و مجالس المؤمنين را نوشت، پس از روي کارآمدن جهانگيرشاه پسر اکبرشاه به تحريک علماي اهل سنت با وضع فجيعي وي را به شهادت رساندند.


سوم: عده‌اي از علما با حکومت‌هاي جائر و ظالم درگير شده و با آنان مبارزه کردند و صدمات زيادي متحمل شدند. از آن جمله مي‌توان به علما و مراجع بزرگواري چون سيدابوالحسن اصفهاني، ميرزاي شيرازي، سيدمحمد مجاهد، شيخ فضل‌ا.. نوري، سيدحسن مدرس، سيدجمال‌الدين اسدآبادي، سيدابوالقاسم کاشاني و حضرت امام خميني (ره) اشاره كرد.


هر سه گروه ازعلما و مراجع براي خدا تلاش كرده و مجموع اين تلاشها و زحمات و مبارزات در راستاي هدايت امت اسلامي و نگهباني و حراست از فرهنگ غني تشيع بوده است.


در اين تاريخ طولاني گاهي علما و پيشوايان مذهبي از حکومت‌ها امتيازاتي در راستاي اهداف ديني خود گرفته و پيروزي‌هاي مقطعي داشته‌اند؛ اما هيچ‌کدام آنان موفق به براندازي حکومت‌هاي ظلم و ستم و تشکيل حکومت اسلامي به رهبري ولي فقيه نشدند و فقط حضرت امام خميني (ره) موفق شد پس از 15سال مبارزه و آگاه کردن جامعه، حکومت ديکتاتوري 2500ساله شاهنشاهي را سرنگون كرده و حکومت اسلامي را تشکيل دهد.


با اين کار شعارهاي بزرگ و اسلامي مردم مسلمان ايران را تجسم بخشيد و کشور بزرگ ايران را به استقلال سياسي رساند؛ قوانين مملکت را اسلامي كرده و به همه مبارزان جهان براي استقلال و آزادي و رهايي از سلطه مستکبرين اميدواري بخشيد و اسلام را به عنوان يک مکتب سياسي ديني که مي‌تواند انقلاب کند و حکومت تشکيل دهد و موفق باشد، معرفي فرمود و تئوري‌هاي منفي راجع به اسلام خاتمه داد.


البته دشمنان اسلام خيلي تلاش کردند حکومت به دست علماي اسلام نيفتد؛ اما با درايت و رهبري امام امت و همراهي روحانيت فداکار شيعه وحماسه‌هاي بي‌نظير و بي‌سابقه مردم، مبارزات پانزده‌ ساله امام(ره) و امت در 22بهمن 57 به ثمر نشست.

نظر شما